صادق کار

با گذشت یک هفتە از حملات سنگین دولت فاشیستی اسرائیل و واکنش ناگریز حکومت بە آن این جنگ تا هم اکنون خسارات انسانی و مالی سختی بە هر دو کشور و بیشتر از آن بە تاسیسات هستەای و نظامی و زیر ساختهای اقتصادی ایران وارد کردە و بە بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کە قبل از شروع جنگ هم وجود داشت و در حال گسترش بود دامن زدە است.

دولت اسرائیل و امریکا کە قبلا ادعا می کرد هدف اش ممانعت از دستیابی ایران بە تسلیحات نظامی است، پس از آنکە رژیم حاکم بر ایران پذیرفت شرایط را برای نظارت بر صلح آمیز ماندن برنامە هستەای خود بپذیر توقع خود را بالا برد و علاوە بر درخواست توقف کامل غنی سازی مسائلی را  را پیش کشید، کە از نظر رژیم و بسیاری از ناظران پذیرش آنها حکم تسلیم کامل رژیم بە امریکا و اسرائیل را داشت. حملە اسرائیل دو روز پیش از دور آخر مذاکرات جمهوری اسلامی و دولت ترامپ کە احتمال پذیرش توقف غنی سازی  بصورت مشروط از سوی رژیم  در آن چندان دور از انتظار نبود، در واقع اقدامی برای جلوگیری از توافق احتمالی ممکن بین طرفین مذاکرە بود.

ناتانیاهو کە قبل از حملە مخالفت خود را بارها با توافق دولت ترامپ اعلام کردە بود، این بار نیز موفق شد مانند زمان توافق برجام با حملە نظامی و ترور فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستەای و عدەای از غیر نظامیان ایران مانع از بە نتیجە رسیدن توافق بین ایران و امریکا شود و جنگی را تحمیل کند کە عاقبت آن برای هیچکس قابل پیشبینی نیست.

هیئت مذاکرە کنندە رژیم ایران اگر حماقت نمی کرد و در دور پنجم مذاکرات می پذیرفت برای توقف غنی سازی حداقل وارد مذاکرە با نمایندگان دولت ترامپ شود، احتمال اینکە بهانە حملە اسرائیل را بگیرد ورسیدگی بە  بقیە درخواستهای ترامپ را بە بعد موکول کند وجود داشت. اگر صنی سازی مشروط را می پذیرفت در آن صورت در تبلیغات جنگی کنونی دست بالا را نسبت بە اسرائیل پیدا میکرد. با این احوال وقتی اسرائیل تجاوز را شروع کرد دخالت امریکا در جانبداری از اسرائیل تا اجتناب ناپذیر شد.

در ماهیت تجاوگرانە و جنگ طلب بودن دولتهای امریکا و اسرائیل جای شک و تردید نیست. تجربیات خونبار جنگ های امریکا و متحدین آن در عراق، افغانستان، لیبی و غیرە نیز بر کسی پوشیدەنیست. نسل کشی دولت اسرائیل در غزە کە دستکم تا کنون منجر بە ٦٠ هزارنفر از مردم اکثرا غیر نظامی شدە، در کنار تجاوز این کشور بە سوریە و لبنان و جنایاتی کە بە بهانە "حق دفاع از خود" و نابودی حماس مرتکب شدە، غیر قابل انکار است.

با این همە واقعیت آن است کە حملە نظامی اسرائیل بە ایران و تا حدی بە لبنان و سوریە بخشا بواسطە تبلیغات و تحریکات و اقدامات ٤٦ سال گذشتە رژیم اسلامی علیە اسرائیل است. نتیجە سیاستهای رژیم علیە رژیم اشغالگر اسرائیل بە این کشور فرصت دادە است تا اشغال مناطق اشغالی فلسطین را توسعە دهد، شهرکهای یهودی نشین در اراضی اشغالی فلسطینی ها را گسترش دهد و از شناسایی دولت فلسطین برابر قرادادهی بین المللی طفرە برود.

دخالت نظامی ایران در سوریە و بدتر از آن تشکیل نیروی شبە نظامی در لبنان نیز در عمل دست اسرائیل را برای تجاوز و مداخلە و اشغال بخش هایی از این دو کشور باز کردە است. افزون بر اینها رژیم اسلامی از همان آغاز بە قدرت رسیدن خود با کمک بە تشکیل سازمانهای ایدولوژیک نزدیک بخود در درون جنبش مردم فلسطین تفرقە ایجاد  نمودە و عملا جنبش فلسطین را تضعیف و در خدمت دولت اسرائیل عمل نمودە است. از سوی دیگر رژیم با برنامە هستەای پر هزینە و کم فایدە خود علاوە بر اینکە ثروتهای کلانی را صرف این پروژە بدفرجام کە تا کنون جز خسارت نتیجە دیگری برای مردم و کشور بوجود نیاوردە کردەاست، بهانە کافی برای تجاوز اسرائیل و امریکا بە کشور ما را فراهم کردە است.

در این میان اما جریانات راست افراطی امثال جریان ارتجاعی استبدادی و وابستە سلطنت کە تلاشهایشان برای بازگرداندن رژیم سلطنی بی نتیجە ماندە است، تلاش می کنند با دفاع از تجاوز نظامی دولت فاشیستی و جنایتکار ناتانیاهو رژیم سلطنتی را بە قدرت برگردانند.

این تلاشها در شرایطی انجام می گیرد کە رژیم اسرائیل ماهیت جنایتکارانە خود در غزە و سایر کشورهای منطقە را با جنایاتی کە مرتکب شدە نشان دادە و منفور مردم جهان است. پیداست رژیمی کە در غزە قساوت و بیرحمی خود را بە عالم و آدم اثبات کردە و بخشهایی از سرزمینهای کشورهای منطقە را بە تصرف خود درآوردە و زیر ساختهای دفاعی کشور سوریە را بعد از سقوط اسد نابود کردە است، نمی تواند دوست و نجات بخش مردم ایران از زیر سلطە رژیم ارتجاعی و استبدای منفور فقاهتی شود.

مردم ایران بر خلاف رضا پهلوی تجاوز دولت اسرائیل بە کشورشان را نە تنها "فرصتی طلایی" برای رهایی از سلطە رژیم اسلامی نمی دانند، بلکە این تجاوز را تلاشی برای جا بجایی یک رژیم مستبد با رژیمی مستبد  و وابستە، کە احتمال وقوع جنگ داخلی را در ایران بوجود می آورد تلقی می کنند. بە فرض شکست رژیم اسلامی در این جنگ نە تنها آزادی و رفاە و امنیت کە جزء خواستەهای مردم ایران هستند تامین نخواهد شد، بلکە همانطور کە در قضیە جنگ اوکراین ملاحظە شد، همە ی درآمدها و منابع کشور بعنوان غرامت جنگی توسط امریکا و اسرائیل بە یغما بردە خواهد شد.

موضعگیری نهادها، تشکلها و شخصیت سیاسی و هنری و ورزشی مستقل و سایر نهادهای مردمی مترقی نشان می دهد، کە آنها هم با تجاوز اسرائیل، جنگ و رژیم استبدادی حاکم بر کشور مخالف هستند و سرنگون کردن رژیم و استقرار دمکراسی و عدالت اجتماعی را وظیفە خود مردم می فهمند.

٢٩ خرداد ١٤٠٤


Source URL: https://www.bepish.org/node/12390