رفتن به محتوای اصلی

طرح بحث در مورد "جريان فدائی يا فراتر از آن" و "نام سازمان واحد"

طرح بحث در مورد "جريان فدائی يا فراتر از آن" و "نام سازمان واحد"

تعيين نام سازمان واحد در دستور کار کنگره مشترک قرار دارد که در ماه های آتی برگزار می شود. تعيين نام سازمان واحد، از ابتدای پروژه وحدت به عنوان يکی از موضوعات مهم و جدل‌برانگيز مطرح بود. با توجه به حضور شورای موقت سوسياليست های چپ ايران و حساسيت آن ها نسبت به نام فدائی، نام سازمان در اولين موضوعات پروژه قرار گرفت و توافق گرديد که تصميم گيری در مورد نام به کنگره واگذار شود و از قبل هيچ نامی کنار گذاشته نشود، نام معين جزو شروط وحدت به حساب نيآيد و هر نامی که بيشترين رای را آورد، برگزيده شود. اين پرنسيپ تا کنون پابرجا مانده است.

برای تصميم گيری در مورد نام سازمان واحد در کنگره مشترک، لازم است بحث و گفتگوها جريان يابد. طرح بحث زير در همين رابطه تهيه شده است.

 

طرح بحث

نام سازمان واحد با موضوع "جريان فدائی يا فراتر از آن" گره خورده است. از اين رو اين دو موضوع در پيوند با هم مطرح شده است.

جريان فدائی يا فراتر از آن

١. واقعيت اين است که نيروهای سه جريان موجود از طيف های مختلف جريان فدائی هستند. تاکنون جريان ديگری از نحله های ديگر چپ به بنيادگذاری سازمان واحد نپيوسته اند. از کنشگران چپ هم تا حال حاضر عده قابل توجهی بيرون از جريان فدائی اظهار علاقمندی به پروژه نکرده اند.

ـ آيا می خواهيم اين واقعيت را مبنا قرار دهيم و برپايه آن سازمان واحد از طيف های مختلف فدائی را بسازيم؟

ـ يا اينکه فراتر رفته و سازمان چپ دمکرات و سوسياليست که نيروی وسيعتر از جريان فدائی را دربرمی گيرد و می کوشد نيروهائی که به لحاظ فکری به ما نزديک هستند، ولی به نحله های ديگر چپ تعلق دارند، جلب کند، را تشکيل دهيم؟

٢. در سال های اول انقلاب چند انشعاب در جريان فدائی رخ داد. انشعاب اقليت ـ اکثريت، جناح چپ سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) و ١٦ آذر.

ـ آيا از نظر ما وحدت سه جريان به درجاتی به معنی غلبه بر آن انشعابات است؟

ـ به فرض این که معنای وحدت پیش رو غلبه بر انشعابات سه دهه و نيم پیش باشد. اهمیت این معنا چیست؟

ـ آیا نیاز و ضرورتی برای تعبیری تاریخی از این وحدت وجود دارد؟

ـ آيا می خواهيم وحدت فدائيان را طرح کنيم؟ يا اينکه وحدت نيروهای چپ دمکرات و سوسياليست را؟

ـ به چه اعتبار می توان وحدت پیش رو را وحدت نیروهای چپ دموکرات و سوسیالیست نامید؟

ـ کداميک ـ وحدت فدائيان يا وحدت نيروهای چپ دمکرات و سوسياليست ـ برد بيشتری خواهد داشت؟ محدوديت های آن دو چيست؟ کداميک به تقويت چپ بيشتر کمک خواهد کرد؟ کداميک از جانب کارگران و زحمتکشان، نيروهای سياسی کشور و نسل جديد پذيرفته شده تر است؟

٣. آيا می توانيم در گام نخست وحدت جريان فدائی را مطرح کنيم و در گام بعدی وحدت نيروهای چپ دمکرات و سوسياليست را؟ اگر آری، در کدام چشم‌انداز؟ و با کدام طرحی که خاصه متوجه نسل جوان باشد؟

 

نام سازمان واحد

۱. نام یک حزب تجلی چیست و بر کدام پایه انتخاب می شود؟ چه تجربیات احتمالی کمابیش مشابه وجود دارد؟

۲. سه جريانی که می خواهند سازمان واحد را تشکيل دهند، از طيف جنبش فدائی هستند. آيا اين موضوع گزينش نام فدائی را الزامی می سازد؟ آیا در انتخاب نام فدائی با یک "الزام" حقوقی سر و کار داریم، یا سیاسی یا اخلاقی یا سازمانگرانه؟ اگر نام فدائی را برگزنيم موجب نخواهد شد که ما فقط محدود به نيروهای فدائی شويم؟ استدلال اصلی ما برای گزينش نام فدائی چيست؟

۳. جريان فدائی، جريان تاريخی است و دارای ارزش  های معين. چه برخوردی با اين بار تاريخی می خواهيم بکنيم؟ اين بار تاريخی چه ارزشی برای ما دارد؟ آيا می خواهيم اين بار تاريخی را حفظ کنيم؟ آيا با حفظ نام فدائی اين بار تاريخی تامين خواهد شد؟ اگر نام ديگری برای سازمان واحد برگزنيم، آيا رابطه بين سازمان جديد و جريان فدائی قابل تعريف خواهد بود؟ چگونه؟

۴. در داخل کشور گروه های هوادار و بخشی از فعالين چپ حضور دارند. آن ها حامل گرايش های مختلف به جهت فکری ـ سياسی هستند، ولی خود را متعلق به جنبش فدائی می دانند. برای حداقل بخشی از آن ها حفظ نام فدائی حائز اهميت است. آن ها می خواهند زير اين نام فعاليت خود را ادامه دهند. با اين موضوع، ما چه برخوردی می خواهيم بکنيم؟ آيا نسبت به اين خواست بی توجه می مانيم و نام را تغيير می دهيم؟ يا اينکه نام را به اشکال مختلف حفظ می کنيم؟

ـ آیا ما در داخل کشور با کیفیت دیگری سوای آنجه در خارج از کشور هست، مواجهیم؟

ـ آیا خواست رفقائی، خواه در ایران خواه در خارج، برای ادامۀ فعالیت با نام فدائی، مقدم بر وحدت است؟ اگر مقدم بر وحدت نیست، آیا نمی‌توان با انتخاب نام جدید با "زیرنویس" به خواست این رفقا پاسخ مثبت داد؟

ـ آیا مسئلۀ به مراتب مهمتر این نیست که چگونه این رفقا را، به جای "رعایت غیابی آنان"، در پاسخگوئی به مسئلۀ نام مشارکت دهیم؟

۵. نام فدائی با مضمون فعاليت يک دوره از تاريخ سازمان هم‌خوانی دارد و مدت هاست به جهت مضمونی موضوعيت خود را از دست داده است. آيا می خواهيم هم چنان اين نام را حفظ کنيم و يا نامی برگزنيم که با مضمون فعاليت ما  هم خوانی داشته باشد؟

۶. چه آلترناتيوهائی برای نام سازمان واحد مطرح است:

ـ حفظ نام فدائی با تمام مشخصات آن

ـ انتخاب نام ترکيبی که در آن فدائی گنجانده شده است

ـ انتخاب نام جديد و آوردن نام فدائی در پرانتز

ـ انتخاب جديد

ـ نام پيشنهادی شما

دیدگاه‌ها

ک.م

با عرض سلام  با تو حه با بحث نام  و تعیین نام سازمان بنده لازم میبینم به چند نکته اشاره کنم.1_نام. سارمان  یک پدیده تاریخی _احتماعی است.2_باید دید ایا این سارمان و جایگاه ان در جنبش جپ و جنبش مردم جیست و ایا از بین رفته است.3_ایا این سه گروه یک پدیده نوین هستند یا دنباله پدیده ای قدیم است.ایا جنبش چپ ایران در چه جایکاهی است در جامعه و بین مردم 4_وقتی این سازمان شکل گرفت و نام حود را تعیین کرد وقتی که احزاب یا گرایش های چپ دیگر هم بودند.اسم جنبش چپ در ایران با اسم جزب توده منرادف بو د ولی با نام فدایی یک پدیده نوین با مشخضات نوین بود.اگر با همان مشحضات فدیم بود که دیکر نامی جدید لازم نبود.اگر مشحصات نوین دارید باید نام نوین داشته باشید البته هیچ جنبشی تمی تواند از اسمان در ایران یا در جهان نازل شود قطعا با جنبش ها وبا پدیده های درون جامعه ارتباطی دارد .نام دلبخواهی نیست . گذشته بر اینده امر نکند ولی اینده هم بدون گذشته نیست.چنانکه از درون جامعه فئودالی جامعه سرمایه داری میاد بیرون واین جامعه جدید از دل اون مباد بیرون.5_ قدایی با مشخصات خود برای مردم و روشنفکر ها شناخته شده است. اگر پیوند با مردم اهمیت دارد که دارد اکنون این نام با ذهن تاریحی مردم عجین شده است. دیگر نام فدایی در اختیار شخص یا افرادی نیست که بتوان ان را تغییر داد یا عوض کرد به راحتی اسم یک فرد که یک دوره زندگی کرده نمیتوان به راحتی تغییر داد.اگر نام سوسیال دمکرات را بر میگزنید باید اول تعین شود که فدایی سوسیال دمکرات نبوده.

ی., 10.12.2017 - 16:35 پیوند ثابت
بهرنگ

هرچند بحث و بررسی تغییر نام سازمان مجال فراخی را می طلبد. اما ظاهرا به نظر می رسد رفقا اصرار عجولانه برای نام سازمان واحد دارند. پس من نیز ناچارا پاسخ به سئوالات را به اختصار یا تستی می نویسم.
۲. سه جريانی که می خواهند سازمان واحد را تشکيل دهند، از طيف جنبش فدائی هستند. آيا اين موضوع گزينش نام فدائی را الزامی می سازد؟                                                                                 آری گزینش نام فدائی را با قطعیت پیشنهاد می کنم زیرا نام فدائی برند است و مبین جنبشی است که پیشینه تاریخی را یدک می کشد. پس تغییر نام سازمان فدائی مترادف با خاکسپاری گذشته سازمان می باشد.                                                                                                                         آیا در انتخاب نام فدائی با یک "الزام" حقوقی سر و کار داریم، یا سیاسی یا اخلاقی یا سازمانگرانه؟ اگر نام فدائی را برگزنيم موجب نخواهد شد که ما فقط محدود به نيروهای فدائی شويم؟ استدلال اصلی ما برای گزينش نام فدائی چيست؟                                                                                                        نظر من این است. انتخاب نام فدائی در بدو فعالیت عبارت از این بوده که مکملی از الزام حقوقی – اساسنامه ای است و باید الزامات سیاسی، اخلاقی و سازمانکرانه در آن متواتر و مستتر باشد. حال اگر در زمان حاضر اراده ای در سازمان در قالب کنگره ای بدون حضور تمام فدائیان خارج و داخل کشور تصمیم به تغییر نام بگیرد قطعا با اقدام نابجای خود، چالشی دیگر بر چالش های قبلی سازمان در خارج کشور و احیانا مقاومت داخل کشور افزوده است.
٣. آيا می توانيم در گام نخست وحدت جريان فدائی را مطرح کنيم و در گام بعدی وحدت نيروهای چپ دمکرات و سوسياليست را؟ اگر آری، در کدام چشم‌انداز؟ و با کدام طرحی که خاصه متوجه نسل جوان باشد؟                                                                                                                                     پاسخ من به این گزاره پرسشی جز این نیست که مسئله وحدت تقدم و تاخر ندارد اگر منظور بحث وحدت جریان فدائی است باید منشعبین دیروز از سازمان که علاقمند به ورود و پیوستن دارند پاسخ منطقی برای خروج پرهزینه خود از سازمان در ازمنه گذشته دارند و در ضمن برای اثبات ماندن بر میثاق وحدت و وفا به عهد پایبندی به وحدت چه تضمینی می دهند که بعد از مدتی دوباره دست به انشعاب نزنند.
ـ آیا خواست رفقائی، خواه در ایران خواه در خارج، برای ادامۀ فعالیت با نام فدائی، مقدم بر وحدت است؟                 من گمان نمی کنم که خواست رفقای خارج کشور و تا حدودی داخل کشور جز این باشد که ادامه فعالیت با نام فدائی مقدم بر وحدت است و هرگونه وحدت توام با تغییر نام سازمان را وقعی نمی گذارند.
ـ آیا ما در داخل کشور با کیفیت دیگری سوای آنجه در خارج از کشور هست، مواجهیم؟                       به خاطر دوری ما از عناصر چپ داخل کشور امکان ارائه فکت وجود ندارد اما در تحلیلی سیاسی می توان پیش بینی کرد که کیفیت عناصر هوادار فدائی داخل با خارج کشور اگر بالاتر نباشد پائین تر نیز نیست. اما می توان روی کیفیت برابر آنها شرط بندی کرد چون آنها نیز شاهد بوده اند که نهضت آزادی در برابر پیشنهاد جمهوری اسلامی حاضر به تغییر نام نهضت آزادی نشدند و عطای فعالیت آزاد سیاسی را به لقای تغییر نام بخشیدند تا نام و تاریخ نهضت آزادی را به خاک نسپارند.
۵. نام فدائی با مضمون فعاليت يک دوره از تاريخ سازمان هم‌خوانی دارد و مدت هاست به جهت مضمونی موضوعيت خود را از دست داده است. آيا می خواهيم هم چنان اين نام را حفظ کنيم و يا نامی برگزنيم که با مضمون فعاليت ما  هم خوانی داشته باشد؟                                                                                   نام فدائی کماکان موضوعیت خود را حفظ کرده است اما موضوع در شکل نوین خود پیش برده می شود. اساسا نام فدائی تنها منش سیاسی سازمان را یدک نمی کشد. تاریخ پربار و گرانباری را حمل می کند که امکان تفکیک آن وجود ندارد
۶. چه آلترناتيوهائی برای نام سازمان واحد مطرح است:
ـ حفظ نام فدائی با تمام مشخصات آن
ـ انتخاب نام ترکيبی که در آن فدائی گنجانده شده است
ـ انتخاب نام جديد و آوردن نام فدائی در پرانتز
ـ انتخاب جديد 
ـ نام پيشنهادی شما
قطعا من آلترناتیو نام سازمان را این می پسندم که نام سازمان با تمام مشخصات کنونی آن حفظ و تقویت شود
 

جمعه, 08.12.2017 - 16:14 پیوند ثابت
سیاوش

حزب سوسیال دموکراتیک ایران.........حزب اتحاد چپ سوسیالیست دموکراتیک ایران.........حزب اتحاد چپ سوسیالیست ایران......حزب چپ دموکراتیک وسوسیالیست ایران......حزب آزادی کار ایران......حزب پیشگام ایران.....

د., 04.12.2017 - 13:26 پیوند ثابت
انونیم

از خودت بگو و از دلبستگی هایت

من اگر بخواهم آنگونه که خود می پسندم به پرسش شما پاسخ بدهم، خواهم گفت هرگز نگذارید قدرت دیروز بر امروز و فردایتان فرمان براند. 
گذشته قدرت دارد وبسیار هم قوی است و می‌خواهد بر همه چیز اکنون فرمان براند و توانایی انتخاب را از میان بردارد. در انقلاب پنحاه و هفت دیدیم گذشته‌ای که با کنکاش و نقد به گذشته سپرده نشده باشد چه قدرتی خواهد داشت. اکنون از قدرت چندانی برخوردار نیست در آنچه که انسان ها امکان و توانایی انتخاب دارند. آینده از قدرتی برخوردار نیست که بتواند بر اکنون فرمان براند.
نگذارید گذشته بر امروزتان فرمان براند. آینده را نیز به آینده خود وآیندگان واگذارید.

اینهم از آن چیزهایی است که گفتنش ساده است. انجام آن برای خود من چندان دشوار نیست. اما می‌دانم دیگرانی هستند که حتی اگر گفته مرا بپذیرند، انجام آن برایشان چندان آسان نخواهد بود. اما آن دیگران برای من پیش از هرچیز انسانند. دلبستگی های آن‌ها برایم بسیار مهم است.

در آنچه گذشته و سپری شده است من خودم همواره به اجتماعیون عامیون دلبستگی بیشتری داشته‌ام تا همه آنچیزهای دیگر در گذشته سپری شده. بی‌شک گذشته شیرینی‌های بسیار دیگر هم داشته و در من دلبستگی هایی برمی انگیخته است، اما برای من اجتماعیون عامیون همواره دلبستگی و شور بیشتری برمی انگیخته است.
 
جنبش فدایی و فداییانی که با من سروکار داشتند هرگز به دنبال زدودن آن دلبستگی در من نبودند، و من هرگز آن دلبستگی را از آن‌ها پنهان نمی کردم. 
برای من روز بیست و دوم بهمن ماه پنحاه و هفت همواره روز خجسته بیست و دوم بهمن بوده است، و با آن روز فداییگری به شیوه فداییان خلق هم به تاریخ پیوست. اما قدرت گذشته فرمان می راند. من با چشمان خود عاشقان تفنگ دیدم. من با چشمان خود انسان‌هایی دیدم که عاشق تفنگ نبودند و هرلحظه آماده جان فدا کردن بودند.
هنوز هم بایستی از خودگذشتگی داشت و در آینده نیز. دردا و حسرتا که حتی در جامعه های آزاد و با دولت های دموکرات هم. اما به جانبازی نیاز نیست. کرامت انسان خدشه نا پذیر است. کرامت انسان والاترین ارزش‌هاست. همه ارزش‌های انسانی دیگر و همه حقوق انسان‌ها برآمده از کرامت انسان است. به جانبازی انسان در کشمکش های اجتماعی و سیاسی نیاز نیست. و مجازات اعدام، حتی برای جنایتکاران نیز، بایستی برچیده شود، به نام کرامت انسان.

ویژگی فداییان، که حتی شاعران را نیز به ستایش وامی داشت، در جانبازی و آمادگی جانبازی در راه خلق بود، که در همه فرهنگ‌ها و در همواره تاریخ ستایش برانگیز بوده است. می‌توان در برابر نام و یاد آن‌ها زانو زد اما نباید و نمی‌توان مانند آن‌ها بود. به جانبازی در کشمکش های اجتماعی و سیاسی نیاز نیست.

برای من مهم آن است که اجتماعیون عامیون دیروز در امروز و آینده دوام داشته باشند و هنگامیه که از آسمانها بر زمین چشم می دوزند لبخند بر لبانشان بدود و دوستدارانه به زمینیان دست تکان بدهند.

خوب، بهروز چه می گویی؟ دلبستگی ها را بایستی ارج نهاد. از دلبستگی هایت بگو. فرمول ها هرقدر دقیق، برنامه‌ها هرقدر هم علمی باشند، باز هم انسان‌ها آن ها را اجرا خواهند و آن‌ها سرنوشت فرمولها و برنامه‌ها را تعیین خواهند کرد. انسانی که تو هستی چه می گوید؟ از خودت بگو و از دلبستگی هایت.
هوشنگ
 

ی., 03.12.2017 - 02:31 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید