مصاحبه با شرق! چرا؟
تنیچند از چهره های سیاسی چپ که امروز در اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی قرار دارند، تن به مصاحبه با رسانه امنیتی- تحلیلی شرقنیوز دادهاند.
نخستین سوال که ذهن ما را به چالش میگیرد این است که چرا چهرههایی که خود به نوعی قربانی نظام حاکم بر ایران هستند، چنین تصمیمی گرفتهاند که با یک نشریه امنیتی وارد مصاحبه شوند؟
از برخی از آنها که سوال کردم، گفتند که حرف خود را زدهاند و درباره گذشته آنچه را خواستهاند، گفتهاند و سانسوری هم نشده است.
این را گفتهاند بدون اینکه لحظهای تصور کنند که روایت دیروز است که امروز را می سازد و نادانسته حتما! پا بر چه دامچالهای نهادهاند.
شاید به نوعی خواستهاند که تاریخ چپ را دشمنانشان ننویسند و گفتهاند اگر من روایتم را ننویسم دیگران خواهند نوشت و هر تریبونی یک فرصت است، که البته اینها یک انگیزه انسانی و قابل فهم و در عین حال تراژیک است.
آنها احساس حذف شدگی از تریبونهای مطرح امروز را هم با خود دارند، ولی شرقنیوز ۲۰ ساعت مصاحبه از آنها میخواد.
از طرفی این فعالان در ذهن خود هنوز در دوران حزب، بیانیه، کنگره سیاسی بسر میبرند و نه در دوران جنگ گفتمان مدرن! آنها بخوبی زبان رسانه ، افکار عمومی و جنگ روایتها را نمیشناسند .
اگر بخواهیم انگیزه هر دو سو یعنی مصاحبه شونده و رسانه امنیتی شرق را جمع بندی کنیم، میتوان گفت که انگیزه چهره چپ قبل از هر چیز ثبت مشروعیت مبارزه علیه شاه است و فایده شرق در این میان نقد اپوزیسیون چپ بدون نقد خود و مصادره تاریخ به نفع نتیجه موجود یعنی جمهوری اسلامی است.
شرق با طرح سؤالهایی که هدایتی و نرم هستند در مرحله نخست گارد مصاحبه شونده را پائین میآورد و به وی احساس امنیت میدهد، اعتراف به شکستهای پیاپی و سرکوب تا قبل از دوران جمهوری اسلامی متوقف میشود و از خط قرمز عبور نمیکند و صرفا یک اتفاقی در گذشته باقی میماند. از این جهت این گفتگوها را نمیتوان گفتگوی آزاد نامید.
در مصاحبه آقای مهدی فتاپور با شرق وقتی مهدی فتاپور به نام انوشیروان لطفی در خانه تیمی اشاره میکند بغضی سخت گلویم را میفشارد زیرا او مجاز نیست ادامه دهد که انوش در سال ۶۷ در زندانهای جمهوری اسلامی به همراه هزاران نفر دیگر بدست اربابان روزنامه شرق اعدام میشود!
مسئولیت رسانههای آزاد
خلأ روایت تاریخ واقعی چپ در رسانه های آزاد فارسی زبان کاملا مشهود است
رسانههای آزاد فارسی زبان در ۱۵-۲۰ سال اخیر عموما دچار مشکل ساختاری شدهاند.
تمرکز افراطی آنها بر خبر روز، بحران،اعتراضات و چهرههای لحظهای است و در این منطق تاریخ چیزی جز حاشیه و خاطره و تجمل نیست، چرا که گفتگوی بلند پرهزینه و کم کلیک است.
بدین ترتیب است که روایت دهههای ۴۰ تا ۵۰ از دستور خارج میشود، از طرفی بخش مهمی از رسانه های آزاد که گرایش لیبرال و ملیگرا دارند نگرانند که مبادا پرداختن به تاریخ واقعی چپ در گذشته ممکن است به تطهیر چپ در اذهان شود، بنا بر این یا تاریخ چپ باید حذف شود و یا به چند کلیشه فروکاسته شود. در نتیجه پرداختن مستقل به روایت چپ از ترس تقویت چپ، کنار گذاشته میشود و این خلأ دقیقا همان جایی است که رسانه امنیتی حکومت وارد میشود.
اگر توهم برخی چهرههای مصاحبه کننده با شرق را به اصلاح پذیری جمهوری اسلامی را ندیده بگیریم ، میتوان گفت که عموما مصاحبه شوندگان دچار یک اشتباه محاسباتی شدهاند و دقیق منافع جمهوری اسلامی در این مصاحبه ها را با ساده انگاری ندیدهاند. از نظر آنها اگر رسانه های آزاد برای آنها وقت ندارند، شرق دارد .
در کل این یک واقعیت است که نسل جوان مخاطب رسانه های آزاد، تاریخ چپ را نمیشناسند و فقط نسخههای کاریکاتوری از آنرا شنیدهاند. اگر بپذیریم که بنیان دموکراسی بدون وجود احزاب چپ در کنار احزاب لیبرال ممکن نیست ، باید پذیرفت که ادعای رسانههای با ظاهر لیبرال و ملیگرا در تقدیس دموکراسی حداقل در این رویکرد جدی نیست
سیامک فرید
۱۶/۱۲/۲۵