رفتن به محتوای اصلی

از مرگ بر شاە تا مرگ بر خامنەای

از مرگ بر شاە تا مرگ بر خامنەای
یادداشت

با گذشت ٤١ سال از انقلاب ایران نە تنها هیچ یک از اهداف انقلاب ضد دیکتاتوری بهمن بە عمل در نیامدەاند، بلکە در این مدت بسیاری از دستاوردهای مبارزاتی مردم ایران کە از انقلاب مشروطە تا سال ٥٧ بە دست آمدە بود توسط رژیم فقە ها و خائنین بە اهداف و آرمانهای انقلاب بە باد فنا سپردە شدند. بطور کلی تمام مردم ایران بە استثنای اقلیت کوچکی کە سهمی از قدرت و ثروت کشور بدست آوردند متحمل زیان و خسارت شدند. در این میان اما از همە بیشتر کارگران، زنان، اقلیت های مذهبی متحمل ضرر و زیان شدند. کارگران و مزدبگیران کە هم در توسعە صنعتی کشور و هم در پیروزی انقلاب نقش غیر کتمانی داشتند، بعد از افتادن رهبری انقلاب بە دست دارودستە ارتجاعی و حریص خمینی هم بخش بزرگی از حق و حقوقی را کە طی چندین دهە با فداکاری و جانبازی بسیاری از رهبران شان بە دست آوردند از دست دادند و هم بە تدریج اکثر محل های شغلی شان را کە در واقع بخش عمدە سرمایە های آنها از ارزش اضافی کار کارگران بە وجود آمدە بود را.

این تغییر و تحولات هم خلاف انتظار و اهداف اکثریت مردم شرکت کنندە در انقلاب و هم خلاف وعدە های خمینی کە گفتە بود، می خواهد، (مستضعفان و کوخ نشینان) را بر کشور حاکم کند، آب و برق، اتوبوس را مجانی کند، همە را صاحب خانە ... کند از کار درآمد. این وعدەها کە تا یک سالی پس از انقلاب و قبل از تثبیت نظام از زبان خمینی و دارودستە وی تکرار می شد، نە تنها بە هیچ یک از آنها پایبندی نشان دادە شد، بلکە همراە با سرکوب های گستردە وحشیانە بخش های از حق و حقوق مبارزاتی کارگران نیز بە نفع رفقای بازاری خمینی و روحانیت و سرمایە داران مصادرە شد. "مستضعفین و کوخ نشینان" در واقع یک چیزی هم بخاطر حمایت از انقلاب و خمینی بدهکار شدند و هر جا کە مقاومت کردند با گلولە و چماق و زندان پاسخ شان را دادند. از حق تشکل و اتحادیە و اعتصاب و اعتراض محروم شدند و این محرومیت در حالی بە عمل درآمد کە خمینی قبل از انقلاب دم بە دم در هر سخنرانی و مصاحبەای می گفت همە گروە ها در رژیم او بە اندازە آنچە در فرانسە است آزادند.

خلاصە کلام اینکە کارگران و بطور کلی عموم مزدبگیران و زحمتکشان در رژیم فقاهتی از هر نظر بجای پیشرفت پس رفت کردند. در این مدت در عوض آخوندها و وابستگان رژیم بە چنان ثروت و قدرتی رسیدند کە در رویا هم ندیدە بودند. اکنون اکثریت آنها یا در کاخ های لوکس زندگی می کنند یا در ویلاها و خانەهای چند صد میلیاردی، یعنی خودشان را بجای "مستضعفین" کاخ نشین کردند. شمار کاخ ها و ویلاهای آنها کە با آنها بە مردم فقیر فخر می فروشند چندین برابر کاخ نشینان رژیم شاە است. ثروتهایی کە از غارت اموال مردم اندوختەاند بی حساب و کتاب اند و این در حالی است کە حتا بسیاری از افراد طبقات میانی بە بالای جامعە هم توان مالی برای خریدن سرپناە را برای خود ندارند و کار "مستضعفین" بە جایی رسیدە کە یا در حلبی آبادها و یا در گورستانها ناچارند شب را سحر کنند. خودشان می گویند ٦٠ میلیون از جمعیت کشور بدون یارانە گرسنە می مانند، ٦ تا ٩ میلیون نفر بیکارند، دستمزدها کفاف یک هفتە از مخارج زندگی شاغلین را بە زحمت می دهد و زور و ستمی کە بر مردم روا داشتە می شود بیداد می کند. خامنەای جانشین خمینی کە دیگر می داند اگر حرف از "مستضعف" بزند مورد ریشخند عام و خاص قرار می گیرد، معنی "مستضعف" را وارونە کردە تا بلکە خودش را از شر این وعدە خمینی خلاص کند. خود خمینی نیز از یکسو فریبکارانە دم از مستضعفین میزد و در همان حال بازاری های موتلفەای را بر راس امور اقتصادی و بازرگانی می نشاند. ثروت یکی از براداران عسکر اولادی کە در اول انقلاب شاید مجموعا بە ٥٠ میلیون تومان نمی رسید، هنگام مرگ بە ٨ میلیارد دلار رسیدە بود.

با این همە ٤١ سال پس از شکست انقلاب بهمن و بە رغم تبری جویی های بسیاری از جریانات مخالف رژیم از انقلاب دوبارە فضای پیش انقلابی بە کشور بر گشتە است. جنبش های مردمی سر برآوردەاند و بعد از گذشت ٤١ سال از انقلاب بهمن شعار مرگ بر خامنەای و مرگ بر دیکتاتور و دیکتاتوری جای شعارهای مرگ بر شاە و دیکتاتوری سلطنتی را گرفتە اند و مردم خواهان رفتن رژیم هستند.

جنبش کارگری اما این بار تفاوت بسیاری با سال ٥٧ دارد. جنبشی است کە در سە رژیم دیکتاتوری فعالیت و مبارزە کردە و تجربە مبارزاتی اش غنی تر از گذشتە و دانش طبقاتی و سیاسی اش بیشتر از گذشتە است.

بە رغم همە ضرباتی کە بر پیکرش از هر سو و در هر سە رژیم وارد کردەاند، اکنون فعال ترین و مبارزترین جنبش اجتماعی کشور است و در موقعیت بە مراتب پختە تری از سال ٥٧ قرار دارد و با این رژیم سرسازگاری ندارد. می داند نباید اجازە دهد کە مانند سال ٥٧ از او بعنوان سیاهی لشگر سواستفادە کنند. دنبال عدالت و آزادی واقعی ست، طعم تلخ سرکوب و فقر و بی حقوقی را در دیکتاتوری های سلطنتی و اسلامی چشیدە و حاضر نیست زیر بار هیچ نوع دیگری از دیکتاتوری برود. در عوض همە چیزهای کە از دست دادە است این ها مهمترین و ارزشمندترین دست آورد جنبش کارگری طی ٤١ سال گذشتە اند

اینک در چهل و یکمین سالگرد انقلاب ضد دیکتاتوری بهمن همچنان دیکتاتوری بعنوان معضل یزرگ جامعە، عامل بی عدالتی و فساد و مانع عمدە توسعە دمکراتیک کشور باقی ماندە است. شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنەای بار دیگر همچون ماهای پایانی حکومت شاە حداقل از دی ٩٦ تا کنون در کشور طنین انداز است. جنبش ها و خیزش های مردمی در حال رشد و گسترش اند و برکناری رژیم را آماج خود قرار دادەاند. از سوی دیگر انشقاق و کسیختگی دم بە دم در درون جناح های حکومتی فزونتر، بحران اقتصادی گستردە تر از همیشە و فساد و ناکارآیی رژیم را در خود گرفتە اند. رژیم از هر سو از داخل و خارج تحت محاصرە و فشار قرار گرفتە و بدنبال مفری برای خلاصی از وضعیت آچمزی است کە در آن گرفتار آمدە است. ظاهرا خامنەای مجبور بە انتخاب یکی از سە گزینە: مذاکرە، جنگ و کنارە گیری از قدرت است کە احتمال گزینە آخری کمتر و تن دادن بە مذاکرە بیشتر از همە است. تلاشهای کە اینک برای یک دست کردن حکومت در جریان است بە فرض اینکە عملی شود، نە تنها تغییری اساسی در وضعیت رژیم نمی تواند ایجاد کند، بە از هم کسیختگی و بی ثباتی بیشتر درونی رژیم منجر خواهد شد. خلاصە اینکە رژیم نە قادر بە ادارە کشور و راضی نگاە داشتن مردم است و نە می تواند برای مدت زیادی در مقابل اعتراضات داخلی بە کمک ماشین سرکوب اش مقاومت نماید. مطالبات مردم جدی و عاجل است و با سرکوب نمی شود جلوی آنها را گرفت. شاید سازش با امریکا تنها مفر موقتی برای بیرون آمدن از بن بست رژیم باشد کە آن هم عوارض خاص خودش را دارد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید