رفتن به محتوای اصلی

همدردی یک ایرانی در قبال جنایتی که ملتش در برابر آن سکوت کرده است!

همدردی یک ایرانی در قبال جنایتی که ملتش در برابر آن سکوت کرده است!

به عنوان یک انسان ایرانی، بعنوان کسی که سالهاست تلاش می کنم ترسیم گرسیمای زیبائی از سرزمینم ایران و چهره ای انسانی از مردمان کشورم باشم، امروز روی سخنم نه با حکومت معلوم الحال جمهوری اسلامی، نه با مسئولان غیرپاسخگو، جنایتکار، دروغ گوی آن بلکه با مردمی است که چشم بر واقعیتی تلخ و حادثه ای جان گداز می بندد و بی آنکه وجودشان از جنایت هولناکی که در این سرزمین در حق پناهندگان افغان، این نزدیک ترین افراد از نظر هم زبانی، فرهنگ، تاریخ که از نظر تاریخی در زمانی نه چندان دور در سرزمین مشترک بودیم، رگ و پی مشترک با هم داریم، بلرزه در آید.

می باید وجدان مردمی و جمعی ما از این همه سبعیت که در حق این همه انسان و عمدتاً جوان، زحمت کش افغان رفته است بفریاد درآید. اما دریغ، دریغ از مردمانی که هر روز اخلاقشان در این رژیم بی اخلاق، سقوط می کند و همرنگ حکومت می شود. اخلاقی خشن، مستبد و بی مسئولیت. من تفرعن حکومت را نسبت به باشندگان سرزمینم در خودی و غیرخودی کردن درک می کنم؛ زمانی که هر صدای آزادی خواهی و عدالت خواه را با قدرت سرکوب می کند و حکم می راند؛ وقتی سخن از تمدن از پیشینه تاریخی، فرهنگی و انسان دوستی می شود، خود را طلایه داران تاریخ می دانیم و لوح کوروش را نخستین منشور آزادی و حقوق بشر! اما همزمان خود چهره ای دوگانه در برخورد با افراد و مردمان کشورها داریم. زمانی که حادثه تلخ و دردناک سرنگون کردن هواپیمای اوکرائینی توسط جمهوری اسلامی پیش می آید، دنیا به تلاطم می افتد و جامعه ایران متأثر و برآشفته به عزا می نشیند، اعتراض می کند؛ دانشجویان دست به تظاهرات می زنند و صدها شمع در گرامی داشت و خاطره جان باختگان این حادثه دردناک روشن می کنند؛ اپوزیسیون جمهوری اسلامی با تمام توان این عمل جنایت کارانه را محکوم می کند و دهها مقاله می نویسد. اما زمانی که در مقابل چشمان همین مردم که ما باشیم، همین اپوزسیون، متجاوز از پنجاه انسان دردمند، رنج دیده، مظلوم و ناچار افغانی در مرزبانی ایران به اسارت گرفته می شوند، مورد شکنجه قرار می گیرند و مظلومانه با بسته شدن رگبار به زیرپایشان به اجبار در عمیق ترین بخش رودخانه تن به آب می سپارند و متجاوز از هجده کشته، بیست ناپدید شده و پانزده نجات یافته نتیجه این کشتار علنی و غیرانسانی می شود، دم بر نمی آوریم؛ روح ما متأثر نمی شود و اشک از دیدگانمان جاری نمی شود. ما انسان ایرانی و اپوزیسیون آن که داعیه آزادی خواهی و عدالت جوئی دارد، با علم به واقعی بودن این جنایت، با وجود شاهدان عینی، مادران و پدران عزادار و علم به ماهیت جنایتکارانه جمهوری اسلامی و تکرار دائم همین خشونت در برابر این فاجعه عظیم انسانی سکوت می کنیم و لب از لب نمی گشائیم. فریاد نمی زنیم. شمعی روشن نمی کنیم.

دردناک است ندیدن انسانهای ستمدیده و مظلومی که امروز زندگی اجتماعی و زندگی انسانی شان دستخوش بازی جنایتکاران تاریخ و بازیگران سیاسی گردیده بی آنکه گناهی مرتکب شده باشند. سیاست بازانی که چنان وضعیتی را بوجود آورده اند که جان یک انسان افغانی ارزان تر و کم ارزش تر از گم شدن یک سکه چند سنتی است. تأسف بارتر از آن نگاه غیرانسانی ما به این انسانهای آسیب دیده، همسایه گان، نه بهتر است بگویم: به این تن تکه شده تاریخی خود ماست. نگاهی که متأسفانه در تمام سالهایی که این انسانهای زحمتکش به اجبار به کشور ما آمدند و با رنج شبانه روزی خود لقمه نانی اندک به کف آوردند، با دست مزدی ناچیز سنگ بر سنگ، آجر بر آجر نهادند؛ ساختمان ساختند، عرق ریختند، کانال های گاز، برق، آب حفر کردند و سنگین ترین کار را انجام دادند، نگاهی ناعادلانه و دور از اخلاق بود. آنها را هرگز در کنار خود ندیدیم و با مهر آغوش بر آنها نگشودیم. فاصله ای خودخواهانه بین خود و آنها ایجاد کردیم. از سر تحقیر برخورد کردیم، در برخی از شهرها درب مدارس بر روی کودکان آنها بستیم، از دادن کم ترین حقوق شهروندی به آنها، نه تنها حکومت از نظر قانونی بلکه ما از نظر اخلاقی سر باز زدیم. پیوند خانوادگی و ازدواج با آنها را مذموم شمردیم و بر اندک زنان و مردانی که با هزاران اما و اگر ازدواج کرده بودند و به کودکانشان شناسنامه داده نشد، ما جامعه ایرانی به آن اعتراض نکردیم. درون ما انسانهای ایرانی، مستبدی کوچک، مستبدی تاریخی همراه با خودخواهی ابلهانه ای خوابیده است. متملق در برابر قدرت و ثروت، متفرعن در برابر مظلوم و بی مکنت. تسلیم در برابر زورگو، زورگو در برابر مظلوم.

خود را تافته ای جدا بافته می دانیم که تمامی کاستی هایمان ناشی از حکومت اسلامی است. حال آنکه خود به حداقل وظیفه انسانی که در قبال دیگران داریم، بی توجه هستیم. حتی در این سرزمین هائی که بالاجبار تن به مهاجرت داده ایم، خود را افسر بر تمام مهاجرین می دانیم و خواهان حقوق و برخوردی دیگر از طرف مسئولان این کشورها با خود هستیم. به کوچکترین بی توجهی و ناملایمتی برافروخته می شویم و خواهان رعایت قوانین حقوق بشر در حق خود می گردیم. اما خود در کشورمان بعنوان یک شهروند هرگز توجهی به حقوق یک پناهنده افغان نمی کنیم و حکومت را به خاطر رفتار ناشایست با این پناهندگان مورد خطاب و سرزنش قرار نمی دهیم. فاصله عمیقی بین ما و مهاجرین افغان وجود دارد. فاصله ای که نه حکومت بلکه از خود بزرگ بینی و تفرعن بی پایه ما بوجود آمده است. فاصله ای عمیق که اجازه نمی دهد درد یک مهاجر افغان را درک کنیم؛ برابرحقوقی او را با خود ببینیم، از رنج او رنج ببریم و در لحظات تلخی مانند امروز همدرد با او نسبت به این جنایت اعتراض کنیم و حکومت را به چالش بکشیم. خط فاصل عمیقی که روح جامعه را نسبت به این انسانهای زحمت کش بیگانه ساخته است. امری که متأسفانه اپوزیسیون نیز همیشه در این مورد نمره منفی دارد.

در پرتو این بی حسی و چشم پوشی اجتماعی است که حکومت نیز بی پرواتر با مهاجرین افغانی برخورد می کند؛ بخود اجازه می دهد با سوء استفاده از فقر و عقب ماندگی بسیاری از جوانان افغانی در جستجوی نان، آنها را به مسلک لشکر فاطمیون و مدافعان حرم در آورد و در مقابل حقوقی اندک به جنگ های نیابتی خود در سوریه و عراق گسیل دارد و قربانی کند و آن دسته از جوانان را که تن نمی دهند مورد آزار قرار دهد.

امروز سکوت در برابر این جنایت بگونه ای ما را اگر شریک نگویم، حداقل در صف این جنایت پیشه گان قرار می دهد. ما را که خط فاصل خود با حکومت را حداقل با اعتراض به این جنایت و دلجوئی از خانواده های داغدیده افغان ترسیم نمی کنیم. شرمساری خود را از جنایتی که بنام جمهوری اسلامی، بخوان بنام ایران و ایرانی در حق این افغان های کشته شده انجام گرفته، ابراز نمی داریم.

نوع برخورد ما، همدردی، و اعتراض ماست که خط فاصل بین ما و جمهوری اسلامی را نشان می دهد. به کودکانمان درس انسانیت، پای بندی به حقوق انسان و دفاع از حقیقت را می آموزد. روح یگانگی انسان ها که از درد مشترک رنج می برند. روح زیبا، آزادی خواه، عدالت جوی یک ملت در برخورد انسانی اش با این گونه حوادث است که جلا می یابد. صیقل زده میشود و آنها را در جایگاه و منزلت انسانی خود قرار می دهد و ما را اعضای یک پیکر می سازد.

من با قلبی دردمند همراه با میلیون ها انسان افغان، با پدران، مادران، خواهران و برادران، همسران و فرزندان این کشته شدگان خود را در این غم و اندوه شریک می دانم و ضمن محکوم کردن این جنایت، حکومت اسلامی در حد توان خود بعنوان یک کنشگر سیاسی و اجتماعی مردم کشورم را به همراهی با مردم افغانستان و اعتراض به این جنایت فرا می خوانم. یک فرد هستم اما هر فرد نیز می تواند به وظیفه فردی و انسانی خود عمل کند.


هریرود، رودخانه مرزی بین ایران و افغانستان

 

دیدگاه‌ها

رک گو

واقعا هم از نویسنده و هم از  سایت بسیار ممنونم که حرف ایرانیان نیک سیرت و دوستداران انسانها را نشان داد  باید نشان دهیم که واقعا ما با رژیم جنایتکار اخوندها نیستیم  باید واقعی و در عمل نشان داد  نه اینکه  به دروغ 

چ., 27.05.2020 - 22:15 پیوند ثابت
رک گو

جای انست که خون موج زند در دل لعل 
هرکس از دل خود بیشتر اگاه است و سخن راز دلها فاش میکند  اینکه میگویید همین دیروز چهل کشته شده توسط داعش بود  خود نشان از مظلومیت افغانها در ایران  و افغانستانی ستیزی جامعه دارد  داعش حداقل این مردانگی را دارد که انکار نمیکند  و همه رسانه ها میگویند داعش کرده اما در ایران انکار میشود حکومت ایران  از پدرسوختگی کم ندارد اما سکوت بر  کشتار افغانیها و ستمی که به انها میشود  میشود مردم را با  حکومت شریک میکند ما چکار به کشته شده های داخل افغانستان   بدست داعش داریم  ما درانباره گناهکار نیستیم اگرچه  شاید مقصر و کوتاهی کرده شمرده شویم اما درباره ستمی که در ایران به انها میشود  مقصریم در همه این سوالها  ما بودیم که نخواستیم کودکان افغانستان با کودکانمان سر یک نیمکت بنشیند ما بودیم  که  با زبانمان و نگاهمان و عملمان  برادران خود را ازردیم در کشته شدن کولبران اینگونه انکار نمیشود که در کشته شدن افغانیان همه کنار حکومت می ایستند چقدر  حرفهای شما با حرف نژاد پرستان امریکا که میگویند مردم ایران  حکومت خودشان مقصر است  اینکه میگویید  هرچه جامعه جهانی برای صلح و اموزش و انتخابات فرستاد تقسیم شد پشتش حرف دیگریست   ما که میفهمیم  قصدت چیست  و رو راست بگو انها را قابل  انتخابات و صلح و اموزش نمیدانی  چون حکومتش دزد است  پس حکومت ایران هم چون دزد است باید خارجی ها به ما اینگونه نگاهی داشته باشند - برای پایمال کردن و نژاد پرستی بهانه ای  بهتر از  اینکه به خودمان برسیم ما خودمان هم بدبختیم نیست  اما  دروغ است  تا یک افغانی برای کار مجبور است به ایران بیاید  یعنی اینکه اقتصاد ایران بهتر است  و تا شما این نگاه تحقیر امیز دارید یعنی   اقتصاد افغانستان  از ایران خرابتر است  اما   بدانید که   انچه اوضاعش از افغانستان خرابترست دل ما  و بی اخلاقی ماست  چگونه  این همه سنگدل شدید انهم  با کسانی که  اصل ایرانند  و نزدیکترین کسان به ما هستند  - همچنین ان دوست که میگوید مگر ما کردیم که خجالتش را بکشیم  مگر کشور گشایی کورش را ما کردیم که افتخارش میکنیم  ؟ درثانی  دربرابر جنایات حکومت نام ایران در   انگشت اتهام است  وقتی ما  ضد ان عمل جنایتکارانه نیستیم و سکوت میکنیم ما  هم در ان شریکیم   وقتی با این حرفها میخواهید خون مردم بیگناه  را پایمال کنید اری ما نیز شریکیم  -  وقتی ما با بی شرمی در این سالها یکبار یک تظاهرات نکردیم که کودکان افغانی هم باید با بچه هایمان درس بخوانند ما  هم شریک این جنایتها هستیم  شرمندگی خصوصیت انسانهای خوب است  و خودپرستی کار خودپرستان - خودپرستی هم حدی دارد  -  برادران  عزیزم  برادران خراسانیام برادران سیستانیم برادران افغانم  از هر قوم و  گروه هستید  ما شرمنده ایم  شرمندگیی به اندازه دلهای بزرگتان  انان که  با شما دشمنند با ایران دشمنند  شما نیمی از تاریخ ایرانید  شما نیمی از وجود مایید  ما به شما ستم نمیکنیم به خودمان ستم میکنیم 

چ., 27.05.2020 - 22:10 پیوند ثابت
فرهاد بارکزوی

نبشته که از عمق احساس نویسنده سرچشمه گرفته و منتهای بشردوستی را به نمایش گذاشته است.
این درواقع درسنامه اخلاقی است برای نسل های فردا، زیرا نسل حاضر در تمام کشورها نسل سوخته است، نسل که فدای مناسبات بازار، دستخوش مناسبات منحط جامعه سود و سرمایه گردیده و از خود بیگانه می باشد. نسل که با ارزشهای انسانی فاصله گرفته و غرور ثروتمندان را تجربه می کند.

جمعه, 15.05.2020 - 20:47 پیوند ثابت
مراد

عزیزگرامی ناراحت هستم ولی چراشرمسارمگرحکومت حکومت من است که ازعملکردش شرمسارباشم درفرض اگرامکانی میبودباهمان افغانی هم حکومت خودمان رابرمی انداختیم هم حکومت افغان راوحکومتی مردمی بنامیکردیم .جامعه چنان درپیچ وخم مشکلاتش غرق است که اگرهمبستگی بدانسان که خواهانی میبوداصلا چنین رژیمی نبودکه بخواهدچنین فاجعه ای رابیافریند.

د., 11.05.2020 - 11:15 پیوند ثابت
کرم

همین دیروزسی چهل کشته توسط داعش درافغانستان حداقل هفته ای همینقدرکشته توسط طالبان یا داعش .حکومت ازدم فاسد افغانستان که هرچه جامعه بین المللی برای صلح یا آموزش یاانتخابات فرستادبین حکومت وداعش وطالبان تقسیم شد.کولبران ایران که هفته ای یک کشته میدهند.درهرتظاهرات درایران مانندخرگوش انسان شکارمیکنند.فساددرهردوحکومت بیداد میکند.هردم انتظارانفجارخشم مردم راهدوحکومت میکشند.اوضاعی است که کم ازصحنه جنگ نداردفقط اسمش جنگ نیست.
 

چ., 13.05.2020 - 10:48 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید