روسری یا توسری

بیش از چهار دهه است که زنان ایران نه برای یک تکه پارچه، که برای بنیادیترین حق انسانی خود ــ «حق مالکیت بر بدن» ــ در برابر حکومتی ایستادهاند که از روسری ابزار سلطه ساخته است. حجاب اجباری دیگر یک حکم دینی یا سنت فرهنگی نیست، بلکه نماد سرکوب، تحقیر و کنترل سیاسی است. این مقاله روایتیست از مقاومت زنانی که میخواهند خود، زندگی و بدنشان را از چنگال مردسالاری، دینسالاری و دیکتاتوری پس بگیرند ږ
از انتخاب تا اجبار: حجاب بهعنوان ابزار سلطه
چهار دهه پیش، حکومت اسلامی با شعار «عفاف و کرامت» روسری را بر سر زنان کوبید و آن را از یک انتخاب شخصی به یک ابزار سیاسی تبدیل کرد. از همان آغاز، بدن زن به میدان نبرد ایدئولوژیک بدل شد و حجاب اجباری به یکی از مهمترین نمادهای کنترل اجتماعی .
در این میان، حتی برخی از مردان «روشنفکر» نیز با پوشیدن روسری و گرفتن عکس در شبکههای اجتماعی، معنای عمیق مبارزه را سطحی کردند و «حق بر بدن» را به یک شوخی رسانهای تقلیل دادند. آنان نفهمیدند که مسئله فقط پوشش نیست؛ مسئله حق مالکیت زن بر بدن خویش و رهایی از قیمومیت اجباریست .
قانونِ تحقیر: زن ابزار تولید، مرد حیوان بیاراده
قانون حجاب اجباری نهتنها زنان را از حق انتخاب خود محروم میکند، بلکه توهینی آشکار به مردان نیز هست. این قانون با این پیشفرض شکل گرفته که مردان موجوداتی بیاراده و غریزیاند که با دیدن موی زن کنترل از کف میدهند .
در این نگاه، زن چیزی جز «کالای جنسی» و «ابزار تولیدمثل» نیست و مرد نیز انسان کامل نیست؛ حیوانیست که باید برایش دیوار و حجاب ساخت تا از «گناه» دور بماند. این تفکر قرونوسطایی جامعهای را میسازد که در آن زن باید از ترس دیدهشدن پنهان شود و اگر مورد آزار قرار گرفت، خود را مقصر بداند .
بدن زن، میدان جنگ ایدئولوژیک
پشت شعارهای «عفاف»، حقیقتی تلخ پنهان شده است: تملک بدن زن یعنی تملک نسل، زبان، فرهنگ و حافظهی جمعی. حکومت میداند که اگر زن اختیار بدن خود را بهدست گیرد، بنیان سلطهاش فرو میریزد .
از مهسا امینی تا نیکا شاکرمی، از حدیث نجفی تا صدها زن بینام و نشان، خون زنانی که بهخاطر «انتخاب پوشش» کشته شدند، گواهیست بر اینکه این مبارزه فقط بر سر روسری نیست؛ بر سر زندگیست، بر سر انسانبودن است .
سکوت، همدستی با سرکوب است
در برابر چنین ظلمی، بیتفاوتی گناهی نابخشودنیست. سکوت مردان نه بیطرفی، بلکه همراهی با سرکوبگران است. مردانی که در کنار زنان نمیایستند، بخشی از دیوار ظلماند. این مبارزه فقط مبارزهی زنان نیست؛ نبرد همهی کسانیست که آزادی و برابری را باور دارند .
مردان باید بدانند که مبارزه برای حق پوشش، فقط مبارزهای بر سر حجاب نیست، بلکه مبارزهای برای انسانیت است. دفاع از حق زن بر بدن خود، دفاع از حق هر انسان برای زیستن با کرامت، اختیار و آزادی است .
اما باید تأکید کرد که «حق بر بدن» بسیار گستردهتر از مسئلهی پوشش است. حجاب فقط یکی از ابزارهای تاریخی کنترل زنان بوده است. این حق شامل آزادی در انتخاب روابط جنسی آگاهانه و رضایتمندانه، حق تصمیمگیری دربارهی بارداری، سقط جنین یا ادامهی حاملگی، حق برابر در ازدواج و طلاق و حق ارث برابر و استقلال اقتصادی نیز میشود .
تمام این حقوق حلقههای زنجیر کنترلاند، و شکستن هر یک از آنها گامی به سوی آزادی واقعی زنان و جامعه است .
از «روسری» تا «توسری»: ما آزادی را انتخاب میکنیم
روسری اجباری نماد حبس است، نماد توسری و تحقیر. ما آن را نمیخواهیم، چون میخواهیم خودمان باشیم، آزاد باشیم و برای زندگیمان تصمیم بگیریم .
زن امروز ایران دیگر آن موجود مطیع و خاموشی نیست که حکومت میخواهد. او انسانیست صاحب اراده، صاحب بدن و صاحب آینده. او پنهان نمیشود، عقب نمینشیند و از پا نمیافتد .
و اگر انتخابی در کار باشد، ما «روسری» را کنار میزنیم و «توسری» را بر نمیتابیم. ما آزادی را انتخاب میکنیم – آزادی بر بدن، آزادی بر زندگی و آزادی بر سرنوشت .
جمعبندی: بدن من، انقلاب من
مبارزهی زنان برای حق پوشش، مبارزهای برای آینده است؛ برای شکستن زنجیرهایی که قرنها بر تن و جانشان بسته شده. این مبارزه، انقلابیترین شکل اعتراض است، زیرا از شخصیترین نقطه آغاز میشود: از بدن .
و روزی که زن در ایران اختیار کامل بدنش را داشته باشد، نهفقط او، که کل جامعه آزاد خواهد شد. زیرا آزادی زن، آغاز آزادی انسان است .
۱۰/۱۵/۲۰۲۵