رفتن به محتوای اصلی

افول نئولیبرالیسم: نمایشنامه در سه پرده بخش سوم

افول نئولیبرالیسم: نمایشنامه در سه پرده بخش سوم
فردناندو روگیتسکی، ژورنال برزیلی اقتصاد سیاسی، دسامبر 2020

پردۀ اول: اقتصادی

الگوی مثلثی و زنجیرۀ دومینو – ادامه

فزونی تقاضای مردم از کشورهای تولیدکننده – به زبان تقریبی امریکا، بریتانیا، و کشورهای مقدم اروپا – برای کالاها و خدمات، چنان که می توان انتظار داشت، با فزونی پایدار درآمد آنان همراه نبود. بیشتر مردمان این کشورها سالهای سال با دستمزدهای راکد زندگی می کردند. این وضع از دو روند ناشی شده بود: 1- ضعیف شدن اتحادیه ها در زیر هجوم حکومتهای نئولیبرال، و 2- انتقال بسیاری مشاغل با دستمزدهای نسبتاً بالا به "کشور-کارگاه"های جدید دنیا، که به نوبۀ خود موجب فرسایش صنایع داخلی شده بود

علیرغم رکود دستمزدها در این کشورها، بهبود دائمی الگوی مصرف در سایۀ افزایش بدهکاریها - که از طریق حباب دارائی (و مشخصاً حباب مسکن) تشویق می شد – میسر شده بود. به قول آلدو باربا Aldo Barba و ماسیمو پیوتی Massimo Pivetti وام به جای دستمزد نشسته بود.

مورد امریکا شناخته شده است؛ شاید به این دلیل که این مورد مرکز زلزلۀ بحران مالی بود. به نظر می رسد نیازی نباشد به بررسی حباب مسکن در امریکا، که در سالهای پیش از بحران رخ داد، بپردازیم و به رابطۀ آن با هرم شکنندۀ مالی، که با انواع وامهای غیرشفاف آمیخته بود. اما نباید پروسه های مشابهی را از نظر دور داشت که در بریتانیا و اتحادیۀ اروپا رخ دادند. افرایش قیمت مسکن در بریتانیا، یونان، اسپانیا و ایرلند در فاصلۀ سالهای 2001 تا 2006 از آنچه در امریکا ثبت شده، بیشتر بود. در ارتباط با اتحادیۀ اروپا، پذیرش پول واحد (اورو) افزایش ناگهانی اعتبارات ارزان را باعث شد و این به نوبۀ خود موجب روندی بهمن واره شد: افزایش قیمت دارائیها (به شمول مسکن) موجب افزایش ظرفیت خانوارها برای گرفتن وام، و بنابراین وامهای دریافتی، می شد، و این یکی به تقاضا برای کالا و خدمات و افزایش قیمت دارائیها دامن می زد.

این تأمین اعتبار بی سابقه برای خانوارها، هم تقاضا برای بخش قابل توجهی از تولید جهانی و هم نوعی ثبات نسبی سیاسی را تضمین کرد و تأثیر نابرابری درآمد بر نابرابری الگوهای مصرف را، هرچند بسیار ملایم، کاهش داد. این در واقع یک راه حل مقدماتی برای مسئلۀ "تحقق و مشروعیت بخشیدن" بود ، که به عنوان یک اثر جانبی باعث تشدید تبعیت طبقه کارگر شد (ادبیات گسترده ای حاکی از آن است که بدهی نقش انضباطی دارد). با این حال، چنین راه حلی محکوم بود موقتی باشد، زیرا موجب چنان شکنندگی مالی عظیمی شد که سرانجام در بحران 2008 چهره کرد.

بحران 2008 نظم مرسوم امور را مختل کرد، به نااطمینانی اقتصادی دامن زد و اقتصادی جهانی را در سال 2009 زمینگیر کرد. مسئولان امور پولی بلافاصله برای نجات مؤسسات مالی و بازگرداندن اوضاع به روال پیشین دست به کار شدند، اما آشکار شد که ترمیم غیرممکن است. کاهش ناگهانی درآمد و ثروت طبقۀ کارگر توأم با افزایش بیکاری و سقوط قیمت مسکن موجب روند طولانی مدت کاهش سود و مانع از استقراض شد. اگرچه بانکهای مرکزی به میزان معتنابهی از نرخ بهره کاستند، و گاه آن را به صفر رساندند، و مقادیر بسیاری پول وارد بازارهای اعتبارات کردند (اقدامی که به "تسهیل کمی" مشهور است)، اما اکثریت بزرگ مردم نتوانست ظرفیت اش را برای درخواست وام جبران کند. با توجه به عملکرد بازار جهانی در این دوره، اخلال در روندی که باعث پایداری مصرف در کشورهای تولیدکننده تقاضا می شد، باعث سقوط اولین دومینو شد که با قدری تأخیر، به "کشور-کارگاه" های جهان رسید و سپس دامن کشورهای صادرکنندۀ کالاهای اولیه را گرفت. انتقال تدریجی بحران به "شرق" نتیجه الگوی مثلثی اقتصاد جهانی بود. انفجار کالا در پهنۀ جهانی بیانگر تکانۀ تولید شده توسط چین در راس سوم مثلث است که همچنین برخی از کشورها، از آمریکای جنوبی تا آفریقا و نیز روسیه را دربر می گیرد. بیلگه ارتنBilge Erten و خوزه آنتونیو اوکامپو José Antonio Ocampoدر یک ارزیابی تجربی دقیق از قیمت کالاهای اولیه از قرن 19 تا حال حاضر، به این نتیجه رسیدند که "شدت و مدت زمان دراز این افزایش اخیر قیمت کالاها بازتاب تاب آوری فوق العادۀ روند رشد متقاضیان عمده کالاها، در کشورهای در حال توسعه و به ویژه در چین است." کوین گالاگر Kevin Gallagher این رابطه را به طور مشخص تری بیان می کند: "چین با عروج خود، نفت ونزوئلا ، اکوادور و مکزیک را سرمی کشد تا به ناوگان در حال گسترش خودروها، کامیونها و کشتیهای کانتینردار خود سوخت برساند. چین بیش از نیمی از محصولات الکترونیکی مصرفی جهان را با مس شیلی و پرو سیم کشی کرده است. بیشتر فولاد شهرهای جدید چین با میله آهنهای برزیلی ساخته می شود. با بالا رفتن سطح زندگی در چین، چینی ها گوشت گاوهائی را مصرف می کنند که عذای شان دانه های سویای آرژانتینی و برزیلی بوده است.

با افول كشورهای تولیدكننده تقاضا، "کشور-كارگاه"های جهان مجبور شدند سرعت انباشت خود را كاهش دهند و سهم بیشتری از تولیدات خود را به سمت بازارهای داخلی شان سوق دهند. صادرکنندگان کالاهای اولیه نیز به نوبه خود با کاهش قیمت در بازارهای بین المللی و فشار بر حساب های جاری شان روبرو شدند. با پایان دورۀ انفجار کالاها، تکانه ای که در یک دهۀ قبل از بحران موجب تحرک این اقتصادها شده بود، با بروز بحران باعث سقوط آنها شد. سیاست های "ضد سیکلی" موفقیت آمیزی که دولت برزیل در سال های 2008 و 2009 اتخاذ کرد، به کاهش شوک کوتاه مدت کمک کرد و آن را به یک مارولینا - موجی کوچک، تعبیری که لولا دوسیلوا، رئیس جمهور وقت برزیل، به این مناسبت به کار برد – تقلیل داد.

اما چند سال بعد بود که شوک ساختاری از طریق چین و با از بین رفتن الگوی مثلثی که زمینه ساز انفجار کالائی بود، فرارسید. این شوک یکی از عوامل تعیین کننده بحران عظیم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بود که در سال 2014 برزیل را فراگرفت.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید