رفتن به محتوای اصلی

واقعا اولویت مبارزه به کدام سو است؟

واقعا اولویت مبارزه به کدام سو است؟

در چند ماه گذشته برخی آثار لنین را دوباره ورق زدم، تاشاید جایی اشاره‌ای به این موضوع کرده باشد، که می‌توان در برابر امپریالیسم از دیکتاتوری داخلی حمایت نمود، یا در برابر دیکتاتوری داخلی دست به دامن امپریالیسم شد. عمده کلام ایشان در این باب گرفتن نوک اسلحه به طرف هر دو طرف است، که هر دو دشمن خلق‌ها هستند. لنین در آثار خود همه جا تاکید دارد، که سرمایه‌داری در هر شکل و قالب دشمن کارگران و زحمتکشان است و کارگران، زحمتکشان تنها یک راه در پیش دارند، با مبارزه پیگیر و بی‌امان، به رهبری حزب پیشگام دولت استثماگران را ساقط و حکومت خود را بنا نمایند. در آثار مارکس نیز نمی‌توان جایی یافت که در برابر سرمایه‌داری کشور بیگانه از سرمایه‌داری و جنایات آن در کشور خود حمایت نمود! چه مارکس و چه لنین براندازی سرمایه‌داری، استقرار نظام سوسیالیستی – کمونیستی را رهنمود داده‌اند.

اما دوستان ما بنام "چپ" بجای بسیج حزب پیشگام و سازماندهی طبقه کارگر و زحمتکشان یا ایجاد جبهه‌ای واحد در راستای تصرف قدرت، ایجاد یک دولت ولو رفاه محور، دائما دست به دامن یکی هستند، از دید برخی امپریالیسم تضاد اصلی است، آنگاه دیکتاتوری ولایی به تضاد درجه دو تقلیل می‌یابد، در این صورت از شدت مبارزه با دیکتاتوری ولایی کاسته می‌شود، تا به راحتی به چپاول کارگران و زحمتکشان بپردازد، بخش عمده درامدها و ثروت ملی را به همان کشورهای امپریالیستی با پرداخت کارمزدهای هنگفت بانکی به همان بانک‌های امپریالیستی صادر کند، در همان حال مردم صاحبان اصلی کشور حتی توان خرید یک کیلو گوشت روزانه را نداشته باشند.

در تحلیل مواضع امپریالیسم باید گفت، که اساس سیاست، بقاء و هستی آن با استثمار عجین است، به طرق مختلف با انواع ترفندها و سیاست‌ها، با دمکراسی غربی و حقوق بشر که همان پنبه است، سر می‌برد.

واقعیت این است، که در صد سال گذشته از زمان پیدایش و تکمیل رویکرد امپریالیستی، جنگ یکی از دواهای درمان بحران‌های متناوب ان بوده و این روند ادامه خواهد داشت، برپایه پیش‌بینی برخی از اقتصاددانان بنام جهان بحرانی عمیق‌تر و عظیم‌تر نیز در راه است، این یعنی جنگی دیگر. توجه داشته باشید که در سال‌های 2001 زمانی که 11 سپتامبر رخ داد، سران بی تردید از بحران سال 2008 خبر دار بودند، در نتیجه بن لادن باید از پیش موضوع تنش می‌شد. هم اینک نیز موضوع تنش از پیش در منطقه خاور نزدیک در کوره آزمایش در حال ور آمدن است، در همین راستا طرف به اصطلاح مقابل آن رژیم جنایت کار ولایی که چهل سال گذشته، کشور را ویران و مردم را از حقوق ابتدایی زندگی محروم نموده است!، سرگرم نقش‌آفرینی می‌باشد. آیا واقعا می‌توان افق حوادث را به بحران آتی ربط نداد؟

آیا رژیم دیکتاتوری ولایی در راستای منافع امپریالیسم گام برنمی‌دارد؟، در "تضاد" با امپریالیسم به نفع منافع ملی است، یا اینکه در تبانی جهانی همدست امپریالیسم در راستا و روابط متقابل شریک خان یغمای ایرانند؟ به نظر می‌رسد، اهداف طرفین مدت‌هاست که کاملا قابل پیش‌بینی شده است، با راه انداختن جنگ زرگری، مردم را سرگرم، به فروش صنایع کشور میان خودی‌ها به رایگان پرداخته، آزادی بیان را لب دوخته، حقوق کارگران را پایمال کرده، زندان‌ها را از آزادیخواهان پرکرده، به شکنجه و اعدام مردمان بی گناه ادامه می‌دهد، با چنین اهدافی، باید هم "ضدامپریالیسم" بود!

از دیدگاه یک کمونیست، مبارزه با امپریالیسم ادامه دارد، تعطیل بردار هم نیست. در همین راستا، طبیعتا مبارزه با امپریالیسم نمی‌تواند جدا از مبارزه با رژیم ولایی باشد، این دو در ساختار گلوبالیستی جهان با هم همدستند، در ظاهر اگرچه مقابل هم، اما در باطن، دقیقا کنار هم قرار دارند، در یک مسیر می‌روند. یکی آتش می‌افروزد، دیگری سلاح می‌فروشد، یکی تحریک می‌کند، دیگری واکنش نشان می‌دهد، یکی داعش می‌سازد، دیگری آنرا نابود می‌سازد. این اساس سیاست این دو و سایر شرکا در منطقه خاور نزدیک است.

نمی‌توان و نباید باور کرد، که امپریالیسم با آنهمه سلاح‌های پیشرفته، دقیق، ابر الکترونیک نمی‌تواند موضوع جنگ در سوریه و منطقه را حل کند. شاید باور کردنی نباشد، که در زمان شوروی، این کشور طرح سلاح‌هایی را در بایگانی خود داشت که تا همین امروز نیز معادل ندارد و همه آنچه که سرمایه‌داری روسیه به نام خود مطرح می‌کند، از همان بایگانی‌ها بیرون می‌آورد، با اینهمه با وجود چنین سلاح‌هایی و با وجود چنین ارتش نیرومندی از کشور روسیه هنوز داعش و در بخش‌هایی از سوریه جولان می‌دهد. چرا؟

در جهان ما، سرمایه‌داری (به قول یکی از دوستان فیسبوکی ح.ر) از فاز امپریالیسم فراتر رفته، به درجه "انترناسیونالیسم سرمایه‌داری" رسیده است. در صورت موافقت با این نظر، طبیعتا با چنین رویکردی در سرمایه‌داری برخی اختلافات امری معمول، بدون آسیب می‌باشند، و نباید جدی تلقی گردد، باید ساختار کنونی سرمایه‌داری را در هر فازی که باشد، بمثابه یک واحد کل با یک شکل بیان اهداف در نظر گرفته شود. بر همین مبنا، در دنیای امروزین و بی‌بدیل سرمایه‌داری، رژیم‌های سرمایه‌داری موجود نمی‌توانند جدا از امپریالیسم، ساختار گلوبالیستی موجودیت بیابند.

تصور اینکه رژیم ولایی دیکتاتوری حاکم حقیقتا و بی قیدوشرط در برابر امپریالیسم قد علم کرده، برخوردها و موضع‌گیری‌های ضدونقیض آن در برابر غرب امپریالیستی بیان مبارزه با امپریالیسم است، در ساده‌ترین شکل ابلهانه می‌باشد.

تلاش جهت عمده ساختن امپریالیسم، نادیده گرفتن رژیم ولایی، عمده کردن سرنوشت هولناک و فاجعه زندگی مردم یمن، عراق، لیبی و سوریه... نادیده گرفتن فقر، بیکاری، شکنجه و آزار مخالفان رژیم ولایی همانا که تلاش برای توجیه عملکردهای جنایت‌کارانه رژیم است.

استفاده از تجارب تاریخی سایر حزب‌ها منجمله، حزب بلشویک که تضاد عمده جامعه خود را تزاریسم می‌دید، در همان حال که ساختارهای امپریالیستی در آن دوران در حال نضج بودند، سرمایه‌داری کشورهای غربی به شدت با روسیه تزاری در حال جنگ، جایی و مدرکی نیست که حزب بلشویک اعلان جنگیدن برای نجات تزار که نماد کشور بود، انتشار داده باشد (لااقل من نیافتم)، تمام این دوران بنای حزب مبارزه با تزار سرنگونی آن، پس از آن پرداختن به سایر مسائل، که در فقدان تزار به تضاد اصلی تبدیل می‌شدند، بود. اما "چپ" ما با دوری از سیاست‌ها و تجارب حزب‌های جهان منجمله، حزب بلشویک، پهلوان میدان گشته، با عمده سازی امپریالیسم رژیم را در پناهگاه خود قرار می‌دهد، بدون توجه به اینکه، در ساختار استثمار جهانی جغرافیای منحصر به فرد وجود ندارد، همه سرتا پا یک کرباسند!

جهان ما به چونان پیچیدگی و تنیدگی رسیده است، که نمی‌توان وجود یکی را بدون دیگری تصور کرد. در دنیای مجازی حال، کشاندن توده‌ها به خیابان‌ها به سهولت ممکن است، چنانچه "میدان" در اکرائین و بسیاری کشورها در چند دهه اخیر بارها آنرا به اثبات رسانده است. قذافی در روند درگیری‌های خود با رهبران کشورهای امپریالیستی، در روز روشن در خیابان کشوری که خود کل ساختار و زیرساخت‌های آنرا ساخته بود، مورد تجاوز قرار گرفت، صدام حسین در طی مدت کوتاهی در سوراخ موش قایم گردید. اما می‌بینیم که خامنه‌ای در رزیدنت خود نشسته، آشکارا به کل کشورها و رهبران امپریالیست‌شان فحاشی می‌کند. چه چیزی پشت پرده موجب این "شهامت" گشته است؟ اختلافات شدید با جهان امپریالیستی!، یا تبانی در غارت مردم فقیر (همان 99% ها)؟

پرتاب پهبادها و موشک‌های کروز ساخت ایران از یمن یا هر جای دیگر به سوی عربستان سعودی، با واکنش‌های بی رمق طرفین مقابل، یورش هار رهبران صهیونیسم به پایگاه‌های سپاه در سوریه و عراق، سکوت مرگبار رهبران رژیم ولایی، آیا در راستای متشنج نگاهداشتن منطقه، بازی با نفت و فروش سلاح‌های مرگبار با قراردادهای چند صد میلیاردی، داغ نگاهداشتن تنور برای روز مبادا نیست؟ رئیس جمهور روسیه پوتین وقیحانه به عربستانی‌ها می‌گوید ایرانیان اس 300 خریداری کرده‌اند، شما اس 400 بخرید؟

آیاهنوز مفهوم نشده است، که دعوا سر لحاف ملاست!

 

اردشیر قلندری

دیدگاه‌ها

صادق

تحلیل عکسالعمل آمریکابه حمله پلایشگاه عربستان برای سیاسیون درسهای خوبی دارد.امابه نظرمن راجع به روسیه نمیتوان باآمریکادریک جناح قرارش داد.هرچندکاملامانندآمریکادرمنازعات حرفه ای عمل میکند. درست است که سیاستهای آمریکاازسیه کاری ازحدگذشته است ولی همین قطبهای چین وروسیه وحتی اروپامانع ازیکه تازی آمریکامیشودکه این خودتاحدودی به نفع کشورهای ضعیف تراست

جمعه, 20.09.2019 - 10:47 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید