پدیده ای بنام امیر تتلو

امیر حسین مقصود لو مشهور به امیر تتلو، خواننده ایرانی که اکنون در ترکیه بسر میبرد، ازسال ۱۳٨۳ خوانندگی را آغاز کرد و در پی مدت کوتاهی محبوبیت زیادی را در میان نسل جوان بدست آورد؛در طی سالهای گذشته کنسرتها، و گفته ها و عملکرد امیر تتلو همواره جنجال آفرین بوده، ایشان چندین بار به علت اظهار نظرها در کنسرت هایش زندانی شد و یکبار نیز برعرشه کشتی نظامی جمهوری اسلامی آهنگ"خلیج فارس مسلح حق مسلم ماست"، را خوانده است.

یکی دیگر از اقدامات جنجال برانگیز امیر تتلو درعرصه سیاسی، حمایت از رئیسی حاکم بیدادگاههای فاجعه ملی سال 67 در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 بود؛ رئیسی نیز فرصت طلبانه به تقلید از رونالد ریگان که در مبارزات انتخاباتی و سخنرانیها مایکل جاکسون خواننده محبوب جوانان را به عنوان حامی خود به حضار معرفی میکرد، ر ئیسی نیز با استفاده از این شیوه سعی میکرد با ملاقات و گفتگو با امیر تتلوکه از دنیای مجازی بطور وسیعی پخش میشد، آرای جوانان را به نفع خود کسب کند.

شگفتی آور و پرسش بر انگیز است که این خواننده جوان که از هنر والائی برحوردار نیست و در مدد کاری و یاری به هموطنان آسیب دیده نقشی نداشته است، و افزون برآن در کنسرتهایش ارزشهای اخلاقی را رعایت نمیکند، و واژه های توهین آمیز بکار می برد، چرا باید اینگونه محبوب باشد؟ به طوری که دراینستا گرام خود۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دنباله رو دارد و به هنگام دستگیری ۷۰۰ هزار جوان از طریق دنیای مجازی با شعاری متحد"جای هنرمند درزندان نیست"، خواهان آزادی تتلو شده بودند؛ درحالیکه این خیل عظیم جوانان به هنگام دستگیری هنرمندان متعهد و مردمی مانند جعفر پناهی و محمد زسول اف، هیچگونه اعتراضی نکردند.

تتلو با خصلتها و گفتار لمپنی، با بدنی خالکوبی و چهره ای رنگ آمیزی شده و تهی از هرگونه تفکر و اندیشه انسانگرایانه، که در کنسرتهایش الفاظ مستهجن به زبان میراند، جای تأسف است که هزاران جوان ایرانی از طبقات متوسط ونیمه مرفه جامعه راهی استانبول مبشوند، تا در کنسرت ایشان شرکت کنند و هنگامی که دربین کنسرتها واژه های لمپنی بکار میبرد، مورد تشویق شدید تماشا گران قرار می گیرد.

همانند این نوع گرایشات نابهنجار و انحرافی را میتوان در میان بخش دیگری از جوانان با تعلقات دیگرمشاهده کرد. دو سال پیش به هنگام مراسم خاکسپاری وحید مرادی، لات معروف بالقب عقاب ایران که در زندان کشته شده بود، یکصد هزار نفر شرکت کرده بودند، که اکثریت جمعیت را جوانان تشکیل میدادند، که پیراهن سیاه برتن داشتند و بعضی ها نیز جای چاقو بر صورت شان نقش بسته بود، پدیده ای به نام: "الگو شدن لمپنها" . اوباش و لمپن های هنری ضایعه خطرناکی برای نسل جوان وجامعه است، و موجب انحطاط جامعه و فرو ریزی هرچه بیشتر ارزشهای اخلاقی میشود. بدیهیست علت محبوبیت تتلو با ویژگیهای لمپنی و چاقوکشهای قاتل را در شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم برکشورمان باید جستجو کرد، که عامل اصلی آن شیوه های مدیریتی نظام است.

در ۴۱ سال گذشته رژیم تمام تلاش خود را در جهت تحمیل و جا انداحتن عقاید و باورهای اعتقادی خود در جامعه به کار برد، اما موفق به جذب جوانان در جهت تعالیم خود نشد، و در این زمینه دچار شکست شد. روانه کردن هزاران طلبه در سالهای اخیر برای به اصطلاح ارشاد دانش آموزان به مدارس، نشانگر این شکست فرهنگی است؛ حاکمیت که تمام ابزارها، رسانه های گروهی و برنامه ریزی دروس آموزش و پرورش را در اختیار دارد، و رهبران و دیگر مبلغان نظام ، روزانه در رسانه ها، مردم و به ویژه جوانان را با پند و اندرز به رعایت ارزشهای اخلاقی و مذهبی دعوت میکنند، نه تنها نتوانستند اکثریت عظیم جوانان را به سوی خود جذب کنند، بلکه موجب رویگردانی جوانان از تعالیم اسلامی نیز شدند؛ رژیم خیلی تلاش کرد امامان و قدیسان و نطریه پردازان اسلام را به عنوان الگوی رفتاری به جوانان تحمیل کند، اما موفق نشد و جوانان براساس باورهای خود، الگوهای خودرا برگزیدند.

علل شکست رژیم را درنهادینه کردن باورها وارزشهای مذهبی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد.

- باورها و آموزه ها و نصایح رهبران دررسانه های دولتی با واقعیات زندگی مردم و مناسبات اجتماعی هماهنگ نیستند؛ با خمس و زکات و صدقه، مشکلات اقتصادی قابل حل نیستند؛ جوانان به رقص و موسیقی و هنرهای مدرن علاقه مندند و انتخاب پوشش را حق حود میدانند، که با تضییقاتی دراین موارد مواجه اند؛

- آموزشهای اسلامی با پیشرفت علم و دانش در تمام عرصه ها تطابق ندارد؛ با دعا و زیارت بیماری ها درمان نمیشوند و مشکلات حل نمیگردند و وجود اجنه را دانش امروزی نمیپذیرد؛

- گسترش رسانه های گروهی و ابزار دنیای مجازی، جوانان را با پیشرفتهای علم آشنا کرده و شناخت بیشتری ازنحوه اداره کشورها را به جوانان ارائه میدهد؛

- برای جوانان در این سالها کاملاً به اثبات رسیده است که حاکمان خود بزرگترین ناقضان ارزشهای اخلاقی هستند و گفتار و کردار آنان همسو نیست، و در حالیکه مردم را به قناعت دعوت میکنند، خود اموال مردم را غارت می کنند، و همواره مردم را به ترحم نسبت به یکدیگر دعوت می کنند، اما خود در زندانها بیرحمی را از حد گذرانده اند؛ درحالیکه جوانان درتلاش برای یک شغل معمولی هستند، آقاراده ها در کاخهای افسانه ای زندگی می کنند.

در چنین فضا و شرایط مملو از سرکوب، تبعیض و بیکاری، جوانان به تنگ آمده اند و برای رهایی از این همه درد و رنج یا راهی خارج از کشور میشوند، و یا به اعتیاد روی میاورند؛ یا به ادیان دیگر پناه میبرند و یا با فیلمهای مبتذل و سریالهای ترکی و یا آمریکای جنوبی خود را سرگرم میکنند، وحتی عده ای از جوانان که کاملاً از شرایط موجود نا امید شده اند دست به خودکشی میزنند. مسلماً بخشی ازجوانان نیز به دلیل نا آگاهی، از تتلوها و وحید مراذی ها، الگو میسازند.

با تمام این تضییقات و تبعیضات حاکم بر سرنوشت جوانان، بخش زیادی از جوانان آگاه و اندیشمند کشورمان در عرصه های علمی و هنری و پژوهشی و ادبی بسیار فعال هستند، و با تمام کمبودها در عرصه امکانات، آثار و دستاوردهای درخشانی خلق کرده اند و حتی بعضی از جوانان اندیشمند، به خاطر موفقیت هایشان، در سطح جهان به شهرت رسیده اند.

تتلوها و وحید مرادی ها که اعمالشان به ارزشهای حامعه آسیب میرسانند و موجب گمراهی و انحراف نسل جوان میشوند، خود مولود مناسبات غیر انسانی و نا عادلانه جامعه اند.