رفتن به محتوای اصلی

۱۹ بهمن ۱۳۴۹- ۱۹ بهمن ۱۴۰۱

۱۹ بهمن ۱۳۴۹- ۱۹ بهمن ۱۴۰۱

این روزها در آستانه ۱۹ بهمن هستیم. حماسه‌ی جوانان شجاعی که با فداکاری و از جان گذشتگی می خواستند از پس دیوارهای بلند ستم و استبداد رژیم پهلوی، راهی به سوی آزادی و عدالت در  میهن مان بگشایند.

امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم حماسه‌ی سیاهکل به مثابه‌ی رخدادی بزرگ در روند مبارزات طولانی مردم ایران، در تاریخ این سرزمین جای گرفته و نه انکار شدنی و نه قابل حذف است، گرچه قابل نقد است!

اکنون که به ظاهر " معما" حل شده است، با نگاه های متضادی مواجه هستیم که اساس حرکت آن روز جانباختگان فدایی را با این استدلال که می بایست  مبارزات مسالمت آمیز مدنی و خشونت پرهیز مد نظر قرار می گرفت، نفی می کنند و می گویند نیازی به دادن این‌همه هزینه سنگین و جان باختن ده ها زن و مرد مبارز نبود.

هرچند نفی کنندگان جنبش فدایی، دلایل دیگری هم در رد این حرکت، می آورند، از جمله از تشدید چرخه خشونت گرفته تا تطهیر کامل رژیم شاه! و...

اگر بخواهیم واقع بینانه به این پدیده نگاه کنیم، این پرسش جدی در مقابل مان قرار می گیرد:

چرا در سال ۱۴۰۱ پس از گذشت بیش از ۵۰ سال از حماسه سیاهکل، هنوز باید شاهد جان باختن صدها زن و مرد جوانی باشیم که سودای آزادی و عدالت دارند و از قضا نه به مشی مسلحانه که به روش های اعتراضی مدنی باور دارند؟ 

چرا باید امروزه ده ها نویسنده، شاعر، کنشگر مدنی و اجتماعی، کارگر، دانش آموز و دانشجو، معلم، روزنامه نگار، فعال محیط زیست، فعال سیاسی و هزاران جوان و زن و مرد آزادیخواه و عدالت جو به صرف مبارزه خشونت پرهیز و مسالمت آمیز و علنی در زندان باشند؟

چرا باید بکتاش آبتین که به بازجویش گفته بود: شما از منِ منتقد، یک مخالف ساختید، با گذشتن از جانش، آزادی را فریاد بزند؟

چرا باید فرهاد میثمی با اعتصاب غذا و دست و پنجه نرم کردن با مرگ، آرزوی رهایی نه خویش که همبندانش را در سر بپروراند؟

پاسخ همه ی این چراها در استبدادی مطلقه و بی چون و چرا است که از رژیم شاه تا رژیم جمهوری اسلامی را شامل می شود!

سلطه ی رژیم های سرکوبگر ‌و فقدان دمکراسی و آزادی،  هزینه دادن و از جان خویش گذشتن را بر زنان و مردان شجاع و دمکراسی خواه تحمیل کرده و می کند.

اگر جان باختن جوانان فدایی در عصر ستم شاهی در خیابان‌ها و زندان‌ها ، امری ناگزیر و اجتناب ناپذیر بود، امروز هم استبداد از شیفتگان آزادی و عدالت در خیابان‌ها و زندان‌ها قربانی می گیرد.

آیا امروز هیچ شاهد صادقی پیدا می‌شود که تضمین بدهد نه مبارزه سیاسی مسالمت آمیز که حتی مبارزه در راه احیای دریاچه ارومیه! و یا مشارکت و کمک به همنوعان زلزله زده! ، با دستگیری و بگیر و ببند و زندان، عقوبت نشود؟

پاسخ بی تردید منفی است! مادام که در سرزمینی استبداد از هر نوعِ چه شاه و چه شیخش حاکم باشد، مبارزین ناگزیرند از جان و زندگی خویش هزینه کنند.
گرچه آرزو می‌کنیم که در این " راه باریک" و پر سنگلاخ ، حتی قطره خونی بر زمین ریخته نشود و جان های شریف و آگاهی مانند فرهاد میثمی ناچار نشوند به مبارزه مرگ و زندگی روی آورند.

با ادای احترام به جانباختگان راه آزادی و سعادت مردم ایران از ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ در سیاهکل تا ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ در خیابان ها و زندان ها...
 

دیدگاه‌ها

مهران

من خوشحالم که دردورانی زندگی میکنم که حزب چپ تشکیل شد.این تکامل چریکهای فدایی خلق تا حزب چپ تماماآن جسارت وشجاعتی رامیخواست که باعث تشکیل سازمان شدوبه حزب ختم شد.این سنت زیبای انتقادوانتقادازخودکه درفداییان همیشه بوده است فداییان رابه جایی رساندکه شایددرنبودفداییان به این زودی چپ ایران به این اندیشه ها نمی رسیدچنانکه هم اکنون هم این جسارت وشهامت دیدانتقادی نسبت به تاریخ چپ ایران دردیگرجریانهای چپ کمتردیده شده است.شادی جزنی واشرف رامبینم که به سرانجام منطقی آن رسید.چنان این اتفاق تشکیل حزب چپ بزرگ بودکه بسیاری ازچپ سنتی هنوزنتوانسته اندباآن کناربیایند.درصورتیکه دراروپامانندش رابسیارمیبینند.وهمین هم بازازشجاعت وپیشروبودن موسسان حزب چپ رانشان میدهد.باری حزب چپ آبروی چپ ایران ومخصوصافداییان است.خونهایی که بی ثمرریخته نشدوسرانجام درخوری یافت.

چ., 08.02.2023 - 15:49 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید