رفتن به محتوای اصلی

یاد بعضی نفرات

یاد بعضی نفرات
برای این روزهای کردستان

بخشی از آدم‌های نسل ما که از سال‌های دهۀ ۶۰، جنگ، بند و سربه‌دارشدنِ آن تابستان، جان‌به‌در برده‌اند و در این سال‌ها مانده اند و خیزش دوران "زن، زندگی، آزادی" را دیده اند؛ هرچند اندک اند، در اندیشه اند و این روزها نگران و در تشویش. بسیاری از آنان روی در نقاب خاک کشیده‌اند، عده‌ای اما هنوز زنده‌اند، هم‌چون "پاپیون" و بخشی هم درغربت.
آن جوانان رعنایی که اگر جان‌به‌در برده‌اند، اینک پیر شده‌اند، زیبایان آن روزگار، ردپای گذر و جور سال و ماه بر چهره‌دارند، جمع‌ها به پراکندگی روی برده و برجایماندگانِ آن کاروانِ پرشور و عاشق، در میان سنگلاخ زندگی، هنوز با اندک رمق، این روزها را با دقت به نظاره ایستاده‌اند. زندگی همه‌ی اینان، با همه‌ی ناهمواری‌ها، اگر چشمشان باز بوده، پُرکار، پُردرس و پُرمعنی بوده است. یک مثل قدیمی از بوته‌ای می‌گوید که بر فراز تپه‌ای می‌روید و کمرش بر آن بلندی، با وزش بادی سخت می‌شکند، اما می‌گوید: "ارزش داشت به این شکسته‌شدن، زیرا آن سوی تپه را هم دیدیم".
اینک شاید بخشی از ما بر جای‌ماندگان آن دوران، هم‌چون داوطلبان کاربلد پیر نیروگاه اتمی فوکوشیما باشیم که در آن‌جا ماندند تا آخرین تشعشع باقیمانده از آن انفجار بدسگال را در چنبره‌ی انسانی مردم از نفس بیاندازند.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید