شب رفتنی است!

شرارهای امید،

گهگاه،

از هرسوی آسمان تیره،

مرا به خود می خوانند.

پنداری بانگ بر می دارند:

شب رفتنی است!

در اندیشه ی پیشباز روز باش!

تیرگی شب قلبم را نمی فشارد

نوید تابش مهر،

آن را به امید می آکند

گویی درآستانه ی روزم

تابنده – مهرگویی،

ندا در می دهد:

در انتظار پروازت مانده ام؛

تا برتو رهرو شیدا،

آغوش برگشایم

 

بال پروازم توانی تازه می گیرد

من می توانم، می توانم،

مرز میان شب و روز را در نوردم

 


Source URL: https://www.bepish.org/node/3210