به یاد منوچهر هزارخانی، مترجم و نویسندهی توانای کشورمان

منوچهر هزارخانی یکی از نویسندگان و مترجمان توانای کشورمان، بامداد روز جمعه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ برابر با ۱۸ مارس ۲۰۲۲، در پاریس درگذشت. هزارخانی متولد ۱۳۱۳ و در سالهای جوانی از پیروان جنبش ملی دکتر محمد مصدق بود. بعد از پایان دبیرستان، برای تحصیل در رشتهی پزشکی به فرانسه رفت. عضو جامعهی سوسیالیستهای ایران در اروپا و از بنیانگذاران کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور بود. او پس از پایان تحصیلات، در ایران از مروجان اندیشهی چپ در نشریات و گاهنامههای آن زمان بود.
منوچهر هزارخانی از چهرههای برجستهی روشنفکری در دههی چهل و پنجاه ایران بود. ترجمههای هزارخانی فضای جدیدی را پیشروی جامعهی روشنفکری متحول ایران در اواخر دههی چهل و اوائل دههی پنجاه میگشود. هزارخانی نویسندگان زیادی را به جامعهی ایران معرفی کرد و با انتقال مباحثی که در میان چپ نو در جهان مطرح بود، مرزهای بستهی چپ سنتی را درهم ریخت. جزو اولین کسانی بود که آنتونیو گرامشی را معرفی و بخشهائی از دفترهای زندان او را ترجمه کرد. هزارخانی بهخصوص با ترجمه و انتشار کتاب ارزشمند «در دادگاه تاریخ» از روی مدودف، سامان فکری چپِ جستجوگر ایران را دگرگون ساخت.
منوچهر هزارخانی رابطهی نزدیکی با رفقای حلقهی تبریز و فعالان چپ آن دوره در دانشگاه تبریز داشت. نوشتهی او در گاهنامهی آرش، ویژهی صمد بهرنگی در مورد«جهان بینی ماهی سیاه کوچولو» جزو بهترین نوشتهها در مورد صمد بهرنگی و اندیشههای او در آن سالها بود و تنها همین نوشته برای نشان دادن نفوذ قلم توانای او در این دوره کافی است. در همین نوشته هم، او خود نماد برجستهی نقد وضعیت موجود و مروج تلاش برای برونرفت از بنبستی است که روشنفکران پیشرو در تلاش عبور از آن بودند.
منوچهر هزارخانی به خاطر حضور ارزشمند خود در عرصهی فکر و عمل سیاسی، همواره مورد احترام بودهاست. او یک چهرهی ملیِ و چپ بود که هیچگاه از نو کاوی بازنماند. هر چند انتخاب سیاسی هزارخانی در چهار دههی اخیر، بر سیمای جستوجوگر و نوآور او سایهی پررنگی انداخت و او را از جایگاه اولیهاش در میان نویسندگان و طرفداران دموکراسی دور کرد، اما آخرین ترجمهی او از کتاب «قدرت بنیانگذار، تحقیق درباره آلترناتیوهای مدرنیته» از آنتونیو نگری، بیانگر آن است که هنوز هم آتشی در زیر این سایه نهفتهبود، که همچنان در جستوجوی برآمدن بود.
یادش گرامی باد!