رفتن به محتوای اصلی

چرا هنوز این‌همه شغل وجود دارد؟ بخش هفتم

چرا هنوز این‌همه شغل وجود دارد؟ بخش هفتم
تاریخ و آیندۀ اتوماسیون کار

یادآوری: در بخش ششم، گفته شد که دو سری بزرگ از مشاغل وجود دارند که سرسختانه در برابر کامپیوتری شدن و اتوماسیون ایستاده‌اند. سری اول شامل وظایفی است که مستلزم قابلیت حل مسئله، بصیرت، خلاقیت، و تقاعداند. این وظایف "انتزاعی" نامیده شدند. سری دوم شامل وظایفی است که مستلزم قوای انطباق‌پذیری برحسب موقعیت، قوه تشخیص بصری و زبانی، و تعاملات ناظر به فرد معین‌اند، که با مسامحۀ بسیار وظایف "دستی" نامیده شدند.

 

قطبیت در بازار کار – ادامه

این واقعیت که مشاغل سنگین، خواه از سری مشاغل یدی و خواه انتزاعی، عموماً در دو انتهای طیف مهارت‌های شغلی قرار می‌گیرند – از یک‌سو در مشاغل حرفه‌ای، مدیریتی و فنی و از سوی دیگر در بخش‌های خدماتی و کار ساده – مستتراً به این معناست که کامپیوتری شدن مشاغل "معمول" می‌تواند به رشد هم‌زمان مشاغل مستلزم آموزش عالی و برخوردار از دستمزدهای عالی در یک سر طیف و مشاغل با سطح آموزش و دستمزد پائین در سر دیگر طیف منجر شود؛ هر دو هم به هزینۀ مشاغل با سطح آموزش و درآمد متوسط. این پدیده را "قطبی شدن مشاغل" نام نهاده‌اند. بخش بزرگی از امریکا و شواهد بین‌المللی، مؤید واقعیت قطبی شدن مشاغل در بخش صنایع در سطح مناطق و بازارهای کار محلی است.


نمودار بالا تغییرات در استخدام را در فاصلۀ سال‌های ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۲، در ده بخش اصلی بازار کار، به‌غیراز بخش کشاورزی در امریکا نشان می‌دهد. محور عمودی، که مبین تغییرات است، چنان درجه‌بندی‌شده که تغییرات کوچک را هم بتوان نشان داد. در این بازۀ زمانی، بخش کشاورزی فقط حدود ۲/۲ درصد مشاغل را با تغییرات بسیار ناچیزی، به خود اختصاص می‌دهد. ازاین‌رو از ترسیم این تغییرات در گرافیک بالا صرف‌نظر شده است. ده بخش موردنظر را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد. بخش‌های واقع در سمت راست نمودار بخش‌های مدیریتی، حرفه‌ای و فنی‌اند که مشاغل با تحصیلات و دستمزدهای بالا را شامل می‌شوند. با حرکت به سمت چپ، با ۴ ستون بعدی مواجه می‌شویم که تغییرات را در مشاغل با تحصیلات و دستمزد متوسط نشان می‌دهد. این گروه شامل مشاغل فروشندگی، خدمات اداری، کار تولیدی به شمول پیشه‌وری و تعمیرات، و کار ساده و اپراتوری است. بالاخره به بخش منتهی‌الیه سمت چپ می‌رسیم که گرایش‌های استخدامی در بخش‌های خدمات را شامل می‌شود. این مشاغل را مشاغلی برای کمک به دیگران و مراقبت از دیگران تعریف کرده‌اند. بخش اعظم کارگران شاغل در بخش خدمات، فاقد تحصیلات بالای دیپلم است و دستمزد متوسط در این بخش‌ها در اغلب موارد پایین‌تر از ۷ بخش دیگر است.

چنان‌که این نمودار نشان می‌دهد، افزایش سریع مشاغل در هر دو بخش انتهائی (مشاغل با تحصیلات و دستمزد بالا و مشاغل با تحصیلات و دستمزد پائین) اساساً به هزینۀ مشاغل میانی رخ داده است. در سال ۱۹۷۹ چهار بخش مشاغل میانی ۶۰ درصد تمام مشاغل را تشکیل می‌داده‌اند. در سال ۲۰۰۷ این سهم به ۴۹ درصد و در سال ۲۰۱۲ به ۴۶ درصد تقلیل یافته است. سهم مشاغل در بخش‌های خدماتی در فاصلۀ ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۹ تقریباً ثابت بود. ازاین‌رو افزایش سریع این سهم از سال ۱۹۸۰ به بعد، مبین یک گرایش متفاوت است.شدن مشاغل روندی منحصر به امریکا نیست. در ۱۶ کشور عضو اتحادیۀ اروپا نیز دقیقاً این روند مشاهده می‌شود. در تمام این کشورها سهم مشاغل میانی به نفع مشاغل دستمزد بالا و دستمزد پائین در یک بازۀ زمانی ۱۷ ساله، از ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۰ ، افت داشته است. طبعاً وضع امریکا و اروپا دقیقاً قابل‌مقایسه باهم نیستند، اما از زاویۀ بحث روندهای حاکم بر سه گروه کلی مشاغل و شدن مشاغل، امریکا حدوداً در میانۀ کشورهای اروپائی قرار می‌گیرد. مقایسۀ این جابجایی مشاغل در تعداد زیادی از کشورهای پیشرفته محتملاً آشکار خواهد کرد که نیروهای واحدی عامل این روندهای همسان‌اند. هم‌زمان تفاوت‌های اساسی بین کشورها تأکیدی بر این نکته خواهد بود که هیچ عامل جداگانه یا علت واحدی نمی‌تواند تنوع تجربیات مختلف در میان این کشورها را توضیح دهد.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید