اعتصاب و اعتراض سە روزە معلمان کە از ٢٠ تا ٢٢ آذر ادامە پیدا کرد، مهمترین رویداد اجتماعی و سیاسی نە تنها هفتە بلکە رویدادی از این نوع در چند دهە گذشتە بود. این حرکت بزرگ و مهم و با اهمیت و تاثیرگزار کە بە دعوت و سازماندهی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان برگزار شد با چنان استقبال کم نظیری از سوی معلمان و فرهنگیان در سر تاسر کشور مواجە شد کە برای خود سازمانگران آن هم غافلگیرانە بود. شرکت دەها هزار نفر در اعتصابی سراسری با فراخوان یک اتحادیە کارگری در ٤ دهە گذشتە بی سابقە و موفقیعت بزرگی برای شورای هماهنگی و رهبران و سازمانگران دیگر این رویداد مهم بود.
عوامل مختلف دیگری بە غیر از رتبە بندی در رقم زدن این حرکت بزرگ اجتماعی کاملا دمکراتیک و با خواستە های حق طلبانە و عادلانە، نقش داشتند. نارضایتی گستردە معلمان و فرهنگیان از وضعیت معیشتی و بی عدالتی های کە همە روزە در مدارس سرار کشور با آن مواجە بودند، سیاستهای آموزشی ارتجاعی حکومت، استبداد و سرکوب و اختناق حاکم در آموزش و پرورش، سقوط کیفیت برنامەهای آموزشی، طبقاتی شدن روز افزون امر آموزش و خصوصی سازی و مشاهدە پرتاب شدن میلیونها کودک از چرخە آموزش بخاطر فقر و نداری خانوادە های آنان و اختصاص بخشی از بودجە ناچیز آموزش و پرورش بە مدارس خصوصی و لاکچری. اینها همگی یقینا در انباشت و انفجار خشم فرهنگیان نقش داشتەاند و بازتاب همە آنها در شعارها و مطالبات معلمان مشهود هستند.
همین خشم و ظرفیت انفجاری را می توان در اعتراضات کارگران، پرستاران و کشاورزان نیز مشاهدە کرد. نزدیکی های بسیاری نیز میان خواستە های گروە های نامبردە با همدیگر و معلمان وجود دارند، اما اینکە چرا معلمان و فرهنگیان موفق بە خلق چنین اعتراض فراگیر سراسری می شوند ولی گروەهای اجتماعی دیگر نمی شوند یک تفاوت آشکاروجود دارد و آن چیزی غیر از سازمانیابی نسبی سراسری معلمان و فرهنگیان در تعداد قابل توجهی از شهرها و مراکز استانها در قالب شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان نیست. همین عامل بە معلمان امکان دادە و می دهد تا بتوانند این گونە همایش های اعتراضی و مطالباتی را سازمان دهند.
نقش استقلال و انتخاب روش مبارزاتی صحیح
در میان معلمان بە غیر از شورای هماهنگی تشکلهای دیگری هم وجود دارد، اما هێکچدام از آنها با وجد نارضایتی گستردە معلمان و فرهنگیان و زمینە لازم بە دلایل مختلف نتوانستند حرکت اعتراضی جدی و موثری را سازمان دهند. سە علت در مورد ناکامی این تشکلها بیش از علل دیگر دخیل بودەاند. نخست نداشتن استقلال، دوم کم داشتن انگیزە و جسارت مبارزاتی چنانکە شرایط و فرهنگیان از آنها انتظار داشتە است و نداشتن اعتقاد بە مبارزە خیابانی و بە خیابان آوردن فرهنگیان.
هیچ یک از آنها نە تنها در فراخوان بە اعتصاب سە روزە و اعتراضات خیابانی قبلی نقش مستقیم نداشتە اند، بلکە بعضا بە کل مخالف حرکت های اعتصابی و اعتراضی خیابانی بودە و هستند. بهمین جهت این گونە تشکلها کە بیشتر بە روش چانە زنی با بالایی ها معتقدند، چون موفق نشدەاند از این راە امتیازی برای معلمان و فرهنگیان کسب کنند، نتوانستەاند نفوذ چندانی در میان فرهنگیان بە دست آورند. بر عکس این قسم از تشکلها شورای هماهنگی کە هم توانستە استقلال خود از احزاب حکومتی و دولتی را حفظ کند و بیشتر بە فعالیت و بسیج نیرو و سازمانگری از پائین معتقد است، توانستە است با نمایندگی کردن خواستە های فرهنگیان موقعیت ویژەای را در میان آنان بە دست آورد.
در عین حال و با وجود این موقعیت منحصر بە فرد، شورای هماهنگی ضمن حفظ پایبندی بە پرنسیپ های خود سعی کردە و می کند از طریق بحث و گفتگو و نقد با سایر تشکلها آنها را بە خود نزدیک کند و نگذارد حکومت با استفادە از این گروەها در میان معلمان و فرهنگیان رقابت و شکاف ایجاد نمودە و با این حربە حقوق فرهنگیان را پایمال کند. این تشکل گرچە ممکن است نتوانستە باشد در اقناع کردن رهبران تشکلهای دیگر بە همراهی با شورای هماهنگی موفقیعت قابل توجەای کسب کند، ولی توانستە شمار بیستری از معلمان و فرهنگیان را از همین طریق با خود همراە کند.
داشتن تشکل حتی از نوع سراسری برای احقاق و ارتقا حق بە خودی خود کافی نیست. خانە کارگر و شوراهای اسلامی کار هم کە مدعی "کنفدراسیون" بودن هم هستند، در تعدادی از شهرهای کشور حکومت بە آنها دفتر و دستک و امکانات زیادی دادە است. با این همە این جریان هرگز نە توانستە اعتماد کارگران را جلب کند و نە با وجود زمینە فعالیت و نارضایتی و اعتراض گستردە میان کارگران طی دە ها سال گذشتە اعتراض مشابەای را بە رغم اینکە تعداد کارگران حدود ٢٠ برابر معلمان است سازمان دهد. علت اصلی ضعف و درماندگی این جریانات چیزی غیر از نداشتن استقلال و سرسپردگی بە حکومت نیست.
نداشتن روحیە مبارزاتی در میان رهبران تشکلهای نا مستقل نیز بە علت وابستگی است. طبعا مستقل بودن برای رهبران یک تشکل سندیکایی و اتحادیەای هم ضر و زیان و هم مزایا و امتیازاتی در بردارد کە این نیز از نظر تیزبین بدنە تشکل ها پنهان نمی ماند و ملاک و معیار بر خورد آنان می شود.
در کشورهای کە فعالیت اتحادیەای و حق اعتصاب بە رسمیت شناختە شدە و مثل جمهوری اسلامی جرم بە حساب نمی آید و حق بدیهی و طبیعی تلقی می شود و رسانە ها در آنها همجنس کیهان و جوان و مشرق نیستند. کە بە راحتی خوردن آب بە هرکس کە دلشان خواست اتهامات جعلی ببندند و برایشان پروندە امنیتی بسازند، وقتی کە مذاکرات بین اتحادیە های کارگری با دولت و یا کارفرمایان بە نتیجە نمی رسد، نوبت اعتصاب و تظاهرات می رسد و در نهایت خیابان است کە نتیجە نهایی را رقم می زند. در ایران اما تشکلهایی هستند کە بە این نکات توجە ندارند و بە رغم ناکامی های پیاپی شان همچنان بە رویە غلط چانی زنی در بالا و بدون فشار از پائین ادامە می دهند.
از اینها کە بگذریم اعتصاب و اعتراض معلمان حاوی اطلاعات و تجربیات بسیار آموزندە و ارزندەای است برای کارگران و سایر مزدبگیران و آن گروە از تشکلهای کە بە الزامات فعالیت اتحادیەای کە ضامن بقا و موفقیعت و اعتبار هر اتحادیە ای است توجە ندارند.
این حرکت نقش و اهمیت تشکلیابی مستقلانە سراسری در سرنوشت مبارزات زحمتکشان را در عمل بە اثبات رساند. بی ثمر بودن چانە زنی با بالایی ها را عیان کرد و برتری راە کار مبارزە خیابانی و از پائین را برجستە کرد. نکتە قابل تامل و با اهمیت دیگر نحوە رفتار و تعامل منطقی رهبران شورای هماهنگی معلمان در درون و برون خود و با جامعە برای بدست آوردن حمایت اجتماعی و داشتن منطق قوی برای اثبات حقانیت مبارزە و مطالبات فرهنگیان بود کە بە نظر من بخصوص برای مقابلە با تفرقە و پراکندگی مزمن در میان جریانات کارگری بسیار آموزندە است.
آشکار است کە این اعتصاب و شورای هماهنگی تشکلهای فرهنگیان دشمنانی داشتە و دارد کە بیکار نخواهند نشست و تلاش خواهند کرد با ضربە زدن و ایجاد محدودیت و سرکوب و توسل بە سیاست تفرقە بینداز و حکومت جلوی پیشرفت آن را بگیرند و سلاح دفاعی معلمان را کە تشکیلات مستقل، دمکراتیک و مبارز است از آنان بگیرند تا بتوانند بە پایمال کردن حقوق آنان ادامە دهند. بازداشت رسول بداقی و برخی دیگر از سازمانگران این اعتصاب و کشاندن محمد حبیبی بە دادگا و در زندان نگاە داشتن تعداد زیادی از رهبران شورای هماهنگی از جملە اسماعیل عبدی در زندان تنها گوشەای از اقدامات آنان خواهد بود. مقدمە یک سری اقدامات دیگر را کە هر آن ممکن است شروع شود، روزی نامەهای کیهان، جوانان و مشرق نیز با جعل اتهامات تازە بە شورای هماهنگی و رهبران آن زمینە چینی کردەاند. لازم است تا پیش از آغاز دور تازە سرکوب همە نیروهایی مترقی و آزادیخواە کە دغدغە عدالت دارند با هر وسیلە و امکانی کە در اختیار دارند بە حمایت از معلمان و رهبران شان و مبارزە و مطالبات شان اهتمام ورزند
افزودن دیدگاه جدید