رفتن به محتوای اصلی

سودان، پس از بشیر

سودان، پس از بشیر
مترجم:

مطلب ذیل، در واقع یک معرفی کتاب است که یک هفته بعد از وقایع تاریخی 11 آوریل انتشار یافته است. با توجه به تنشها و بحران کنونی سودان این مقاله اهمیت می یابد چرا که چارچوب روشن کننده ای از وضع سودان و چرائی تحولات کنونی در اختیار خواننده قرار می دهد.

مترجم

-----------------

صبح پنجشنبه 11 آوریل (2019) ارتش سودان اعلام کرد به زودی اطلاعیه ای خواهند داد. رادیو و تلویزیون – از قبل -موزیک نگران کننده نظامی پخش می کردند. دهها هزار تظاهر کننده در مقابل وزارت دفاع با صبر و حوصله تجمع کرده بودند. آنها برای ماهها خواستار بودند که رئیس جمهور عمرالبشیر از مقام خود کنار برود. شش ساعت بعد،ژنرال عواد بن عوف، وزیر دفاع و معاون رئیس جمهور – که به عنوان معاون ، جانشین رئیس جمهور بود – روی صحنه تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد که ارتش قدرت را در دست گرفته و اطلاعیه بعدی ای هم در راه است. او ضعیف به نظر می رسید و صدایش هم دودل بود.-

در روز جمعه آوریل ابن عوف استعفا داد و یک ژنرال بالارتبه دیگر – عبدالفتاح برهان - سوگند ریاست جمهور ی را ادا کرد. هیچ کسی در مورد خلق و خوی او و یا مواضع سیاسیش خبری نداشت. ناقدین سیاسی حدس می زدند که او باید آدم سیاسی ای نباشد چرا که نسبتا گمنام است ولی حاضر است که مسئولیت یک دوره مصالحه و مدارا را به عهده بگیرد. یک ساعت بعدتر او به تظاهر کنندگان روی آورد، به جمع وسیعی که دیسیپلین و استقامتشان در مقایسه با رهبران نیروهای امنیتی قابل توجه بود. زمانی که صلاح عبدالله گوش، رئیس اطلاعات ملی و خدمات امنیتی ، نیز استعفایش را اعلام کرد واضح شد که همبستگی ژنرالها به هم خورده است.

در فاصله بین استقلال و 1956 سودان شاهد 14 کودتا (و کودتای اسلامیستها در 1989) بود. کودتای اسلامیستها منجربه به قدرت رسیدن ژنرال عمرالبشیر شد. خالد الکید که در دهه 1970 به مثابه یک سرهنگ جوان کوشید که قدرت را در دست بگیرد و سپس به تدریس ادبیات انگلیسی در ایرلند پرداخت، در دهه 1990 به فکر افتاد که تاریخچه آنان را بصورت یک کتاب مصور در بیاورد. او در فاصله کوتاهی در یک حادثه رانندگی، با یک اتومبیل در ( جاده یوستون) در راه پیوستن به یک جلسه اپوزیسیون کشته شد. یکی از کتابهای کتابخانه اش کتابی به قلم ( هرگه) – خالق تین تین – منتشره در 1975 بود که در آن به کودتای 1969 جعفر نیمیری و فرار دو سال بعد او از یک ضد کودتا را بررسی میکرد.

بیشتر کودتاها در شب اتفاق می افتادند که افسران کودتاچی با نوشیدن مشروبات به خود جرات میدادند و مردم معمولی از پخش موزیک نظامی از خواب پا می شدند و با صدای تازه ای از رادیو می شنیدند (که کودتا شده ) و یا خبردار می شدند یک اقدام خائنانه سرکوب شده است. در یکی از این کودتاهای ناکام واحدهای شورشی یک قطار را ربودند که به شهر خارطوم حمله کنند ولی سوزنبان قطار که در این برنامه به شراکت نگرفته بودند قطار مربوطه را به یک محل پارک قطارها هدایت کرد. در 1971 کمونیستها دولت را غافلگیر کردند زیرا کودتا را در وسط روز، زمانی که برای قیلوله بعد از ظهر بود انجام دادند (سه روز بعد با فرار نیمیری از زندان ( که به شدت مورد علاقه آقای هرگه قرار گرفت) کودتا ناکام ماند. کودتای 1989 اسلامیستها از آن رو برجسته است که تمام افسران شورشی اصلا مشروب نخورده بودند.

در سال بعد افسران بعثی کوشیدند در ماه رمضان بشیر را سرنگون کنند. دستگاه امنیتی اسلامی 28 نفر از آنان را بلافاصله اعدام کرد.برای تقریبا 30 سال آینده هیچ کوششی برای کودتا پا نگرفت. بشیر توانست یک سیستم ضد کودتا درست کند – اتفاقی یا با برنامه ریزی. علاوه بر شبکه ماهر جاسوسی ، او از دو ابزار دیگر استفاده کرد، یکی برای همگان آشکار و ابزار دیگر، نه چندان آشکار.

ابزار آشکار، همان تفرقه انداز و حکومت کن در نیروهای امنیتی بود. سازمان (ن ی س س) که مجهز به تانک و هلیکوپتر بود می توانست بر هر واحد نظامی غلبه کند. پس از قدرت گرفتن، بشیر به زودی نیروهای بسیج ملی را به راه انداخت. این عنوان همچون چتری بود که چند سازمان – منجمله سازمانهائی که در خدمت حزب اسلامیست بودند – را شامل میشد. همچنین باید از سازمان اطلاعات مرزی نام برد ( که قبلا به اسم جنجوید دارفور شناخته میشد) همچنین باید از این سازمانها نام برد: واحدهای امنیت حوزه های نفتی سازمان میلیشیای عرب ، ، سازمان ( مرکز پشتیبانی پلیس) و بزرگترین آنها، سازمان نیروی پشتیبانی سریع – ر س ف – که زمانی به نام ملیشیای عرب دارفوری فعالیت میکرد. هفت هزار از نیروهای ر س ف به خرج عربستان در یمن هستند و فرمانده ر س ف ، محمد حمدان حمتی، یکی از قدرتمندان اصلی ستاد نظامی خارطوم شد.

در شرایط فقدان یک مرکز واحد و متحد نظامی که بتواند خارطوم را کنترل کند، به نظر میرسید که بشیر خواهد توانست از عاقبت رهبر قبلی (نیمیری) محفوظ بماند. نیمیری در 1985، زمانی که ارتش تصمیم گرفت در طی یک خیزش غیر نظامی (همسوی مردم) بماند قدرت را از دست داد – این همان شیوه ای بود که ارتش مصر، حسنی مبارک را در بهار عربی سرنگون کرد. کافی بود که رهبران نیروهای مختلف با هم دست یکی کنند و بشیر برکنار میشد. این همان واقعه ای بود که در صبح 11 آوریل اتفاق افتاد.

طرح کمتر آشکار بشیر، وفاداری نسبت به او و متقابلا ایجاد اعتماد بود. پس از قتل 28 نفر ( شهدای رمضان) بشیر تاکید کرد که هیچ اقسری کشته نمیشود و یا به دست دیگران گذاشته نخواهد شد. در 1995 گروهی از افسران سودانی در هنگام تهیه مقدمات برای ترور انور سادات در هنگام اقامت سادات در اتیوپی بودند که گیر افتادند. بشیر درجه افسری آنها را گرفت اما آنها را به مصریها هم تحویل نداد. همچنین هر افسر ارتشی – سروان یا فوق – میتوانست به دیدار او در ستاد نظامی برود. بشیر با خوش روئی ودوستانه به آنها گوش میداد. بشیر به همچنین به اریستوکراسی محلی و خانهای قبایل – که در عین حال فرمانده نظامیان و یا پارامیلیتر بودند، می رسید. در نتیجه این اقدامات بود که بشیر به حجم عظیمی از اطلاعات دست اول تحولات گوناگون دسترسی داشت. (گ و ش) و (ن ی س س) اطلاعات امنیتی را کسب میکردند و هر دوی آنها از طریق کمپانیهای خصوصیشان سهمی در شبکه های تلفن موبایل سودان داشتند. این سازمانها بودند که شبکه های اپوزیسیون را با زندان، شکنجه و کشتار در هم می شکستند. بشیر همچون عموی بزرگ دستگاه وسیع امنیتی سودان بود. همگی به او اطمینان داشتند که به قواعد نانوشته رفتارش وفادار بماند.

بشیر سیستم حکومتی ای را به قواره خود به راه انداخت که تنها خودش می توانست اداره کند، همچنان که رهبران بعدی، دریافتند. زمانی که فعالین بین المللی حقوق بشر ، بشیر را محکوم کردند و خواستار محاکمه او در ( دادگاه بین المللی جنایات) شدند آنها در مورد نرمهای اجتماعی ای که رژیم بشیر را سر پا نگاه داشته بود بدفهمی به خرج دادند.زمانی که دادگاه جنایات علیه او اعلام جرم کرد و او را به دادگاه خواند، این در خواست را برای افسرانی فرستاد که قبلا برای بشیر کار می کردند. قبلا بشیر هوای آنها را داشت. آنها هم تا لحظه کنونی، اصرار داشته اند که او را به دادگاه تحویل نمی دهند. در روز چهارشنبه از بازداشت خانگی به زندان (کوبر) منتقل شد ، زندانی که چندین نسل زندانیان سیاسی منجمله وکلای مجلس که او سی سال پیش به زندان انداخته بود به سر بردند. زندان کوبر در عین حال مکانی هست که دستگاه زندان به رفتار و آداب شغلی خود وفادار میماند: در آن جا با بشیر بدرفتاری نمی شود. زندان کوبر برای بشیر یک افت سمبلیک دارد ولی او از دایره ی الیت دور نیافتاده است.

آداب و رسوم الیت سودان مرزهای سیاسی را در هم میریزد. زمانی که در هتلی در کنیا ، میانجی های بین المللی از طرف سازمان ملل یا کشورهای غربی برای کنار آمدن گروههای سودان که با هم مشغول جنگ بودند – که جنگجوینشان همدیگر را در روستاهای سودان می کشتند- آنها با حیرت شاهد بودند که رهبران طرفین جنگ همدیگر را در آغوش می گیرند و از هم درباره سلامتی افراد خانواده شان پرس و جو می کردند. رقبای سیاسی در مراسم ازدواج افراد فامیل یکدیگر شرکت می کنند. ترور سیاسی یا اعدام در 25 سال گذشته نادر بوده اند. این آداب و رسوم به بشیر کمک کرد که در مقام رئیس جمهور باقی بماند ولی همین رسوم او را در هم شکستند.

در سالهای آخر حکومت بشیر او مهارت فراوانش را برای باقی ماندن در قدرت به کار برد ولی هیچ کاری برای کشورش نکرد. اعتراضات ضد دولتی در دسامبر سال گذشته (2018) شروع شدند. در ابتدا علیه بالا رفتن قیمت نان و سوخت و پس از آن علیه دوره به لا انتهای حکومت بشیر و علیه فساد وابسته بدان. علیرغم تظاهرات هر هفته ای که انجام میگرفت، بشیر فکر میکرد که معترضین به جائی نمیرسند. او فکر میکرد که اعتراضات هیچ رهبری ندارند و معترضین را می شود خرید، یا هم اینکه آنها مایوس میشوند. او اشتباه میکرد. در ششم آوریل – سالروز تظاهراتی که در 1985 نمیری را سرنگون کرد – بزرگترین تظاهرات ، وزارت دفاع و ستاد نظامی را محاصره کردند و مردم حاضر نشدند که پراکنده شوند.

تا آن موقع پنجاه تظاهرکننده کشته شده بودند. با توجه به تعداد تظاهر کننده، این رقم نسبتا کوچک بود – بیش از 200 نفر تظاهرکننده در دو هفته تظاهرات 2013 کشته شده بودند. افسران حاضر نشدند به سوی تظاهرکنندگان آتش کنند. در میان تظاهرکنان پسران و دختران دوستانشان، اهل فامیل و یا کودکان خودشان بودند. یک ژنرال گفت که دختر خودش به خانه آمد و از او خواست که دوستانش را به تیر نبندد. پس از دسامبر، مهمات رزمی، و گاز اشک آور متمرکز، کتک زدن و شکنجه توسط ن ی س س و گروههای ملیشیا به کار گرفته می شدند. سپس رهبران سازمانهای امنیتی در 6 و 7 آوریل در ستاد محاصره شده شان جمع شدند و تصمیم گرفتند که تظاهرکنندگان را پراکنده کنند. نیروهای پارامیلیتر حاضر به اجرای اوامر بودند ولی نیروهای منظم ارتشی حاضر نبودند. دو شب پیاپی، نیروهای نظامی در دفاع از تظاهرکنندگان به روی واحدهای پارامیلیتر آتش گشودند.

بشیر به همه آنتریگها در ارکان میانی و ارشد نیروهای نظامی واقف بود ولی نتوانست سرسختی تظاهرکنندگان را پیش بینی کند و هیچ جوابی هم به درخواستهای آنان نداشت. فرصتهائی برای دموکراتیزه کردن سودان وجود داشتند – سودانیها حاضر بودند که تا انتخابات آوریل 2020 او را در صورتی که او محیط قابل قبولی فراهم می آورد تحمل کنند. او یک پروژه ی ( تبادل نظر ملی) را به راه انداخت که در ابتدا امیدوار کننده بود. تا اینکه اواعلام و اصرار کرد که شخص خودش مدیر آن باشد، و او اعلام یک همایش ملی برای قانون اساسی جدید کرد ولی برای احزاب اپوزیسیون دیر شده بود که او را جدی بگیرند. او در اعطای امتیازات (به اپوزیسیون) بسیار محتاطانه عمل کرد.

سازمان ( اتحاد برای آزادی و تحول شامل 22 سازمان اپوزیسیون منجمله: سازمان کانون حرفه ایهای سودان، اتحادیه ای از احزاب سیاسی، «ج ی ر ی ف ی ن ا» تا انجا که توانستیم تحمل کرده ایم – جنبشی از جوانان) ، کانون تویتر سودانیها، و سازمان اهل خانواده ی شهدای رمضان می شود.این سازمانها و تظاهرکنندگانی که خارج از ستاد ارتش جمع شده بودند بیش از ژنرالهای درون این ستاد با دیسیپلین بوده و بیش از ژنرالها هم نظر بوده اند. در اول ژانویه ، سالروز استقلال سودان، آنها اعلامیه ای صادر کردند و طی آن خواهان برکناری بشیر شدند و خواستار شدند به جای آن یک شورای غیر نظامی بیاید که برای 4 سال حاکمیت کرده و راه را برای یک انتخابات اصیل هموار کند.

زمانی که در 13 آوریل ژنرال برهان پیشنهاد مذاکره داد بعضی رهبران اپوزیسیون گفتند که اتحادیه باید فقط خواستهای خود را اعلام کرده و از مذاکره بیشتر خودداری کند ولی دیگرانی هم میگفتند که باید وارد یک اتوریته دو گانه – همپای ارتش – باشند. (نیروهای انقلابی سودان) – اتحادیه ای از شورشیان مسلح سودان در دارفور و ( دو ناحیه) جنوب کوردوفان و نیل آبی بودند- که سالهاست که درگیر مبارزه مسلحانه بوده اند- گفتند که خیلی زود است که وارد مذاکره شویم. این موضع، رهبران غیر نظامی اعتراضات را بسیار نگران کرد. رهبر شورشیان جنوب، جان گارانج ،در شرایط نسبتا مشابهی در سال 1985 از شر کت در یک دولت غیر نظامی خودداری کرده بود و گفته بود که با ادامه جنگیدن امتیاز بیشتری می گیرد ( او توانسته بود برای بیست سال به آن جنگ ادامه دهد).

اگر اپوزیسیون غیر نظامی می توانست حرفش را به کرسی بنشاند، اپوزیسیون می توانست از پس نظامیان هاج و واج مانده هم برآید. ولی اگر قادر نمیشد فائق آید وضعیت بزودی بدتر میشد. استعفای گ وش یک زنگ خطر بود. او بسیار بیرحم بود و هیچ کس انتظار نداشت او صحنه را به سادگی ترک کرده و بازنشسته شود. علاوه بر آن روسای دستگاههای امنیتی همگی پشتیبانان خارجی داشتند. اسلامیستها (که در حال حاضر به خاطر کودتا کنار زده شده اند)در قطر و ترکیه پشتیبان دارند. ممکن است ابن عوف کنار رفته باشد ولی دیگرافسران ارشد با مصر روابط نزدیک داشتند. برهان و حمتی نیروهای نظامی در یمن را – به خرج عربستان – فرماندهی کرده اند و گ وش به امارات نزدیک است. چند سره بودن دستگاه امنیتی – که هر قسمت یک پشتیبان خارجی دارد – خطر خطیری را فراهم می آورد.

یازده سال پیش، حمتی و میلیشیای عربش، شوریدند و خواهان حقوق بیشتری از دولت شدند، دولتی که آنها را مسلح کرد و به دارفور فرستا ده بود. ژورنالیست کانال 4 نیما البگیر،فیلمی از حمتی گرفت که مشغول مذاکره برای برگشتن به نیروهای بشیر بود. حمتی در یک منطقه غبارآلود با نیروهایش صحبت میکرد که نظراتشان را بداند که چه بسته مالی ای را درخواست کند.

پس از آن که به درخواستهای خود رسید، او و جنگجویانش به جنگیدن - به نفع دولت - بازگشتند. این واقعه از شمار وقایع نادریست که به ما نشان میدهد که یک متخصص خشونت در بازار سیاست سودان چگونه عمل می کند.

به عبارت دیگر، سودان بین گذاری شورانگیز و نا بسامانی ای خطیر، در نوسان است. در عین حال، سودان از آداب و رسومی برخوردار است که خشونت بین الیت جامعه در درون شهرها رامحدود می کند . لحظه دموکراتیک سودان بی نهایت شکننده است.

منبع:
https://www.lrb.co.uk/blog/2019/april/sudan-after-bashir

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید