میلیاردر ساختن از آخوندها، وارد فاز جدیدی شد!

در روزهای اخیر اظهارات احمد رهدار، که پیش از این تنها در فضای سیاسی و با عنوان شاگرد خاص محمدتقی مصباح یزدی شناخته میشد، در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به موضوعی داغ تبدیل شد. خلاصهی ادعای احمد رهدار در مناظرهای آخوندی که تصاویر آن در حال دست به دست شدن است این است که«ائمه میلیاردر بودند، پس روحانیون هم باید میلیاردر باشند!». وی در این اظهارات روشهای این میلیاردر شدن را نیز توضیح میدهد. رهدار میگوید« من قرار است امام باشم؛ تو دهن آمریکا بزنم و پول لازم دارم. بازار صفاییه و هتل عباسی اصفهان وقف حوزه است و باید خرج ما را بدهد. همچنین یکسوم شهر اصفهان نیز وقف حوزه است.»
توسعهی تسلط حوزههای علمیه بر اقتصاد، در اوایل انقلاب و با ایجاد بنیادهای متعدد شروع شد. بنیادهایی نظیر 15 خرداد و فرمان امام، از همان ابتدای کار در اتصال و مراودهی با حوزههای علمیه شکل گرفتند و کارتلهای متکی به این بنیادها در حال حاضر نیز در ارتباط با حوزههای علمیه تعریف میشوند. هرچند به صورت سنتی نیز نهاد حوزهی علمیه و شبکهی «بیوت مراجع» در قالب دریافت وجوه شرعی نظیر خمس، زکات و حق امام، از توانمندی مالی قابل ملاحظه برخوردار بودند.
نهادسازی برای ارتزاق از بودجه و شخصی کردن منابع عمومی، به بنیادهای اول انقلاب محدود نماند. در سال 1399، بیش از بیست نهاد مرتبط با حوزه با عنوان نهادهای فرهنگی و مذهبی، مستقیماً از دولت بودجه دریافت کردهاند.
نام نهاد یا موسسه ای که بودجه دریافت می کند |
میزان بودجه دریافتی |
---|---|
1- مرکز خدمات خوزه علمیه قم |
۸۰۰ میلیارد تومان |
2- شورای عالی حوزه های علمیه |
۳۴۵ میلیارد تومان |
3 -جامعه المصطفی العالمیه |
۳۰۹ میلیارد تومان |
4- سازمان تبلیغات اسلامی |
514 میلیارد تومان |
5- شورای سیاست گذاری حوزه های علیمه خواهران |
۱۹۲ میلیارد تومان |
6- شورای برنامهریزی و مدیریت حوزه های علمیه خراسان |
۸۵ میلیارد تومان |
7- دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم |
۱۵۰ میلیارد تومان |
8- برنامه حمایت از فعالیت های فرهنگی مساجد |
۸۲ میلیارد تومان |
9-برنامه حمایت و راهبری تبلیغ و ترویج قرآن |
۵۲ میلیارد تومان |
10- مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی |
۳۲میلیارد تومان |
11- ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر |
۳۲ میلیارد تومان |
12- شورای سیاست گذاری ائمه جمعه |
۳۰میلیارد تومان |
13-موسسه نشر آثار امام خمینی |
۲۷میلیارد تومان |
14- موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی |
۲۰میلیارد تومان |
15-ستاد اقامه نماز |
۱۶ میلیارد تومان |
16- آستان مقدس امام خمینی |
۱۶ میلیارد تومان |
17- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی |
230 میلیارد تومان |
18- سازمان اوقاف و امور خیریه |
54 میلیارد تومان |
19- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی |
44 میلیارد تومان |
20- مجمع جهانی اهل بیت |
40 میلیارد تومان |
21- مرکز رسیدگی به امور مساجد |
31 میلیارد تومان |
موسسات قید شده در لیست فوق که البته تنها نهادهای بودجهخوار مرتبط با حوزههای علمیه نیستند، بیش از 3000 میلیارد تومان بودجه، تنها ظرف سال 1399 دریافت کردهاند.
علاوه بر سهم داشتن حوزههای علمیه در بودجه، در چهل سال اخیر گاهوبیگاه خبرهایی از دست داشتن بخشی از روحانیون متنفذ حکومتی در فسادهای کلان اقتصادی و استفاده از حوزهی علمیه به عنوان محمل پولشویی منتشر و فضای عمومی مطرح شده است. یکی از آخرین و معروفترین نمونهها، تاسیس حوزهی عملیهی لاکچری صادق آملی لاریجانی بود، که بیش از محل تحصیل، به یک کاخ سلطنتی شباهت دارد. منابع مالی تاسیس این حوزهی علمیه هیچگاه شفاف نشد. اما با بحثهای مطرح شده در مورد 63 حساب بانکی صادق آملی لاریجانی و همچنین پروندهی فساد میلیاردهادلاری معاون او «اکبر طبری»، میتوان حدسهایی در مورد منابع مالی احداث این کاخ زد!
شاید آنچه که موجب واکنش گستردهی کاربران شبکههای اجتماعی به اظهارات احمد رهدار شده است، علنیسازی سیمای «آخوند سرمایهدار» و تلاش برای تئوریزه و مشروع کردن این سیما باشد. مردم همواره از بریزوبپاشهای فسادآمیز اقتصادی که یکسوی آن به حوزههای علمیه مرتبط است، مطلع بودهاند. اما عادیسازی این سازوکارها و بخشیدن مشروعیت دینی به آن، هنوز میتواند حساسیت برانگیز باشد.
تبلیغ علنی مشروعیت سرمایهدار بودن برای نیروهای مذهبی جامعه از دوران هاشمی رفسنجانی آغاز میشود. رفسنجانی در سخنرانیای که بعدها به «خطبهی مانور تجمل» معروف شد، در نماز جمعهای در آبان 1369، صراحتاً اعلام میکنند نیروهای مذهبی جامعه باید سرمایهدارترین بخش جامعه باشند. تا جایی که نماز جمعه به مانور تجمل تبدیل شود. او تصریح میکند بهترین خانهها و خودروهای وارداتی حق حزبالهیهاست و جمهوری اسلامی باید از مفاهیمی نظیر سادهزیستی عبور کند. زندگی شخصی هاشمی رفسنجانی نیز که در خاطرات وی انعکاس دارد، نمایانگر اعتقاد کامل وی به «مانور تجمل» است. رفسنجایی راه و روش کسب مال برای مانور تجمل را نیز در همان سخنرانی توضیح میدهد. وی میگوید « اینقدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را میسازیم و مثلاً ده میلیارد خرج میکنیم، ممکن است از قبل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور میماند و هیچکس نمیتواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.» مباح بودن هر عملی، حتی دزدی و اختلاس برای کسب سرمایه هم بخشی از مشروعسازی مورد نظر رفسنجانی است.
مشروعسازی مفاهیمی همچون آخوند-سرمایهدار و حزبالهی-سرمایهدار با سخنرانی رفسنجانی به پایان نمیرسد. صداوسیما در این سالها بارها و با تولیدات مختلف تلاش کرده است «پول» را به حاجیهای بازاری، آخوندهای امانتدار و جوانان سپاهی «ژیگول اما مومن» پیوند بزند.
چپ و راست جمهوری اسلامی که در دوران هاشمی رفسنجانی حول مفاهیم اقتصادی شکل گرفته بود، و جناح چپ حکومت را در موضع منتقد اقتصادی هاشمی قرار داده بود، به تدریج تغییر کرد. تا جایی که در دوران احمدینژاد، راست حکومت طرفدار سادهزیستی بود و چپ حکومت طرفدار سرمایهسالاری! اما اصلاً جای تعجب ندارد که این موقعیت در سالهای اخیر مجدداً تغییر کرده است. تا جایی که علیرضا پناهیان، از روحانیان متنفذ در قدرت و همچنین تئوریسین بخشی از نیروهای حزبالهی، اخیراً و به شکلی علنی در سخنرانیاش میگوید«هرکس که پولدار نیست، بیعرضه است!»
در مورد احمد دهدار، یک موضوع دیگر نیز موجب توجه به ادعاهای او میشود و آن، ارتباط او با محمدتقی مصباح یزدی است. موضوع نقش مصباح یزدی و شاگردان او در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی، همواره از مباحث پرحاشیه بوده است. این طیف را میتوان تندروترین بخش جمهوری اسلامی و در عین حال مافیاییترین قسمت آن دانست. طیفی که حتی با عنوان «جمهوری» در نام جمهوری اسلامی کنار نمیآید و طرفدار «حکومت اسلامی» با حکومت مستقیم و بلاواسطهی ولی فقیه است، از تقویت نیروهای شبه نظامی نیابتی حکومت در همهجای دنیا حمایت میکند و حتی حقوق شهروندی و قانونی برابر را برنمیتابد. محمدتقی مصباح یزدی که یکی از پایههای جریان اصولگرایی در جمهوری اسلامی است، کادرسازی و شبکهسازی درون جمهوری اسلامی را همواره به عنوان یکی از اصلیترین برنامههای خود پیگیری کرده است و بنابراین حداقل در اردوگاه اصولگرایان، بیعت با او یکی از پیششرطهای حضور در قدرت محسوب میشود.
احمد رهدار در مناظرهای در سال 88 و در مورد آرا مصباح یزدی، صراحتاً او را فردی فراتر «خمینی و مطهری» معرفی میکند. رهدار در این مناظره با حسین مرعشی(سخنگوی حزب کارگزاران) میگوید « «من معتقدم که باید از امام و شهید مطهری گذر کنیم. ما همانطوری که از مدرس گذر کردیم و به امام رسیدیم، باید از امام گذر کنیم و با منطق امام به کسی برسیم که همه امام را دارد به اضافه ده! شهید مطهری هم به رغم تمام بزرگیاش، فرزند زمان خویش است. ما از مطهری رد شدیم و حتماً رد میشویم، تردید نکنید لکن با مطهری و از جنس مبانی مطهری. ما در حال حاضر در حوزه دهها مطهری داریم، چرا گل نمیکنند؟! الان ببینید گردن من روحانی چقدر کار گذاشتید. ده برابر شهید مطهری گردن من کار گذاشتید!»
موضوع «وقف» که از نظر احمد رهدار باید محل تامین مالی طلبهها باشد، در سالهای اخیر مناقشات مختلفی را سبب شده است. در ماههای اخیر خبر وقفی بودن یک یازدهم از کوه دماوند و چندهزار هکتار از جنگلهای هیرکانی در رسانههای مختلف مطرح شد. سازمان اوقاف با تکیه بر اسنادی چند صد ساله، بر منابع ملی دست گذاشته بود و البته هنوز هم دست بردار نیست! در واقع موضوع وقف، همواره یکی از غیر شفافترین و تاریکترین بخشهای اقتصاد ایران بوده است. حال دستگذاشتن علنی سازمان اوقاف بر این «تاریکخانه»، و تشویق و تبلیغ غارت اراضی وقفی توسط شاگرد محمدتقی مصباح یزدی، مساله را حیاتیتر و حساستر از همیشه میکند.
اگر مفهوم وقف در گذشته و دوران پیشامدرن، به معنی «عمومیسازی» امکانات شخصی، برای ساخت امکانات زیرساختی و عامالمنفعه بوده است، اکنون وقف قرار است کارکردی دقیقاً معکوس داشته باشد؛ خصوصیسازی منابع عمومی، به نفع گروهی خاص، با تکیه بر متون دینی!
با دشوار شدن وضعیت اقتصادی، و ته کشیدن پول دولت، امکان تغذیهی مالی گروههای مرکزی وابسته به حکومت نیز تا حد زیادی محدود شده است. اما هزینههای تعریف شده برای این گروهها موجب میشود آنها چندان توان و تحمل صبر نداشته باشند. خیز روحانیون برای میلیاردر شدن، که حالا به صورت علنی هم تبلیغ میشود، از جیب طبقات متوسط و فرودست تامین خواهد شد. جیبهای دوخته شده برای این خیز، و نهادهای مبلغ و مروج این گفتمان، در حد تبلیغ نخواهند ماند و اگر لازم باشد از ابزارهای حکومتی نیز برای «غارت» استفاده خواهند کرد! اما مقاومت مردمی حداقل در مورد انحصاریسازی کوه دماوند و جنگلهای هیرکانی، توانست سازمان اوقاف را به عقبنشینی وادار کند. بحران اقتصادی موجود موجب میشود حتی حکومت هم از تبعات اظهارنظرهایی شبیه آنچه که احمد رهدار کرده است واهمه داشته باشد. دوران دزدیهای علنی، سالهاست با اتحاد مردم به سر آمده است.