دموکراسیخواهی چپ دموکراتیک و دموکراسیخواهی اصلاحطلبان دولتمحور
اگر بخواهیم از غبار تاریخ و زیر کوه دروغها و روایتسازیهای تاریخنویسان رها شویم و بر پایه تجربه زیسته و مشاهدات خود قضاوت کنیم، میتوانیم معیار دقیقتری برای سنجش عیار آزادیخواهی جریانهای سیاسی ایران به دست آوریم. مبنای این قضاوت را میتوان جنبش اصلاحات قرار داد؛ جنبشی که بخش بزرگی از جامعهی ما شاهد شکلگیری و مسیر آن بوده است.
در مقایسهای میان چپ دموکراتیک و اصلاحطلبان دولتمحور، میتوان گفت که در عرصهی دموکراسیخواهی، چپ دموکراتیک پیشروتر و صادقتر عمل کرده است. چپ امروز بهدرستی میداند که دموکراسی صرفاً شکل یک حکومت نیست، بلکه دارای مضمون اجتماعی است. آزادی بدون حضور و مشارکت فرودستان، آزادیای میانتهی و بیریشه است. از همین رو، چپ دموکراتیک در سالهای اخیر، بدون چشمداشت به قدرت و مقام، با تمام توان از حقوق بنیادین مردم ــ از آزادی بیان تا حقوق اجتماعی و صنفی ــ دفاع کرده است.
هرگاه آزادی از هر فرد یا گروهی سلب شده، این چپ دموکراتیک بوده که بیدرنگ در کنار آزادیخواهان ایستاده است. کمتر جریانی را میتوان یافت که همچون نیروهای چپ، بهطور مداوم و بیتبعیض از آزادی زندانیان سیاسی دفاع کرده باشد. در دورهای که افرادی چون احمد زیدآبادی و دیگر روزنامهنگاران و فعالان سیاسی در بند بودند، چپها با صدای بلند از آزادی آنان دفاع کردند و برای این موضعگیریها هزینههای سنگینی نیز پرداختند.
اما امروز، در شرایطی که بسیاری از روشنفکران و فعالان دموکراسیخواه چپ مورد احضار و بازداشت قرار میگیرند، سکوت اصلاحطلبان دولتمحور چشمگیر است. آنان که زمانی از «جامعه مدنی» سخن میگفتند، اکنون تنها نظارهگرند. به نظر میرسد آزادیخواهی این جریان، محدود به دفاع از اردوگاه سیاسی خود است، نه دفاع از آزادی بهمثابه ارزشی جهانشمول.
معیار حقیقت، عمل است، نه ادعا.
در آزمون عمل، چپ دموکراتیک نشان داده است که آزادی برای او نه ابزاری برای قدرت، بلکه جوهر وجودی کنش سیاسیاش است. در مقابل، اصلاحطلبان دولتمحور همچنان میان مصلحتگرایی سیاسی و پایبندی به اصول آزادیخواهی در نوساناند.
دموکراسی تنها زمانی ریشه میدواند که دفاع از آزادی دیگران، حتی مخالفان، به بخشی از فرهنگ سیاسی بدل شود. در این مسیر، چپ دموکراتیک بیش از هر جریان دیگر نشان داده است که آزادی برای او نه شعار، تعهدی اخلاقی و سیاسی است.