رفتن به محتوای اصلی

برای رهایی از جهنم جمهوری اسلامی، چه باید کرد؟

برای رهایی از جهنم جمهوری اسلامی، چه باید کرد؟

این، پرسشی است که اکنون در ذهن بسیاری از کنشگران سیاسی  برانگیخته شده است.  چه باید کرد که مردم ایران، بخصوص زحمتکشان محروم ایران بتوانند از این جهنم، جهنم جمهوری اسلامی، رهایی یابند؟ چه باید کرد که ایران از گزند های بیشتر دین سالاری فاسد و تبهکار حاکم رها  و به فروپاشی و انهدام توسط نیروهای مهیب خارجی گرفتار نشود؟ چه باید کرد؟

از اواسط  اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، در شهرهای مختلف و پرشماری، بموازات جنبش های جمعی کارگران، معلمان، حقوق بگیران و بازنشستگان، و دیگر هموطنان، حرکت های توده ای و خشمگینانه دوباره شعله ور شده اند. این حرکات به مردم تحمیل شده اند و شرکت کنندگان، هزینه  زیادی بابت آن ها می پردازند. تا کنون تعدادی کشته و مجروح و زندانی گشته اند. اعتراضات خشمگینانه،  به نتایجی نیز می توانند برسند، ولی نمی توانند این رژیم را به عقب نشینی جدی وادار کنند. این حرکات، بعد از مدتی نیز به خاموشی می گرایند. این سرنوشت را تجربه حرکات دی ۹۶ و آبان ۹۸ گوشزد می کنند . علت آن است تکیه گاه رژیم بر قهر و سرکوب است و منابع  زیادتری نیز برای سرکوب خرج می کند. حرکت های خشمگینانه توده ای، از محرومیتی رنج می برند که به نتیجه نمی رسند. این حرکات لازم اند ولی کافی نیستند. محرومیت  حرکات اعتراضی یا کمبود بایستی بررسی بشود. تنها نبایست به این پرداخت که وضعیت اعتراضات و خیزش و شورش در شهرها به چه قرار است. باید به این نیز پرداخت که کمبودهای وضعیت کنونی چیست؟ بزرگترین کمبود مربوط به ناکارآمدی  سیاسی است که به احزاب سازمان ها و کنشگران و رسانه های سیاسی مربوط است. خوب و ضروری است که نمایندگان آحاد و گروه های اپوزیسیون مواضع خود را در جلسات گفتگوی رو در رو و در رسانه ها در زمینه مشکلات حرکات اعتراضی و خشمگینانه و موانع کامیابی آن ها تشریح کنند تا معلوم شود که هر کدام چه می گویند و بتوان از علل در حاشیه ماندن اپوزیسیون دموکراتیک، سر در آورد. 

چهره های رهبر و مورد اعتماد

 یک نکته اصلی این است که گذار از اعتراضات و شورش های خشمگینانه به  یک جنبش سیاسی توده ای به چهره های مورد اعتماد و قادر به هدایت و رهبری نیاز دارد. این چهره‌ها در جنبش ایران روئیده و پیدا شده و وجود دارند چه در زندان های سیاسی جمهوری اسلامی و چه در جنبش هایی  که تا کنون صورت گرفته است زنان و مردانی از میان دانشگاهیان، کارگران، معلمین، وکلا و دانشجویان و ... درخشیده اند. وقتی پای صحبت برخی از این اشخاص می نشینیم می بینیم که رهبرانی آزادی خواه، دموکرات، عدالت خواه، ایران دوست،  قوی و توانا هستند. اما این ها، با همه نفوذ و احترامی که در جامعه پیدا کرده اند، هنوز  در جای خود قرار ندارند و باید در جایگاه و موقعیت خود بنشینند. سرکوب بی حد و مرز استبداد حاکم مانع از  برآمد این چهره هاست. این کار  احزاب سیاسی است تا به بر آمد این چهره ها به عنوان رهبران سیاسی کمک کنند.  در ایران احزاب سیاسی دموکراتیک تقریبا وجود ندارند و توسط جمهوری اسلامی حذف شده اند، و جمع ها و محافل و کنشگران دموکرات باقیمانده در داخل کشور، بشدت زیر فشار و محدودیت نیروهای امنیتی استبداد دینی قرار دارند. در  خارج که احزاب و تشکل های سیاسی  فعالند، باید در این زمینه مسئولیت بگیرند، کار بکنند، گام بردارند، راهجویی بکنند و چهره های رهبر را مورد حمایت و پشتیبانی  قرار دهند، توافق کنند که آنان را یاری و تاثیر فعالیت و نفوذ آنان را افزون کنند. کنشگران فردی و جمعی سیاسی در داخل و خارج از کشور اگر توافق کنند می توانند  این مهم را به انجام رسانند.

خواست های همگانی 

  نکته  اصلی دوم  این است که یک جنبش سیاسی توده ای موقعی پیدایش می یابد که بتواند بگوید خواست آن چیست؟ الان  در این مورد کمبود وجود دارد. در گوشه ای از این حرکات دستمزد عقب مانده خواست است. این خواستی بسیار مظلومانه از یکسو و از سوی دیگر رفتاری بسیار ستمگرانه است که  تاخیر در پرداخت بموقع دستمزدها قاعده جمهوری اسلامی شده است. برای این خواست برحق باید مبارزه کرد،  با رشد جنبشی همگانی می توان این مبارزه را نیز تسهیل کرد. جنبشی که در تعداد پر شماری از شهرهای ایران دارد گر می گیرد بایستی بتواند خواسته های مشترک سراسری را مطرح بکند  تا رژیم را وادار به‌عقب نشینی بکند. البته شعارهای سلبی که راس رژیم استبدادی و فاسد را بحق، هدف گرفته اند اشتراکاتی را نشان می دهند. لیکن، خواست های همگانی،  با برنامه سیاسی ابراز می شوند. اقشاری از نسل انقلاب بهمن ۵۷،  این اشتباه را پذیرفته بود که در سرنگونی رژیم سلطنتی می دانسته چه چیزی را نمی خواهد ولی نمی دانسته چه چیزی را می خواهد. بنابراین نتیجه می گرفت که برنامه سیاسی  بایست داشت. ولی اگر هر کدام از احزاب، برنامه خودش را علم کند که وفاقی صورت نمی گیرد که توافقی حاصل نمی شود.  برخورد نسنجیده با برنامه سیاسی،  به ضد خود یعنی به ابزاری برای انشقاق  تبدیل می شود.  جنبش سیاسی در صورتی می تواند همگانی شود که خواست های همگانی داشته و در کنار برنامه های سیاسی خاص هر حزب ، برنامه ای مشترک در میان باشد که اولویت همگانی است. اپوزیسیون بایستی بطرف تنظیم یک برنامه مشترک گام بردارد. با توجه به تاخیری که در این امر صورت گرفته است، در این شرایط خطیر اپوزیسیون دموکراتیک فردی و جمعی  در داخل و خارج از کشور، باید بطور عاجل برود بطرف برنامه مشترک. سند یا سندهایی که مورد پذیرش عمومی هستند نظیر اعلامیه جهانی حقوق بشر بایستی مبنای یک ائتلاف وسیع بشوند، تا از صرف وقت خود داری شود در تنظیم متنی مورد توافق که سخت وقت گیر است.  اعلامیه جهانی حقوق بشر، شامل حقوق  اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و شهروندی فردی و  جمعی است، که جا دارد مورد توجه و مطالعه جدی قرار گیرد و کفایت آن برای این مرحله از مبارزات تشخیص داده شود. 

 بدین ترتیب هم بایستی چهره هایی معتبر و رهبر داشت و هم برنامه ای سیاسی شامل خواست های همگانی که بتوان حول هر دو  وسیع ترین ائتلاف را انجام داد. با چنین ائتلافی، حرکات اعتراضی و شورشی را هدفمند و تقویت کرد، و رژیم ولایت فقیهی و جمهوری اسلامی را به‌عقب راند تا به مرور زمان محو و نابود شود.  بر  محورهای دوگانه شمرده شده در بالا یعنی چهره های معتبر رهبری و شعار و برنامه سیاسی که موضوعات راهبردی سیاسی هستند، مکث و تامل کافی مشاهده نمی شود. بحث در مورد کم و کیف حرکات  اعتراضی و شورشی، زمینه ها و  گزارشات آن مفید است ولی این ها،  موضوعات پر اهمیت و مربوط به تصمیم گیری برای کنشگران سیاسی نیستند. سیاسیون چه افراد چه تشکل ها، باید به محورهای دوگانه شمرده شده و موضوعات راهبردی دیگر مشابه این ها،  جایگاه ویژه دهند، بحث ها مفید خواهند شد چنانچه از تکرار و تفسیر فاصله بگیرند و به نتیجه گیری های راهبردی روی بیاورند. 

اختلاف و اغتشاش در خواست ها 

همه از داخل و خارج از کشور بر ضرورت اتحاد اپوزیسیون و احزاب و گروه های و شخصیت های سیاسی تاکید دارند ولی گویی کسی نمی شنود. تشکل های جمعی و کنشگران فردی، بیشتر به دادن اعلامیه و تکرار کلامی حمایت خود از مطالبات و مبارزات مردم دست می زنند ولی نیاز حرکات اعتراضی توده ای، یعنی برخوردار شدن از شعار و برنامه سیاسی و برآمد چهره های رهبری  پاسخی نمی گیرد. علت چیست؟ 

 در علت یابی این امر، خوب است که بپرسیم  چطوری باید دنبال اهداف مشترک بود و چطوری دنبال اهداف خاص. از اهداف مشترک  می توان آزادی و دموکراسی را نام برد از اهداف خاص، می توان خواست کارگران و مزد و حقوق بگیران فعال و بازنشسته،  خواست بیکاران، خواست ملی قومی، خواست هویت های مختلف فرهنگی، خواست زنان، خواست جوانان، خواست اقلیت های جنسیتی  و ... را شمرد.  رابطه  اهداف عام و اهداف خاص چیست؟ این رابطه  چگونه باید باشد که سبب آن نگردد که بخاطر اهداف عام، اهداف خاص حذف  و یا برعکس بخاطر اهداف خاص اهداف عام فراموش شوند.  از انقلاب مشروطه تا امروز یکی از مشکلات ما که ثبت شده، و توسط  چهره های ماندگار نیز توسط کسروی، دهخدا، بهار و توسط بسیاری دیگر گفته شده ، این است که ایرانیان هفتاد و دو فرقه اند و این فرقه فرقه بودن، مانع از این شده است که بتوانند به اهداف مشترک شان برسند. این مشکل تاریخی ما ایرانیان است. دموکراسی اکنون هدف عام است و این هدف از چنان اهمیتی برخوردار است که اگر کارگر یا  معلم یا هموطنی از ملیت های ایرانی، یا هموطنی دیگر با خواست های خاص  ببیند که در تحقق هدف عام ممکن است بی توجهی به خواست خاص او بشود می تواند بگوید بگذار دموکراسی در اولویت باشد و برقرار گردد، راه این  که بتوان توازن قوا را تغییر داد، با دموکراسی باز می شود. خلاف این و اولویت دادن به خواست های خاص، بقا و ادامه فرقه فرقه بودن است.  بنابراین سر دموکراسی یک وفاق عمومی یک وفاق همگانی لازم است. این همبستگی ملی بر مبنای یک برنامه دموکراتیک است. این برنامه دموکراتیک، می تواند اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد که  سندی است معتبر و شناخته شده و مورد قبول عمومی و طبعا ظرف حضور نیروهای دموکراتیک. در برداشت از رابطه اهداف عام و اهداف خاص  اختلاف و اغتشاش وجود دارد. در بحث ها دیده می شود برخی  سیاسیون، دنبال چرتکه انداختن است که چه می دهد و چه می گیرد. به جای این که در فکر این بود که ائتلافی برپا داشت که جمهوری اسلامی را منزوی سازد، و توازن قوا را بنفع دموکراسی و آزادی و عدالت در جامعه تغییر دهد، بیشتر این دنبال می شود که توازون قوا درون اپوزیسیون چه و چه بشود یا نشود.  دموکراسی، شرایط ایجاد آن و اولویت آن دغدغه اصلی نیست.   تا زمانی که این اختلاف و اغتشاش باشد، نه تنها در سطح اپوزیسیون دموکراتیک و همگانی، بلکه در جمع های کوچک حتی  گروهی نیز اتحادی در عمل و پایدار و مستمر صورت نمی گیرد.  اگر بتوان در رفع این اختلاف و اغتشاش  اقدام کرد  و به دستاوردی رسید، به تناسب کاهش این اختلاف و اغتشاش، راه ائتلاف و اتحاد باز می شود.  تا زمانی که خواست مشترک دموکراسی و آزادی در میان خواست های دیگر اولویت نیابد، از اتحادی وسیع و پایدار اثری در میان نخواهد بود و بار اعتراضات و مبارزات و مطالبات برحق ایرانیان به منزل نخواهد رسید. 

چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۸ مه ۲۰۲۲

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید