رفتن به محتوای اصلی

مبارزه همزمان و دو سویه: هم علیه تحریم های ترامپ هم سیاست های ولایت!

مبارزه همزمان و دو سویه: هم علیه تحریم های ترامپ هم سیاست های ولایت!
دریچه - 10

در مخالفت با تحریم

مردم محق اند تا از عملی کردن تحریم ها بنالند و خشمگین شوند. حق دارند که علیه برنامه های ترامپ صدای اعتراض خود بلند کنند. جای کمترین تردیدی هم در این نیست که دود تحریم های اقتصادی بی حساب و کتاب علیه کشور، پیش از همه به چشم ملت می رود. با هیچ منطق شیکی، نمی توان استدلال کرد که واقعیت جز این است.

در اینکه تحریم ها قطعاً به اقتدار نظام ضربه می زنند و آن را در تحقق برنامه هایش دچار مشکل می کنند شک نباید کرد. ولو که همین تحریم ها تاکنون منبع استثنایی برای پروارتر شدن رانت خواران و دلالانی از درون نظام و یا جا خوش کرده در سوراخ و سنبه های آن بر متن دور زدن تحریم ها بوده اند و کماکان نیز خواهند بود! در هر حال این قطعی است که تحریم ها از امکانات حکومت برای پیشبرد برنامه های ولایی آن می کاهد، اما عمده اثرات آن و مقدمتاً نیز، متوجه میلیون ها مردم مستاصل و درمانده کشور است. علیه حقوق بگیران و مزد بگیران. تهیدستان و حتی اقشار متوسط نه توانمند.

هم از اینرو، هر آن کسی که گر گرفتگی تحریم های راه افتاده را به فال نیک می گیرد، چه بخواهد و چه نخواهد در عمل با ترامپیسم یکی می شود و دست در دست موتلفین منطقه ای آن می نهد. چنین کسانی اگر هم نگوییم حس درد مردم ندارند اما اینست که چنان گرفتار در سیاست متخذه خود علیه جمهوری اسلامی شده اند که نمی توانند عامل دغدغه مردمی را در سیاست های خود دخالت دهند. اینها در سودای اهداف سیاسی خاصی به سر می برند که چندان ربطی به آزادی و عدالت اجتماعی ندارند. با این تحریم های بی حساب و کتاب ترامپ باید قاطعانه مخالفت کرد و این، سر سخن نوشته حاضر است و موضعی که نویسنده در قبال تحریم های ترامپ دارد.

برخورد سیاسی با تحریم

اما فراموش نباید کرد که تحریم اقتصادی، روش و رویکردی است سیاسی و ابزاری برای پیشبرد جنگی که جنگ اقتصادی نام دارد. جنگی که، ادامه جنگ سیاسی است. بنابراین در تماس با آن نمی توان از کمر قضیه گرفت و بدون بررسی گذشته و نشان دادن آینده به رد و محکوم کردنش برخاست. سیاست واقع بینانه به این جنبه از موضوع هم می باید جواب دهد. بر اساس جوابی هم که می دهد در سیاست خود نشان دهد که چه شده و می شود که ایران به چنین وضعیتی می رسد و مورد تحریم های این چنینی قرار می گیرد! دهها کشور در جهان می توان نام برد که سیاست مستقل خود را دارند و منتقد و یا حتی مخالف ترامپ و دولت امریکا هستند، اما مورد تحریم قرار نمی گیرند! پس چرا فقط جمهوری اسلامی – و عملاً ایران- آنهم در چنین اندازه و گستره ای؟ چون جناب ولی فقیه قهرمان "استکبار ستیزی" است و دو امدادی ضد امریکایی را از بقیه برده است؟! این چه نوع قهرمان بازی است که "دستاورد"ش برای کشور این سیه روزی است؟!

محکوم کردن تحریم ها هم از جنبه انسانی و هم از دیدگاه سیاست یکطرفه زورگویانه امریکا در جهان ما رویکردی است لازم و برو و برگرد هم بر نمی دارد. در همانحال اما، فقط و فقط مشروط به همراه شدنش با شمردن مسئولیت های جمهوری اسلامی در رساندن کشور به این نقطه خطرناک و آسیب پذیر. جز این، چه خود بر عمق قضیه واقف باشیم و چه ناآگاه و دانسته یا نادانسته سقوط در دغلکاری سیاسی است. هرگونه ابراز "مردم دوستی و دلسوزی برای مردم" در همین موضوع مخالفت با تحریم ها، بدون تصریح مسئولیت ها و نقش شومی که جمهورری اسلامی در این زمینه دارد، همسویی خواسته یا ناخواسته با جمهوری اسلامی می شود. همانگونه که، در این لحظه فقط هم کوبیدن جمهوری اسلامی و از همین طریق اعلام لازم شمردن تحریم ها، یک همسویی و همراهی آشکار است با ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان. مرز بین سکوت کنندگان در قبال تحریم های اعمال شده - که می گویند بگذار کار با رژیم یکسره شود تا بلکه ملت به نجات رسد! - و آن دستجات عزادار سیاسی راه افتاده علیه مصائب تحریم ها و ساکت در برابر اعمال جمهوری اسلامی، مرز مردم یا غیر مردم نیست؛ هر دو آنها در فاصله با مصالح واقعی ملت اند! مرز بین آنها، مرزی صرفاً سیاسی کارانه است!

تجلی سیاست درست دو سویه در عمل

در برابر آن دو رویکرد سیاسی برشمرده اما، سیاستی هم هست که با هیچیک از اینان همخوان نیست. این سیاست مخالف تحریم ها است و همزمان و موازی در مبارزه با ولایت. این سیاست با هر دو آن رویکردهای سیاسی مرز دارد. این سیاست طبعاً برای بروز خود در داخل کشور با اختناق و بگیر و ببند مواجه است و دست و زبانش خیلی هم برای مقابله با سیاست های جمهوری اسلامی باز نیست. با اینهمه اما، چنین هم نیست که در بیانیه و طومار جمعی خود، ولو در حد اندک نتواند اشاراتی به این واقعیت داشته باشد که مقدر نبوده است ایران امروز در چنین نقطه بحرانی قرار بگیرد و رنج مردمان مضاعف شود. ابتکارات در این زمینه فراوانند هرگاه که البته اراده سیاسی لازم برای سمتگیری درخور این وضعیت دو قطبی در میان باشد. اتخاذ مواضع یک طرفه علیه تحریم ها و عاملان غیر ایرانی آنها، فقط و فقط شائبه همسویی با حکومت را خواهد رساند.

این سیاست در برونمرز اما برای نشان دادن چهره کامل خود از امکانات بمراتب بیشتری برخوردار است و مدافعان آن، اتفاقاً وظیفه تکمیلی مبارزان درونمرز در این عرصه را بر عهده دارند. اینان اگر برآنند که در برونمرز تظاهرات علیه تحریم ها راه بیاندازند، می توانند پلاکارد نه به تحریم و نه به موشک را بلند کنند، تی شرت دو طرفه بپوشند تا یک طرف آن محکومیت ترامپ رئیس جمهور را پیام دهد و طرف دیگرش اعتراض علیه خامنه ای ولی فقیه را. این سیاست در این لحظه و به این مناسبت، محل تحصن اعتراضی را نه جلو سفارت امریکا بر می گزیند و نه محوطه روبروی سفارت جمهوری اسلامی! این سیاست، مراکزی همچون روبروی مقر سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و یا محلی عمومی را انتخاب می کند تا موضع خود علیه هر دو طرف را به نمایش نهد. این رویکرد می کوشد تا سیاست دو سویه خود را در شعارهایش نیز نشان دهد.

به یاد باید داشت که در شرایطی که افکار عمومی جهانی شدیداً نسبت به دوقطبی ترامپ – جمهوری اسلامی حساس شده است، دفاع از حقوق بشر در ایران و محکوم کردن جمهوری اسلامی در حال ستیز با حقوق بشر بیش از هر وقت زمینه دارد. بر بستر اعلام مخالفت با زورگویی های امریکا، بیش از هر زمان دیگری می توان در رابطه با نقض حقوق بشر توسط حکومت اسلامی، تاثیر گذار نافذ بر افکار عمومی شد و سمت دهنده به آن. با این رویکرد، باید نشان داد که هم ترامپ است که حق بشری میلیون ها انسان محروم از نان کافی را لگد کوب می کند و هم جمهوری اسلامی مظلوم کش مظلوم نماست که آنها را زیر پای خود له و لورده می کند!

سیاست سوم اسان نیست اما درست است

در برابر این نگرش که می گوید گر چه شر اصلی برای ما جمهوری اسلامی است مسئله لحظه حاضر را اما باید ترامپ دانست، می باید به روشنگری فعالانه برخاست. باید اینان را گفت و گفت و خسته نشد که چنین نگاه و روش عملی، می تواند منجر به ناسیونالیسم کاذبی شود که اصل شر را نه تنها در مقطع کنونی از نظر دور می دارد، بلکه آگاهانه یا ناآگاهانه خود نیز با آن در می آمیزد.

در برابر آنانی هم که با نگریستن به دنیا از دریچه خصومت با جمهوری اسلامی، ترامپ را دوستی برای مردم ایران در گذر از جمهوری اسلامی معرفی می کنند، بهیچوجه نباید ساکت نشست. بخشی از اینان گرفتار ساده اندیشی سیاسی اند، اما شک نباید داشت که بخشی از آنان به فرموده عمل می کنند.

سیاست سوم در این وضعیت سخت پلاریزه شده، البته که کار سختی در پیش دارد و تحت فشار از هر دو سویی است که آن را موی دماغ خود می بینند و به "سکتاریسم" و "تنزه طلبی" متهم می کنند. اما این سیاستی است برحق که همزمان دغدغه حال و آینده مردم را دارد. خودبودگی کشور و پیوند یابی آن با جهان را در همدگر گره می زند؛ آزادی و دمکراسی در کشور را با صلح و امنیت برای ایران و منطقه در می آمیزد؛ در پی تحقق شرایط توسعه است و گسترش عدالت اجتماعی بر بستر آن. این سیاست، برنامه محور است و سیاست را نه بگونه واکنش گرایانه در قبال رقبای سیاسی که بر پایه الزامات برنامه خویش تنظیم می کند. او مستقل بودنش را از همین بر می گیرد.

آری، این سیاست در لحظه فعلی مواجه با رقبای سیاسی قدری است. حریفانی که هر دو برخوردار از امکانات بسیارند برای خورانیدن سیاست های خود به این یا آن بخش از جامعه ایران و حتی جامعه سیاسی آن. اما قرار هم نیست حقانیت یک سیاست، با موفقیت لحظه ای آن سنجیده شود! این سیاست، در هر شرایطی می باید بر این بماند که همانا جمهوری اسلامی است عامل تیرگی ها در حیات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم ایران و مانع اصلی در برقراری آزادی ها، دمکراسی و همبستگی و عدالت اجتماعی در کشور. مبارزه و مخالفت با هر قدرت و سیاست از برون کشور علیه مردم ایران، در همزمانی و توازی با مبارزه علیه نظام ولایی است که می تواند اصالت مردمی و دمکراتیک بیابد. این سیاست، آینده ایران را در همین امروز آن نمایندگی می کند.

19 آبان ماه 1397 برابر با 10 نوامبر 2018

دیدگاه‌ها

بهزاد کریمی

آقا مجید دری گرامی. با سلام.اینکه بین جمهوری اسلامی و سه قدرت اصلی اروپا چه گذشته و میگذرد من اطلاع مشخصی  از آن ندارم اما این باید طبیعی تلقی شود که منافع و بازاری برای آنها وجود دارد و مطرح است. موضوع کلان تر از این روابط اما مناسبات دوسوی آب است! در مقیاس جهانی مسئله اینست که اروپا با ترامپیسم "اول امریکا" مشکل دارد و جایی می بایست نارضایتی خود از سیاست های او را نشان می داد که اولی آن همین مقابله با خروج از برجام آمریکا بود. توافق برجام دو وجه داشت یکی موضوع هسته ای جمهوری اسلامی بود و دیگری نوعی تنظیم رابطه اروپا و روسیه و چین در برخورد قدرت ها با مسایل مطرح در جهان. این توافق دستاوردی برای ارتقاء موقعیت اروپا در حل مسایل جهانی به شمار می رفت. ترامپیسم آمد این را بهم بزند و اروپا ایستاد. حتی اگر اروپا در انتخاب بعدی خود بین این توافق و رابطه با آمریکا تجدید نظر کند مقاومت در برابر ترامپیسم در دیگر عرصه ها ادامه خواهد داد. ما هم لازم است که این مناسبات را رصد کنیم چون به همه جهان مربوط است. زنده باشید.

ی., 18.11.2018 - 15:55 پیوند ثابت
مجید

این تحلیل کجایش اشتباه است که ازوقتی که ایران کاملا باا روپا ارتباط برقرارکرد بگونه ایکه سه ریس دولت  انگلیس و المان و فرانسه جداگانه به پیش ترامپ بروند که از برجام خارج نشو  ایا غیر ازاین است که باج خیلی سنگین به اروپا داده شده که چنین سفت وسخت از ایرا ن حمایت میکنند و این وسط سر امریکا کلاه رفته راهنمایی بفرمایید 

ی., 11.11.2018 - 17:36 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید