فرخ، کابلیان

 

جمله بالا  گرچه شاید خیلی عجیب به نظر برسد، اما در عین حال میتواند که کاملا درست باشد. در دنیای امروز ما کمتر دشمن دائمی و یا دوست همیشگی داریم. این دوستی  و دشمنی تحت تاثیر زمان و شرایط روی زمین و در نتیجه منافع کشورها می تواند به سرعت تغییر کند 

بعد از شکست حزب الله در لبنان آنچه  اتفاق افتاد دفاع ناقص ایران از رژیم بشار اسد بود. برای بسیاری  این سوال پیش آمد که چرا رژیم تلاش بیشتری برای نجات رژیم اسد انجام نداد ؟!

 

در این رابطه، چند نظریه مطرح شده است اما نظریه که تا به حال مطرح نشده است، نظریه رودست زدن احتمالی ایران به ترکیه و اسرائیل باشد

با از دست رفتن حزب الله، ایران دیگر دسترسی به مرز اسرائیل را از دست داده بود و از آن جهت سوریه دیگر ارزش سابق خود از لحاظ لجستیک را نداشت. از طرف دیگر چه بسا ضعف نظامی ایران بر روی زمین و احتمالا تمایل کمتر روسیه برای درگیری دیگری در کنار جنگ اوکراین، در این تصمیم و این دفاع کمرنگ رژیم از بشار اسد بی تاثیر نبود. اما این شکست یا عقب نشینی را علاوه بر از لحاظ ضعف و شکست، میتوان از لحاظ  چه بسا برنامه ای هوشمندانه، مورد بررسی  قرار داد. من آن را نه از موضع ضعف کمبود نیرو و سرمایه بلکه از آن موضع دیگر مورد بررسی قرار میدهم.

 

به سوریه برمیگردیم

در حال حاضر رژیمی در سوریه حکومت را به دست گرفته که به طور مشخص دست نشانده ترکیه است. طی چند ماه گذشته  پ ک ک در ترکیه  بعد از نزدیک به نیم قرن  دست از مبارزه مسلحانه کشیده و این امکان فراهم شده است که  کردها و ترک‌ها  بدون خونریزی باهم به گفتگو نشسته و  مسائل و اختلافات فی مابین  را حل و فصل کنند.

در این میان کردهای سوری با داشتن امکان گرفتن بسیاری امتیازات از رژیم بشار اسد، اما با گرفتن مشاوره از امریکا و اسراییل  با یک فرصت سوزی تاریخی همه آن امکانات را بر باد دادند و در آخر با شکست رژیم بشار اسد، رهبری کردهای سوریه مجبور به رفتن به دمشق و پذیرش شرایط حکومت جدید شد. این شرایط ، درکل جز تسلیم محض  و تسلیم اسلحه و ادغام در ارتش و دولت جدید چیز بیشتری برای کردها نداشت. این شرایط  تا دو هفته قبل برقرار بود تا اینکه در یکی از شهرهای سوری - سویدا-  بین دروزی ها و قبایل صحرانشین سوری، جنگ و درگیری رخ داد و در این میان ارتش اسرائیل که قبلا تمام ادوات سنگین و هواپیماها و ناوها  و تانک‌های سوری را نابود کرده بود این بار به بهانه حمایت از دروزی ها  دست به بمباران نیروی نظامی رژیم دست نشانده ترکیه یعنی همان  نیروی نظامی دولت جدید که به شهر سویدا گسیل شده بودند، زد و همچنین پیغام روشن تری با بمباران کاخ ریاست جمهوری و وزارت دفاع  به رژیم جدید  و یا در واقع به ترکیه فرستاد و حضور و تسلط خود را اعلام کرد. دروزی ها فقط بهانه بودند

و اسراییل در واقع هم به ترکیه و رژیم سوریه و هم به کردها پیام فرستاد. تمام ماجرای هوشمندی رژیم ایران، همینجا نمود پیدا میکند.در حقیقت، ایران با عقب نشینی از سوریه و واگذاری آن به ترکیه، این امکان را بوجود آورد که این دو قدرت منطقه یعنی اسراییل و ترکیه، اولی دشمن و دومی رقیب دیرینه اش، با یکدیگر هم مرز شوند!

و اکنون ترکیه باید  با هزینه خود  در خاک سوریه، هزینه امنیت ایران  و مرزهای ایران و جلوگیری از خطر تجزیه ایران از طرف بخصوص آن دسته از کردهای تجزیه طلب ایرانی را بدهد.   

 

به نظرم ، اوجالان بهتر از بسیاری از رهبران کرد پی به منافع ملی کشور و کردهای ترکیه برده است.

گفتار کردهای سوری  بعد از ماجرای شهر سویدا و ورود اسراییل به درگیری، نسبت به چند ماه گذشته بسیار تغییر کرده و حالت تهاجمی به خود گرفته‌ اند. از طرف بسیاری از  سران  و محافل کرد، آنچه در سویدا گذشت را برای خود علامتی از طرف اسراییل دیدند که اگر جنگی بین آنها و رژیم جدید سوریه در بگیرد، اسرائیل کمک رسانی آنها خواهد بود. این شروع رویارویی مستقیم و غیر مستقیم ترکیه و اسراییل می باشد که از همان لحظه سقوط رژیم اسد و عقب نشینی ایران از سوریه و واگذاری آن به نیروهای نیابتی ترکیه، به واقع، آغاز شده بود.

 

ترکیه چاره ای جز حمایت از رژیم جدید برای سرکوب کردهای سوری ندارد. قدرت گرفتن کردها در سوریه، به معنی  آغاز آشوب دوباره کردهای ترکیه است. آشوبی که با اعلام ترک مخاصمه از طرف اوجالان میرفت که به خاموشی بگراید. قدرت گرفتن کردهای سوری یعنی تشدید فعالیت  کردهای عراق برای کسب کامل خودمختاری و جدایی کامل از عراق و این  یعنی بدتر شدن. شرایط هم برای ترکیه و هم برای عراق.

 

با این توضیح و تفسیر و تحلیل، ترکیه در واقع به خرج و هزینه خود باید جور ایران در مقابله  با اسرائیل وهمپیمانان احتمالی اش در منطقه  یعنی کردها را بکشد که علیه منافع ترکیه با دولت دست نشانده او در سوریه مخالفت و پیکار میکنند. در این حالت، اسراییل تنها با ایران رودرو  نخواهد بود و باید هزینه مقابله با ترکیه را هم در نظر بگیرد.

 

امریکا نمیتواند به سادگی آنچه در عراق گذشت را دوباره تکرار 

کند‌. یعنی منطقه پرواز ممنوع در خاک ایران یا ترکیه یا سوریه  برقرار کند و مثلا به حمایت از کردها ،اما در واقع به نفع اسراییل، وارد ماجرا شود

اما این، دقیقا همان  خواسته ای بود که بعضی از رهبران کرد (مشخصا هفت تای آنها )  بابت آن پاشنه در کاخ سفید را از جا درآورده بودند و حقیقتا پر تلاش تر  و کوشا تر و بیشتر از شاهزاده پهلوی وقت و انرژی صرف کرده بودند.

 

و اما این یعنی سود  چند طرفه برای ایران :  نخست اینکه ترکیه  مجبور است با ایران در مواردی  بیشتر هماهنگی کند و درنتیجه ایران از قدرت ترکیه در کنار خود برای تضعیف اسرائیل در منطقه بهره مند می‌شود و ترکیه آنچنان که قبلا از لحاظ فشار و دیکته کردن سیاست خود بر ایران آزاد بود، دیگر آزاد نخواهد بود. دوم اینکه احزاب و یا گروه‌های تجزیه طلب کرد  همزمان بین ترکیه و ایران و عراق و سوریه فشرده و سرکوب خواهند شد و قدرت نخواهند گرفت. و این  یعنی به لطف ترکیه خطر تجزیه کردستان ایران کمرنگ تر خواهد شد

 

این شرایط تحت تاثیر چند مولفه میتواند قرار بگیرد. مثلا گفتگو و مذاکره کردهای سوری و‌درک و واقع بینی آنها از شرایط موجود بر روی زمین و نرفتن به چاه با طناب اسرائیل. اما نمی تواند به طور کلی تغییری دراصل ماجرا که هم مرز شدن ترکیه و اسراییل و تشدید رقابت آنهاست ایجاد کند. شرایطی که نهایتا به نفع ایران تمام خواهد شد

 

دنیای عجیبی است. هیچوقت فکر نمیکردم از ترکیه و سیاست های آن، آبی برای ایران گرم شود

 

 

فرخ کابلیان


Source URL: https://www.bepish.org/node/12582