رفتن به محتوای اصلی

در جهنم هم؛ انسان ماندیم

در جهنم هم؛ انسان ماندیم

 

✍️ محمد حسن‌پوره / معلم زندانی 

 

📍محمد حسن پوره همراه با دیگر زندانیان سیاسی بعد از حمله به زندان اوین به زندان تهران بزرگ منتقل شد .

 

در روز دوشنبه، ۲ تیرماه، بخشی از دیوار زندان فرو ریخت و شکافی مانند یک راه فرار ایجاد شد. گروهی از زندانیان به سمت آن حرکت کردند. با صحنه‌ای دلخراش روبه‌رو شدیم:

زمین زیر پایمان پر از پیکرهای زخمی و کشته‌شده بود. بند مربوط به بچه‌های ترنس و مالی بیشترین کشته و زخمی را داشت. به حدی تعداد زیاد بود که همه وحشت کردیم و همین موضوع باعث شد که از فرار منصرف شویم و تصمیم بگیریم به مجروحان کمک کنیم.

بعد از حمله به اوین، بی‌درنگ به سراغ بهداری و کادر درمان رفتیم که زیر آوار مانده بودند.

مگر می‌شد خانم دکتر مکارم را با دست آبی‌بند پوش رها کرد و فرار نمود؟

مگر می‌شد دکتر احمد واحدی را با چهره‌ای زخمی و پای لنگان رها کرد و فرار نمود؟

مگر می‌شد جسد زندانبان (امید) را با پای قطع‌شده و بی‌جان و صورت نیمه‌سوخته رها کرد و فرار نمود؟

بعد از دقایقی از کمک به تعدادی از زخمی‌ها و نجات مصدومان و بیرون آوردن اجساد، نیروهای امنیتی که سراسیمه خود را به محوطه‌ی بین بهداری اوین و بند ۴ رسانده بودند تا مثلاً مانع از فرار زندانیان شوند، اسلحه را روی زندانیان گرفتند و ما را به سمت بند بی‌در و پیکر بند ۴ هدایت کردند.

تنها چند دقیقه بعد، نیروهای مسلح بالای سرمان حاضر شدند. ما را با تهدید اسلحه به صف کردند و به‌صورت فشرده و با پابند و‌ دستبند در وسایل نقلیه مختلف سوار کردند. هر گروه از زندانیان به نقطه‌ای جداگانه منتقل شد.

من به همراه دیگر زندانیان به زندان تهران بزرگ منتقل شدیم؛جایی که شرایط آن به  «بسیار وخیم» است:

ازدحام شدید جمعیت، آلودگی محیط، بی‌نظمی مطلق و برخوردهای تحقیرآمیز و خشن از سوی مسئولان زندان.

برخی از دوستان هنوز به داروهای خود دسترسی ندارند و در زمان انتقال هم اصلاً فرصتی نبود تا بخواهند داروهای خود را جمع کنند.

 

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید