رفتن به محتوای اصلی

نگاهی به یک ارزیابی از جنبش "زن، زندگی، آزادی"

نگاهی به یک ارزیابی از جنبش "زن، زندگی، آزادی"

مقاله "پایان یک مرحله با دو نتوانستن- در ایران چه میگذرد 7" (1)، به قلم دکتر محمدرضا نیکفر را باید دو بار، با حوصله و با نگرش قیاسی با نظرات دیگر خواند.
دو حکم در این نوشته هستند که باید حک شوند بر آگاهی:
۱- بسیار درست است که هر مدعی جایگزینی دینسالاری ولایت فقیهی، باید برنامه و کارنامه و انتقادش از خود را، راجع به دموکراسی، لائیسیته، عدالت و آزادی و تبعیض زدایی ارائه کند. به خصوص در این شرایط که سعی بر آلترناتیوسازی بر محور اشخاص سرشناس می شود و بازارش گرم است.
۲- انقلاب، آفرینش جمعیت میلیونی است و محصول آگاهی، تجربه، اراده و انرژی آن. البته مطلوب، جمعیت ساختارمند است که آگاهی و تجربه را ذخیره می کند و نه توده وار. جمعیت ساختارمند با دموکراتیک عمل کردن، با خودداری از پیشداوری‌های تبعیض آمیز، خودداری از کیش آمریت و تابعیت، پایبندی به عدالت اجتماعی.
در کنار این دو آموزش فوق العاده مهم مقاله نامبرده، برخی تأملات و پرسشها و تفاوتها هم وجود دارند که بدین قرارند:

پرسشها
‎۱- از کند شدن جنبش در این مقاله نام برده شده است. چه نشانه هایی این کندی را گواهی می‌دهند؟ توضیحی مستقیم و قانع کننده در مقاله یافت نمی شود. از حرکات سه روزه ۱۴-۱۵-۱۶ آذر که یکی از اوجهای جنبش انقلابی در ایران بود، تا دعوتهای فرا رو، آرامش در دوره ای چند روزه را نمی توان کندی جنبش نامید. به خصوص باتوجه به قوت اراده گرایی و ناشکیبایی حاضر در جوانان، از تازاندن ناسنجیده نباید استقبال شود.
‎۲- چه نشانه هایی هستند که رژیم را در کلیتش متمایل به قاطعیت دانست، و نه تزلزل؟ این ارزیابی در مقاله بدون نشانه های قانع کننده مطرح شده است.
‎۳- چه نشانه هایی هستند که معیشت، که مشکل واقعی همگانی است، نقش محوری را در مرحله بعدی پیدا کند؟ و آزادی زندانیان سیاسی در جایگاهی غیر اصلی قرار گیرد؟ بدیهی است که وضع اقتصادی بحرانی به روشنی توضیح داده شده در مقاله نامبرده، یگانه عامل تعیین کننده در مطالبات محوری جنبشی نیست که سرنگونی طلب است.

تفاوتها
‎۱- جنبش در ایران و در جهان رژیم را برای حکومت کردن، فاقد اعتبار نموده است. این مهم‌ترین دستاورد جنبش است که قابل بازگشت نیست. انقلاب به سرنگونی دینسالاری آدمکش جهت گیری کرده است. نگاه مقاله یعنی تعادلی بین دو سو به نظر واقعی نمی رسد.
‎۲- دست زدن رژیم به اعدام و وحشت افکنی، برای رژیم به یک شکست و برای جنبش به یک پیروزی اخلاقی دیگر منجر شده است.
‎۳- تأثیر تزلزل و ریزش در مرکز تصمیم گیری رژیم، همان گونه که مقاله اشاره کرده، تعیین کننده است. اما تا رسیدن ریزش و تزلزل به آن مرکز مراحلی طی می شود. ریزش و عبور معتقدان و منتقدان حاشیه مرکز رژیم و تبدیل شدن آنها به معترض حکومت و سیاستهای آن، یک مرحله مهم است که تاکنون پیشرفت داشته است. بر خلاف ارزیابی مقاله، این ریزش و عبور معتقدان و منتقدان جمهوری اسلامی به معترض، از انتقادات نماینده ای در مجلس شاه، در جنبش 1357، بسیار پیشرفته تر است. از سوی دیگر بی اعتباری جهانی یک رژیم و تأثیر مهم آن در تزلزل و ریزش ساختار سیاسی، اقتصادی و دولتی، در مقاله "پایان یک مرحله با دو نتوانستن"، کاملا نادیده مانده است.
۴- به لحاظ مفهومی، در این مقاله مانند مقاله های دیگر نویسنده، انتگراسیون، با واژه جامعیت یا در جامعه بودن معادل سازی شده است. یعنی انسان در زندگی نه موجودی فردی بلکه موجودی اجتماعی معنی شده است. این مفهوم تا اینجا روشن است. ولی مشکل و اغتشاش این مفهوم نویسنده این است که مفاهیم لائیسیته، دموکراسی و عدالت نیز در جامعیت ادغام شده اند. به نظر می‌رسد واژه مورد نظر نویسنده، جامعیت، مفهوم زندگی با هم را دارد. پس، جامعیت می تواند باشد با یا بدون دموکراسی، لائیسیته، عدالت. ادغام اینها، و جامعیت را معادل همه این ارزشها قرار دادن، غیر واقعی و ابهام برانگیز است.
۵- نگاه به خیابانها بکنیم و به نوشته های فعالان جنبش در شبکه های اجتماعی. آزادی و انتخاب سبک مدرن زندگی برجسته است. نمونه تازه، سخن آخر مجیدرضا رهنورد است که در چند قدمی مرگ می گوید تا عشق خود را به دیگران و شاد بودنشان، خرد خود را با آگاهی از تبهکاری دینسالاری، و اراده اش را با اقدام به روشنگری نشان می دهد. مقاله با تأکید درست بر حقوق برابر، عدالت و دموکراسی، اما، از آزادی و سبک مدرن و شاد عصیان جوانان برای باز پس گیری زندگی تباه شده اشان، نامی نبرده و این وجه برجسته جنبش را ناگفته گذاشته است. گفتگو دو طرفه است. از نسلهای اخیر و جوانان پیشرو در خیابان باید بازهم بیشتر شنید.

در انتها همت نویسنده مستمر باد به خصوص در نوشتن مقالات دیگر و توضیح آن دو حکم مهم.

 

1) "پایان یک مرحله با دو نتوانستن" – در ایران چه می گذرد 7
https://www.radiozamaneh.com/745107

دیدگاه‌ها

مهران

جنگی که حکومت بامردم راه انداخته است چگونه بعدازآن میخواهدبرخاکستراین جنگ سربلندکندخودش موردی است .حتمارژیم فکرمیکندبادلارهای نفت دوباره کمرراست میکنداما به نظرمن دراین جنگ یکطرفه رژیم باخته است.

د., 19.12.2022 - 15:42 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید