وقتی در فقدان آلترناتیوی متشکل از مخالفین جمهوری اسلامی نتانیاهو در قامت اپوزیسیون ظاهر میشود!

نتانیاهو روز سهشنبه ۲۱ مرداد در پیام خود به مردم ایران در واکنش به اظهارات اخیر مسعود پزشکیان درباره بحرانهای آب، برق، فقر و تورم اشاره کرد و گفت: "مقامهای جمهوری اسلامی گاهی ناخواسته حقیقت را بر زبان میآورند. همه چیز در حال فروپاشی است." او در این پیام مردم ایران را دعوت به خیزش کرد و از آنها خواست: "شجاعت، شجاعت و شجاعت رویاپردازی داشته باشید." او ادامه داد: "به خیابانها بروید، عدالت بخواهید، پاسخگویی بخواهید، به استبداد اعتراض کنید. آیندهای بهتر برای خانوادههایتان و برای همه ایرانیان بسازید. نگذارید این ملاهای متعصب زندگی شما را برای یک دقیقه دیگر خراب کنند."
نتانیاهو کسی است که رسماً به نقض اعتماد، دریافت رشوه و کلاهبرداری متهم است و محاکمه جنایی او در کشور خود او ادامه دارد. او کسی است که قضات دیوان کیفری بینالمللی حکم جلب او را به علت ارتکاب جنایت جنگی بر علیه مردم فلسطین صادر کردهاند. فردی با چنین پیشینهای چنان شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور ما را در حال فروپاشی میبیند که فضا را مناسب میبیند تا در قامت اپوزیسیون جمهوری اسلامی ظاهر شود و مردم ایران را دعوت به مبارزه بر علیه آن کند. کاری که اپوزیسیون ایرانی به علت پراکندگی، عدم اعتماد به هم و عدم انسجام قادر به انجام آن نبوده است. در شرایطی که اکثریت مردم ایران خواهان زندگی به شیوه تاکنونی نیستند و رژیم هم در ضعیفترین موقعیت خود از بدو تولد نامیمونش قرار دارد، اپوزیسیون داخل و خارج کشور به آن بلوغ نرسیده است تا حول اشتراکات خود به اجماع برسد و آلترناتیوی درخور در مقابل رژیم آدمخوار جمهوری اسلامی تشکیل دهد که مورد قبول اکثر مردم ایران و جامعه جهانی باشد. نتانیاهو با درک ضعف اپوزیسیون ایرانی شرایط را مناسب میبیند که جنگ خود بر علیه جمهوری منفور اسلامی را در راستای منافع مردم ایران ارزیابی کند و مردم را دعوت به خیزش بر علیه بلای جمهوری اسلامی که نزدیک به نیم قرن بر کشور ما نازل شده است و زندگی را بر مردم ما تباه کرده است کند.
گزارشهای تحلیلی نشان میدهد که اسرائیل ممکن است پیش از فرا رسیدن دسامبر و حتی به احتمال زیاد در واپسین روزهای ماه اوت، دومین جنگ خود علیه رژیم جمهوری اسلامی را آغاز کند. منابع مطلع در تهران تأیید میکنند که مقامات ایرانی از سناریوی حمله باخبرند و در هفتههای اخیر روند آمادهسازیهای دفاعی و عملیاتی خود را با شتابی بیسابقه پیش بردهاند. نتانیاهو و دولت او خلافت اسلامی حاکم بر ایران را دشمن موجودیتی برای خود میداند و سرنگونی آن را هدف خود قرار داده است. او در طی جنگ 12 روزه انتظار داشت که مردم ایران موقعیت را مناسب خواهند دید و به خیابانها خواهند آمد و سرنگونی هیولای جمهوری نکبت اسلامی را محقق خواهند کرد. بخشی از اپوزیسیون دست راستی ایران، عمدتا پادشاهی خواهان، هم به عملیات اسراییل دل بسته بودند. اما چنین نشد و چنین هم نخواهد شد. در تاریخ شاهد نمونههایی از سرنگونی و تغییر رژیمهایی بودهایم که جنگهای خارجی به روند سرنگونی کمک کردهاند. اما جنگهای خارجی در فقدان آلترناتیوی که در بین مردم مقبولیت داشته باشد و در جامعه جهانی هم مطرح باشد و بتواند مردم را حول نیازهای وقت جامعه و بر علیه رژیم حاکم بسیج کند به خودی خود قادر نخواهد بود که رژیم موجود را تغییر دهد و حاکمیتی مردمی را جایگزین آن کند. سرنگونی رژیم منحوس اسلامی تنها به وسیله مردم ایران و تحت رهبری آلترناتیوی متشکل از اکثر نیروهای اپوزیسیون مقدور خواهد بود. اپوزیسیون ما که از پراکندگی و عدم انسجام رنج میبرد باید شرایط را درک کند و حول اشتراکات که همان گذار از حاکمیت اسلامی است به اجماع برسد. هم جمهوریخواهان (سوسیال دمکراتها، چپها، ملیون) و هم پادشاهی خواهان باید این را بپذیرند که صندوق رای و خواست مردم است که تعیین کننده سیاست فردای آزادی ایران خواهد بود. پادشاهی خواهان، نسبت به جمهوریخواهان موقعیت روشنتری دارند و توانستهاند در قامت اپوزیسیونی هر چند شکننده و معرفی رهبری، هر چند غیرفعال قد علم کنند و طبعا آنها نسبت به جمهوریخواهان در موقعیت سیاسی مناسبتری قرار دارند. جمهوری خواهان باید بپذیرند که در همکاری با هم و ایجاد انسجام درونی و انتخاب رهبری کم کاری کردهاند و نتوانستهاند در برابر آلترناتیو پادشاهیخواهان به عنوان رقیبی خود را بنمایانند. ظاهرا نیروهای جمهوریخواه در راستای تشکیل آلترناتیوی منسجم راه درازی در پیش دارند. باید سخت کار کرد و این رویا را به واقعیت تبدیل کرد و آنگاه به خاطر آزادی ایران از چنگال هیولای اسلامی و تشکیل آلترناتیوی متحد در مقابل جمهوری اسلامی با اردوی پادشاهی خواهان به گفتگو نشست و به مثابه نیروهای دموکرات نتیجه را به صندوقهای رای و انتخاب مردم در فردای آزادی سپرد.