انتخاب مسعود پزشکیان به ریاست جمهوری اسلامی ایران، لایه های متفاوتی از مناسبات سیاسی و اجتماعی در جامعۀ ایران را آشکار کرد:
-
این واقعیت که اکثریت واجدان حق رأ ی در انتخابات شرکت نکردند، حاوی پیام روشن "جامعه" به "حاکمیت" بود: همانا این پیام که جامعه دیگر انتخابات را، چنان که در جمهوری اسلامی تجربه کرده است، مجرای تغییری سازنده و قابل اتکا تلقی نمی کند؛
-
این انتخاب، در عین حال و در صریحترین لایۀ سیاسی آن، رقابتی بود بین "اصلاح طلب" و "اصولگرا". پیروزی پزشکیان بر جلیلی، نشانه ای است حاکی از آن که "جامعه"، اگرچه به "حاکمیت" نه می گوید، اما نسبت به توازن و رنگ آمیزی درون آن، ولو بسیار کم تأثیر، بی تفاوت نیست؛
-
اما اگر عنوان کلی و یکپارچۀ "جامعه" را کنار بگذاریم و به آن با تمایزات درونی اش بنگریم، خواهیم دید که این انتخابات در سومین لایه، آشکارکنندۀ نوعی روردروئی یا تمایز رفتاری بین نیروی اصلی جنبش "زن، زندگی، آزادی" و نیروی اجتماعی وسیعی بود، که به ناروا بر آن نام "قشر خاکستری" نهاده شده است. نیروی اصلی ای که عدم شرکت در انتخابات اخیر را رقم زد، همان نیروی جنبش "زن، زندگی، آزادی" بود و نیروئی که پیروزِی پزشکیان را میسر کرد، همان "قشر خاکستری".
سیاست ورزی مسئولانه نمی تواند نسبت به این تمایز ده ها میلیونی بی تفاوت بماند.
افزودن دیدگاه جدید