رفتن به محتوای اصلی

آنان پنچ تن بودند!

آنان پنچ تن بودند!
پنج‌شنبه, 28. ژانویه 2021 - 16:54

مرثیه ای در رسایِ مرگ پنج کولبر؛

 

آنان پنچ تن بودند!

 

از فراخنایِ راههای صعبِ کوهسار

دیگر بوی برف نمی آمد

بوی کوه نمی آمد

 

تنها جایِ پاهایی مانده

بر سخره های برفگیر

زیر تابش نوری باریک

 

گامهایی سنگین

با کوله باری سنگین تر

از کوهستان بوی مرگ می آمد

بوی عرقِ تنِ کولبر،

نشسته بر قله های مرگ

 

آنان پنچ تن بودند

پنچ تنِ

یخ آجین-

به کجا راه می بردند...آنان

به سوی نان می شتافتند

به سویِ مرگی در کمین نشسته؟!

 

اینبار نشانی از گلوله نبود

نه بر پیشانی شان

و نه بر قلب شان

ردِ خونی بر روی برف نبود

از کوهستان،

بویِ مرگ می آمد

و باز صدای شیون زنان،

 

چراغ ،پنج خانه خاموش شد

قریه در تاریکی فرو رفت .

 

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.