توضیح: با انتشار اولین نسخه از سند مشترک پنج نفره، پیشنهادات بسیاری برای ما ارسال شد. برخی از دوستان تذکرات و پیشنهادات مشخصی ارائه دادند و از این بابت از همهی رفقای عزیز تشکر میکنیم.
در هنگام اصلاح طرح برخی رفقای دیگر به جمع امضاکنندگان پیوستند و با دادن پیشنهادات مشخص سند پیشنهادی را تکمیل و تدقیق کردند. در نسخهی جدید تغییرات قابل توجهی صورت گرفته است. کار تنظیمکنندگان سند امشب به پایان رسید و ما مجدداً آن را به دست انتشار میسپاریم.
متن نهایی سند پیشنهادی اصلاح شده به کنگره دوم حزب چپ ایران (فدائیان خلق)
ضرورت اتحاد و همکاری نیروهای چپ و جمهوریخواهان، برای گذار از جمهوری اسلامی به یک جمهوری دمکراتیک، سکولار و غیر متمرکز
کشور ما ایران، در بحرانی همهجانبه به سر میبرد که زمینههای آن از ۴۳ سال قبل با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایجاد شد. نیروهای حاکم واپسگرا، کشور را وارد روندهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نمودند که در خلاف روند آرمانهای دمکراسی، آزادی، پیشرفت، ترقی و عدالت اجتماعی بود.
کشورمان اینک با سیاستهای مخرب حاکمیت ولی فقیه در عرصههای معیشتی، بیعدالتی و تبعیض همهجانبه علیه زنان، کارگران، روشنفکران، دگرباشان جنسی، اقلیتهای ملی، قومی و دینی و تاراج ثروت کشور در راستای سیاستهای بینالمللی و منطقهای مواجه است. سیاستهای مخرب نظام جمهوری اسلامی با رهبری علی خامنهای، چشمانداز امید بخشی برای آیندهی ایران ترسیم نمیکند و با تداوم وضعیت موجود، چنانکه روندهای جاری در ۴۳ سال اخیر نشان داده است، روزهای هر روز سیاهتری در انتظار ایران خواهد بود.
ما با اشراف به بحرانهای فوق، مقدم بر هر چیز رویکردهای نظری خویش را توضیح داده، سپس گزارههای ذیل را به عموم مردم و نیروهای ترقیخواه و کارگران و زحمتکشان جامعه ایران ارائه میدهیم.
۱ - ما بهمثابهی بخشی از جنبش چپ، برای دمکراسی، عدالت اجتماعی و ایجاد یک نظام اجتماعی عاری از بهرهکشی فردی، و مبتنی بر اجتماعیسازی(سوسیالیزاسیون) زیربناهای راهبردی اقتصادی و اعتلای ابتکارات شهروندان در راستای پیشرفت همهجانبهی ایران مبارزه میکنیم. ما برای ساماندهی جامعهای مبتنی بر حفاظت از ثروتهای ملی با نظارت سازمانهای مردم نهاد و ایجاد فرصت در راستای رفاه و عدالت اجتماعی با مشارکت آزاد همهی نحلههای سیاسی و فکری مبارزه میکنیم.
جامعهی آرمانی متصور ما، در فرهنگ سیاسی و عرفی شناخته شده در عرصه ملی و بینالمللی مبتنی بر سوسیالیسم دمکراتیک است. این جامعه در مقابل سیستم تاراجگر ثروت ملی، تخریبگر محیط زیست، ایجادکنندهی شکاف طبقاتی و استثمار زحمتکشان یدی و فکری سرمایهداری قرار دارد. جامعهی سوسیالیستی مد نظر ما نه با یک تحول ناگهانی و در پی یک تحول ضربتی اجتماعی و سیاسی، بلکه در فرآیند یک مبارزهی هدفمند و طولانی با چشمانداز فرا رفتن از سرمایهداری ساخته خواهد شد. ما بهعنوان بخشی از نیروی چپ سوسیالیستی امر مبارزه و استقرار سوسیالیسم دمکراتیک را به فرداهای نامعلوم موکول نمیکنیم، بلکه از هماکنون در بطن جامعهی سرمایهداری برای ارزشهای سوسیالیستی و تثبیت آنها در کشور مبارزه میکنیم.
حزب ما همچنان مصمم به دنبال این است تا جهان دیگری بسازد. جهانی امروزی و این دنیایی که خوشبختی و شادی انسان مرکز اصلی توجهش است. تکیهگاه اصلی چپ؛ نیروی کار، اقلیتهای جامعه، جامعهی مدنی و جنبشهای اجتماعی است. سیمای چپ از دید ما، جهانی دمکراتیکتر، شادتر و انسانیتر برای جامعهی بشری است.
۲ - ما علیه نظام سرمایهداری مبارزه میکنیم. گرچه نظام سرمایهداری در دو قرن اخیر بهواسطهی عملکرد ذاتی خود در پی سود و انباشت سرمایه و تکامل وسایل استثماری نیروی کار، پیشرفت سریعی داشت اما در عین حال در فرآیند تخریب خلاق، به سمت نابودی خود پیش میرود. رویکردهای سرمایهداری در قرن اخیر بیش از پیش به سوی اقتصاد جهانیسازی شده و انحصارات و تمرکز شرکتهای عمودی حرکت کردند. این فرآیند شکاف سرمایه و فقر در سطح ملی و بینالمللی را تشدید کرد. ما بر این اعتقادیم که سرمایهداری پایان تاریخ نیست و بشریت در تکاپوی مبارزه برای آفرینش جامعهای آزاد، دموکراتیک و فارغ از استثمار و بهرهکشی فردی و همبستگی بینالمللی است. ما به عنوان یک نیروی چپ، دمکرات، عدالتخواه و آزادیخواه در این مسیر گام برمیداریم.
روند جهانی شدن سرمایهداری به سلطهی سرمایهی مالی منجر شده است. سرنوشت کارگران و زحمتکشان شاغل در مراکز تولیدی و خدماتی بدون در نظر داشت فردای مزدبگیران، در بازارهای بورس و سرمایهی مالی رقم میخورد. خطر ناشی از جهانی شدن سرمایهداری مبتنی بر سیاستهای نئولیبرالی همهی دستاوردهای مدنی بشری را به مخاطره انداخته است. در برابر این معضلات، راه حلهای ملی و جهانی در ارتباط با هم قرار دارند. این پاسخ با اتکا به ارزشهای دیرین عصر روشنگری و احترام به حقوق جهانشمول بشری، با کمک جنبش کارگری و همهی جنبشهای مدنی ملی و بینالمللی دستیافتنی است.
به موازات روند جهانیشدن سرمایهداری و سلطهی سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی قانونزدا، تمامی نیروهای چپ، ترقیخواه و صلحطلب به میدان مبارزه علیه تبعیض، جنگ و در جهت دفاع از ارزشهای عدالتخواهانه، صلح جویانه، زیستمحیطی و محیط زیستی، به دوستی و همبستگی میان شهروندان جهان روی آوردهاند. ما به عنوان جریانی چپ همراه پیگیر و مدافع این پیکار جهانی هستیم.
۳ - استقرار نظامی مبتنی بر آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی، حفاظت از زیست محیطی و محیط زیست و صلح با تغییر بنیادین در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و رشد متناسب و ضرور برای نیاز منطقی بشر ممکن است.
۴ - اهداف برنامهای ما، تامین منافع اقتصادی-اجتماعی ملی و سیاسی اکثریت جامعه و دفاع از کارگران، دهقانان، زحمتکشان شهری، کارمندان، مزدبگیران و حقوقبگیران است. ما برای ساختمان جامعهای مبارزه میکنیم که در عین حفظ و محافظت از محیط زیست اجازه دهد هر فرد از مسکن مناسب، تغذیهی سالم و با کیفیت، کار شایسته با مزد مناسب، تأمین اجتماعی، دسترسی به بهداشت و آموزش و خدمات حمل و نقل عمومی برخوردار شود.
۵ - ما برای تامین تحصیل رایگان از دورهی ابتدائی تا پایان دانشگاه، بیمهی درمانی، حقوق بیکاری، از کارافتادگی، بازنشستگی و تامین اجتماعی، و حق مسکن و معیشت و تامین حقوق رفاهی برای همهی شهروندان کشور مبارزه میکنیم و این موارد را شروط توسعهی پایدار و انسانی و تحقق حقوق بشر در جامعه میدانیم.
۶ - ما مخالف هرگونه حکومت استبدادی، دیکتاتوری دینی ـ مذهبی و ایدئولوژیک و موروثی در ایران هستیم و برای استقرار یک جمهوری دموکراتیک مبتنی بر دمکراسی پارلمانی سکولار و غیر متمرکز برخاسته از ارادهی آزاد مردم، از طریق کثرت آرای سیاسی و تامین مشارکت و انتخاب آزادانهی احزاب و سازمانهای سیاسی مبارزه میکنیم. یکی از بخش های استراتژی سیاسی ما، مبارزه و تلاش برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران است. انتخابات آزاد شعاری عام و پوشش دهنده برای مخالفین و منتقدین جمهوری اسلامی است. از نظر ما انتخابات آزاد روشی مسالمتآمیز، مدرن، متمدنانه و کمهزینه برای گذر از استبداد کنونی به یک ساختار سیاسی دمکراتیک مانند جمهوری سکولار است.
۷ - ما برای صلح، دوستی و همکاری با همهی کشورهای همسایه و نیز در جهان میکوشیم و با جنگ، دخالتها و تعرضات سیاسی و نظامی قدرتهای جهانی و برتریطلب در این یا آن کشور مخالفیم. ما خواهان منع تولید سلاح اتمی و از بین بردن همهی سلاحهای کشتار جمعی در جهان و در منطقهی خاورمیانه هستیم. برای رسیدن به خاورمیانهای بدون سلاحهای هستهای و کشتار جمعی، ما آمادگی خود را برای همفکری، همراهی و همگامی با نیروهای مترقی و صلحدوست منطقه اعلام میکنیم و در این جهت میکوشیم. ما از مبارزات آزادیخواهانه، عدالتجویانه و صلحطلبانه در سرتاسر جهان پشتیبانی معنوی میکنیم. دفاع ما از صلح به معنای نادیده گرفتن دکترین دفاعی از کشورمان نیست.
۸ - ما علیه ساختارها، قوانین، سنن، باورهای نادرست و فرهنگ مردسالار و تبعیضآمیز جنسیتی و برای از بین بردن تبعیض علیه گرایشات جنسی گوناگون در جامعه میکوشیم.
۹ -- ما با هرگونه دخالت در تعيين سبک زندگی، روابط خصوصی شهروندان و پوشش آنان مخالفیم.
۱۰ - حزب ما باید همواره به دنبال تغییرات ساختاری زیست محیطی در کشور و جهان باشد. حیات ما در کشور و در جهان بسیار وابسته به اکوسیستمهاست و حمایت از اکوسیستمها دارای اهمیت است. نباید در این عرصه بیتفاوت و یا نظارهگر نابودی اکوسیستمهایی که زندگی ما به آنها متکی است، باشیم. دفاع از محیط زیست و نوسازی اکولوژیک میبایست همواره بخشی اساسی از برنامه و پروژهی حزب ما باشد.
گزارههای ما برای برونرفت از بحرانها در راستای ایران آزاد و عدالت اجتماعی
۱ - حکومت جمهوری اسلامی، کشور را از هر جهت در بنبست قرار داده است. فساد ساختاری، مدیریت ضعیف و ناکارآمد و سیاستهای تنشزا و غیر مسئولانه مبتنی بر سیاست صدور انقلاب در منطقه، نظام ولایت فقیه را بیش از هر زمانی با بحران مشروعیت مواجه ساخته است. بنبست در کارایی سیاستهای داخلی و بینالمللی، مردم را بیش از پیش به سوی اعتراضات گسترده سوق میدهد. نظام نیز بیش از پیش از تمهیدات اختناق و سرکوب برای بقای خود استفاده میکند و چهبسا از گروههای شبه نظامی نیابتی طرفدار خود در کشورهای همسایه برای سرکوب مردم کمک میگیرد. از همین رو جمهوری اسلامی مانع اصلی آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و توسعهی همهجانبه و پایدار در ایران است. ما برای گذار از جمهوری اسلامی به یک جمهوری سکولار مبتنی بر دموکراسی، آرای آزاد و برابر، حقوق همگانی، اصل جدایی دین از دولت، تفکیک قوای سهگانه، بر پایهی حقوق اساسی انسان، تامین آزادیها، کثرتگرایی، عدالت اجتماعی و برای تحقق یک دولت استوار بر موازین بینالمللی حقوق بشر و قوانین مصوب نمایندگان شهروندان مبارزه میکنیم.
از نظر ما نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن متکی به ولایت فقیه است، که در آن ولی فقیه بر فراز تمامی نهادها و ارکان نظام است. شورای نگهبان که اعضای آن توسط ولی فقیه انتصاب میشوند، با اتکا به قانون نظارت استصوابی تمامی ارگانهای انتخابی را کنترل و مهندسی میکند. ساختار سیاسی و حقوقی جمهوری اسلامی همهی راهها را برای اصلاحات ساختاری بسته است. با این ساختار، نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست. تاکنون بخشی از نیروهای حاکم با عنوان «اصلاحطلبان» به واسطهی تعلقات، منافع و اشتباهات فاحش سیاسیشان نتوانستهاند قدمهای جدی برای اصلاح حکومت به نفع مردم بردارند. این نیروها با اشتباهات فاحش خود، جامعه را بیش از پیش به ناامیدی و یاس راندهاند. از این روست که اقشار مختلف جامعه از گفتمان اصلاحطلبان حکومتی عبور کرده و از امید به اصلاحات در چارچوب جمهوری اسلامی فاصله گرفتهاند. ما از اصلاحات ملموسی که در جهت بهبود شرایط زندگی مردم و تامین نیازهای آنها و یا باز شدن فضای جامعه باشد، استقبال میکنیم. اما اکثر اصلاحطلبان حکومتی به ارادهی هستهی سخت قدرت به رهبری علی خامنهای تمکین کردهاند.
۲ - برکناری جمهوری اسلامی نیازمند سازمانیابی و به میدان آمدن اکثریت مردم، کارگران و زحمتکشان، تهیدستان، کارمندان، پرستاران، معلمان، طبقهی متوسط جديد و نیروهای آزادیخواه و دمکرات است. روش راهبردی ما برای گذار، بر بسیج وسیع منابع و پایگاه اجتماعی چپ در همکاری، ائتلاف و اتحاد با دیگر نیروهای دمکرات، ملی و مترقی سکولار جمهوریخواه جامعه استوار است.
۳ - اوضاع اقتصادی ایران به دلیل وجود فساد ساختاری و برنامههای اقتصادی نامتعارف و تمایل دولتها به اجرای سیاستهای نئولیبرال اقتصادی و تمرکز بیش از ۶۰ درصد از اقتصاد و ثروت ملی کشور در دست سپاه و نهادهای تحت امر ولایت فقیه و عدم پاسخگویی آنها در برابر مردم و همچنین فشار تحریمهای فلجکنندهی آمریکا در حال فروپاشی است.
سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی به فقر و فلاکت اقشار و طبقات متوسط و طبقهی کارگر و زحمتکشان کشور منجر شده است. ریشهی جنبشهای مطالباتی سالهای ۹۶ و ۹۸ را که منجر به اعتراضات خیابانی سراسری در کشور شد، باید در سیاستهای مخرب اقتصادی رژیم، شکاف طبقاتی پیشرونده و عدم پاسخگویی حکومت به خواستهها و مطالبات مردم جستجو کرد.
علیرغم وضعیت کرونایی و مشکلات معیشتی کشور جنبشها و حرکتهای اعتراضی و مدنی به طرق مختلف در حال گسترش است. اعتراضات کارگری، زنان، معلمان، بازنشستگان، کشاورزان و دیگر اقشار و طبقات به اشکال مختلف در طی این سالها ادامه داشته و تعمیق یافته است. این اعتراضات از خواستهها و مطالبات صنفی به سیاسی علیه جمهوری اسلامی بیش از پیش فرا روئیده است. جمهوری اسلامی در مواجه با این جنبشها با زبان سرنیزه، زندان و سرکوب صحبت میکند.
۴ - ما شرکتهای دانش بنیاد (استارت آپ) را نیروی جهشی اقتصاد در قرن بیست و یکم میدانیم و در چارچوب احترام به حقوق و وظایف آنها و حفظ زیست محیطی از آنها حمایت میکنیم.
۵ - در کشور ما گروههای ملی و قومی و مذهبی گوناگونی زندگی میکنند. یکی از نشانگان تقابل جمهوری اسلامی با ارزشهای دموکراتیک در کشور حد تامین حقوق ملی، قومی و مذهبی ایرانیان در چارچوب نظام سکولار است. ما طرفدار آنیم که تصمیمگیری در مورد امور منطقهای، در هر محل و تا پائینترین درجات، توسط ساکنان هر منطقه صورت پذيرد. زبان مشترک ایرانیان زبان فارسی است. زبان همهی ساکنین ایران در هر منطقهی سکونتی در کنار زبان مشترک باید در قانون اساسی به رسمیت شناخته شود و همهی ایرانیان باید از حق آموزش به زبان مادری برخوردار شوند و دولت امکانات لازم برای شکوفایی همه زبانها و فرهنگهای ساکنین ایران را فراهم آورد.
۶ - با توجه به اعتراضات سیاسی، صنفی و مدنی و دادههای میدانی، میتوان این ارزیابی را داشت که استقبال مردم از رفع مانع بزرگ توسعهی پایدار کشور یعنی تغییر نظام و جایگزینی آن در حال افزایش است. تلاش ما این است که سمتگیری این خواسته را در راستای شکلگیری یک جمهوری غیر دینی، در همراهی با نیروهای جمهوریخواه دمکرات محقق کنیم. ما معتقدیم برکناری نظام جمهوری اسلامی از بستر تفرقه و پراکندگی نیروهای آزادیخواه و دموکرات جمهوریخواه نمیگذرد. باید از بیماری مزمن خودمحوری در راستای تامین چشمانداز نوین و ثبات کشور پرهیز کرد.
۷ - تلاش برای نزدیک کردن نیروهای جمهوری خواه دموکرات و سکولار جهت شکل دادن به یک ائتلاف و ثقل گستردهی سیاسی میان آنان برای گذار از جمهوری اسلامی، از مولفه های اصلی و کلیدی استراتژی سیاسی ما محسوب می شود. سیاست ما در این راستا بر همراهی، همکاری و اتحاد گسترده و ممکن با دیگر نیروهای چپ و سوسیالیست، ائتلاف با نیروهای جمهوریخواه، آزادی خواه، بالنده، و مترقی اجتماعی حول جمهوریت، جدائی دین از دولت و رعایت حقوق بشر استوار است. ما برای دستیابی به هدف نزدیکی و اتفاق عمل نیروهای چپ و سوسیالیستی برنامه های روشن، گامهای جدی و اقدامات مشخصی را پیگیر خواهیم بود.
۸ - سیاستهای امپریالیستی و مخرب آمریکا و متحدان منطقهای آن از یک سو، و سیاستهای ماجراجویانه و تنشزای جمهوری اسلامی و متحدانش در منطقه از سوی دیگر کشورمان را به پرتگاه نابودی سوق داده است. با خروج ترامپ از برجام، آمریکا تحریمهای همهجانبه و بیسابقهای را علیه ایران اعمال کرده است. این تحریمها، همراه با اقتصاد فاسد و رانتی و عدم کارایی رژیم و سیاستهای تنشزای آن در منطقه، اقتصاد کشور و امکانهای توسعهی پایدار را در تنگنای بیسابقهای قرار داده است.
هرچند آمریکا و شرکای آن سیاستهای زورگویانه و آزمندانهای را برای پیشبرد برنامههای استعماری خود در قبال کشورهای دیگر به کار میبرند، اما سیاست خارجی تنشزای مبتنی بر شیعهگری و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نقش بزرگی را در اعمال، توجیه و عملی کردن سیاستهای آمریکا ایفا کرده است. سیاستهای خارجی رژیم در تضاد با حقوق و منافع ملی ایران است. سیاست خارجی مورد نظر ما مبتنی بر دوستی و تعامل میان دولتها و کشورها، عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها و عدم تعهد به پیمانهای نظامی در سطحِ جهان و منطقه است. ما مدافع استقلال کشور بر اساس منافع ملی هستیم و ارتباطات بینالمللی را بر همین اساس تنظیم میکنیم. سیاست خارجی مورد دفاع ما در راستای همکاری، همیاری، مشارکت و همبستگی مقدم بر رقابت آزمندانه و رویاروییهای نابخردانه و خطرآفرین برای صلح و طبیعت و محیط زیست در جهان و منطقه میباشد. ما خواهان ارتباط و روابط همهجانبه با تمامی کشورهای دنیا مبتنی بر صلح، برابر حقوقی و تامین منافع ملی کشورمان هستیم. ما مخالف ایجاد تنش و سیاستهای خصمانه با کشورهای جهان و منطقهی خاورمیانه هستیم و برای همزیستی عادلانه و دوستانه در کنار سایر مردم جهان تلاش میکنیم.
سیاستهای ما:
۱ - ما از مبارزات کارگران و زحمتکشان برای دستیابی به مطالبات و خواستههایشان حمایت میکنیم. مبارزهی کارگران و زحمتکشان را برای تشکیل تشکلهای کارگری و نهادهای مستقل خود برای تشکلیابی و مقابله با سیاستهای نئولیبرالی و فاسد دولت جمهوری اسلامی را بخشی از مبارزات خود میدانیم و در کنار آنها مبارزه میکنیم. جمهوری اسلامی در این سالها با پیشبرد سیاستهای ضد کارگری و با سیاستهای خصوصیسازی کارخانجات و بخشهای تولیدی و راهبردی کشور به نفع نهادها و افراد وابسته به خود اقتصاد کشور را به ورشکستگی کشانده است و بسیاری از کارگران و زحمتکشان بیکار شده و در معرض فشار و فقر قرار گرفتند. جنبش کارگری در سالهای اخیر نشان داده است که یکی از پایههای اصلی در مبارزه علیه جمهوری اسلامی است.
ما در برنامهی خود ملی کردن بخشهای راهبردی خصوصیسازی شده توسط جمهوری اسلامی را بعد از انحلال نظام به سود منافع عموم در نظر داریم.
۲ - جنبش زنان کشورمان در سالهای اخیر به یکی از مستحکمترین و گستردهترین جبنبشهای اعتراضی علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است. زنان کشورمان به طرق مختلف علیه سیاستهای ضد زن جمهوری اسلامی مبارزه میکنند. جمهوری اسلامی در طول عمر خود همواره چه در شکل و چه در مضمون با تدوین و اجرای قوانین تبعیضآمیز ضد زن مانند حجاب اجباری، حق حضانت، عدم برابری حقوقی با مردان، و عدم برابری در ارث مظهر تبعیض علیه زنان کشورمان بوده است.
ما حمایت و شرکت در مبارزات زنان کشورمان را بخشی جداییناپذیر از مبارزه خود میدانیم و در این راه همراه و در کنار آنان هستیم. ما مخالف ازدواج کودکان هستیم. پدیدهی ازدواج کودکان «دختر زیر ۱۳ سال» و پسر «زیر پانزده سال» ناشی از فقر فرهنگی و اقتصادی است. ما علیه این پدیدهی غیر انسانی و غیراخلاقی ناشی از احکام شرعی هستیم، و برای شکوفایی کودکان در زندگی تلاش میکنیم. بر این اعتقادیم که حداقل سن ازدواج میبایست با توجه به کنوانسیونهای بینالمللی مربوط به حقوق کودکان و حقوق بشر تعیین شود.
۳ - نقض حقوق بشر و سرکوب به سیاست روزمرهی جمهوری اسلامی تبدیل شده است. هم اکنون تعداد زیادی از فعالین کارگری، فعالین مدنی، فعالان جنبشهای سیاسی و اجتماعی، زنان، معلمان، نویسندگان، روزنامهنگاران، وکلای مدافع حقوق بشر، فعالین زیست محیطی و محیط زیست و باورمندان به ادیان و مداهب دیگر، در زندانهای جمهوری اسلامی زیر سختترین فشارها دوره «محکومیت» خود را سپری میکنند. ما همواره در این مبارزه در کنار و همراه آنان بوده و هستیم. ما ضمن مخالفت با هر گونه تبعیض و فشار سیستماتیک خواهان آزادی بیقید و شرط همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی و فعالان مدنی هستیم.
۴ – با ناتوانی و کم اهمیت دادن به دستاوردهای علم پزشکی از جانب سران جمهوری اسلامی در مواجهه با بیماری کرونا و کنترل آن، تمامی بار مبارزه با این اپیدمی بر دوش کارکنان زحمتکش و فداکار حوزهی بهداشت و درمان افتاد که با تمام توان و تا پای جان، برای نجات جان مردم تلاش کردند. ما ضمن ارج نهادن به این تلاشها و بر اساس اسناد سازمانهای معتبر بهداشتی بر این باور هستیم که واکسیناسیون عمومی تنها راه عبور از بحران کروناست. از دیگر سو با توجه به بیمبالاتی سران جمهوری اسلامی در انجام این مهم، معتقدیم که اعمال فشار همگانی در بستر مبارزهی مدنی برای مجبور کردن حکومت به تسریع واکسیناسیون عمومی از طریق تامین واکسن از منابع مورد تایید نهادهایهای بینالمللی همچون سازمان بهداشت جهانی، ضرورت لحظه است.
۵ - نهادهای کارشناسی، سازمانهای غیر دولتی و کمپینهای محیط زیستی، نقشی موثر و اساسی در کنترل بحرانهای محیط زیستی و جلوگیری از تخریب گستردهی محیط زیست ملی، منطقهای و جهان دارند. این فعالین به منظور زیستپذیر شدن ایران و جهان و دمکراتیک کردن زندگی میکوشند. از این رو ما از فعالیت و اقدامات مشترک این نهادها برای ایجاد ساختارهای دمکراتیکی که از آن طریق جامعه بتواند ظرفیت های خود را برای کنش و اقدام علیه تخریبگران مناطق مختلف کشور توسعه دهد پشتیبانی میکنیم و نیز حمایت از تلاششان برای جلوگیری از تعمیق و تشدید بحران محیط زیست و بحران آب و زیست بوم را وظیفهی خود میدانیم.
۶ - جنبش دانشجویی در دانشگاههای کشور علیرغم فشارها و تلاش رژیم برای سرکوب و در تنگنا قرار دادن و محرومیت آنها از حقوق اجتماعی ـ فرهنگی یکی از پویاترین و فعالترین جنبش های اعتراضی در دفاع از آزادیهای سیاسی و علیه نقض حقوق بشر است. جنبش دانشجویی علیرغم پرداخت هزینههای زیاد همچنان در صحنهی سیاست ایران نقش بارزی دارد. ما از خواستهها و مطالبات جنبش دانشجویی دفاع و از مبارزات آنان پشتیبانی میکنیم. جنبش دانشجویی در کنار جنبش کارگری و نیز جنبش مدنی صدای شفاف و بارز جنبش اعتراضی مردم کشورمان است.
۷ - جنبش چپ سوسیالیستی علیرغم سرکوب شدید و اعدامهای گستردهی در طول بیش از چهار دهه حیات جمهوری اسلامی باز هم ققنوسوار در سراسر کشور بهویژه در دانشگاههای کشور و نیز در شکل مطالبات صنفی و عدالتخواهانه کارگران سر برآورده است. این برآمد نیروهای چپ سوسیالیستی هر چند بهدلیل سرکوب هنوز در شکل مشخص سازمانی و حزبی معینی قرار ندارند، اما حضور و فعالیت آنان در اشکال مختلف حاکی از مهر و نشان نسبی خود بر تحوالات جاری سیاسی کشور است. ما حضور و مبارزه آنان را برای تبلیغ و ترویچ اندیشهها، ارزشها و آرمانهای چپ سوسیالیستی را بهمثابهی حضور نسبی چپ ایران در عرصه سیاسی کشور میدانیم. از فعالیت و برآمد آنها حمایت میکنیم.
۸ - در کشور ما در مناطق ملی و قومی فعالین و روشنفکران آن به اشکال مختلف برای برابر حقوقی در عرصه زبانی، فرهنگی و سیاسی مبارزه میکنند. ما این مبارزات را جزوی از مبارزات دموکراسیخواهانهی سراسری مردم کشورمان برای رسیدن به جامعهای دموکراتیک و برابر حقوق ارج میگذاریم. ما از خواستهها و مطالبات همهی اتنیکهای ایرانی برای ساختن ایرانی آزاد، دمکراتیک و برابر حقوق که در آن همهی شهروندان فارغ از تفاوت زبانی، فرهنگی، مذهبی و دینی زندگی مشترک و برابر حقوق داشته باشند، دفاع میکنیم.
۹ - تحریمهای آمریکا علیه ایران موجب فشار مستقیم بر قدرت خرید کارگران، زحمتکشان و اقشار مختلف مردم کشورمان است. این تحریمها نه تنها مانع از آن میگردد تا موسسات ایرانی بتوانند نیازهای تکنولوژیک و وارداتی و صادراتی خویش را تامین نمایند، بلکه در اقتصاد جهانیشده امر مبادلات عرضه و تقاضای تولیدات میتوانند بر میزان ارزش افزوده و بهبود زندگی کارگران منجر شود. عدم امکان دستیابی آنها به ارزهای درآمدی ناشی از مبادلات خویش، باعث میگردد که آنها با بحرانهای جدی و حیاتی روبهرو گردند.
ما مخالف تحریمهای اقتصادی که معیشت مردم ایران را هدف گرفتهاند، هستیم.
بعد از ترک آمریکا در سال ۲۰۱۸ از برنامه برجام امضا شده توسط کشورهای ۵+۱، اکنون با تمایل آمریکا، همهی طرفها بدون هیچ پیش شرطی به برجام برگردند و به تمامی تعهدات خود عمل بکنند. با برگشت همه مولفان برجام به میز مذاکره و در صورت متعهد بودن همهی طرفها در اجرای مفاد برجام، میتوان انتظار کاهش نسبی تنش بود. جمهوری اسلامی باید سیاست عدم مذاکرهی مستقیم با آمریکا را کنار بگذارد و مسایل فیمابین با آمریکا و هر کشور دیگری را مستقیماً از طریق مذاکره و گفتگو حل و فصل نماید. سیاست عدم مذاکره و تبلیغات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی و شعار «مرگ بر آمریکا و اسرائیل و هر کشور دیگری» به زیان تامین منافع ملی مردم کشورمان است. تامین منافع مردم ایران در گرو اتخاذ سیاست دوستی و مراوده برابر حقوق و احترام متقابل به همهی دولتهای منطقه و جهان است. جمهوری اسلامی، با ایدئولوژیک کردن سیاست خارجی و منطقهای خود و با تنشزایی به منافع مردم کشورمان و بر تمامیت ارضی کشورمان لطمه میزند و زمینههای حضور نظامی و تامین سیاستهای آزمندانهی کشورهای بزرگ جهانی در منطقه را فراهم کند. ما خواهان منطقهی خاورمیانهی عاری از سلاح اتمی و نیروهای نظامی خارجی هستیم و از حضور ایران در پیمانهای غیرنظامی در چارچوب منافع ملی کشور حمایت میکنیم.
۱۰ - سقوط دولت کابل به واسطهی دولت فاسد گماشتهی آمریکا و گفتگوها و توافقات بین آمریکا و طالبان در دوحهی قطر زمینهی بازگشت طالبان به قدرت را فراهم آوردند. استراتژی آمریکا و ناتو و رویکرد تقابل با سیاستهای چین در آبهای جنوبی چین، افغانستان را به میدانی پر از مخاطرات در درجهی نخست برای مردم افغانستان و کشورهای همسایه و به طور کلی منطقهی آسیای مرکزی بدل نمود. آمریکا و متحدینش در بازهی زمانی بیست سال اشغال افغانستان هرگز با نیروهای غیر دینی و دموکرات گفتگو نکردند.
اینک طالبان شتابان در کار تثبیت اقتدار و سلطهی خود است. عواقب سلطه سیاه طالبان بر افغانستان فقط مختص و محدود به مردم این کشور نیست و میتواند منطقه را دچار آشوبهای خطرناک و نامعلوم کند. احساس مسئولیت نیروهای چپ، دمکرات و ترقیخواه در قبال مردم افغانستان، میبایست خود را در تلاش و مبارزه برای صلح، امنیت، مشارکت مردم در سرنوشت خویش و آزادی در این کشور برجسته کند. ما باید از گفتگو، مذاکره و تفاهم میان همهی نیروهای سیاسی درگیر در افغانستان برای پایان دادن به جنگ داخلی و ساختن این کشور و رعایت حقوق بشر حمایت کنیم و در این راستا از دولتها و نیروهای دمکرات و آزادیخواه کشورهای منطقه بخواهیم در روند شکلگیری قدرت سیاسی در این کشور، طالبان را به اشکال گوناگون تحت فشار سیاسی قرار دهند. ما جمهوری اسلامی ایران را از هرگونه مماشات با طالبان برحذر میداریم و خروج آمریکا را نباید به حساب مبارزات نیروهای ارتجاعی در ضدیت با آمریکا بگذارد.
۱۱ - درگیریها و تنشها بر اثر تعارضات منافع بین مرتجعین و نیروهای امپریالیستی منطقهای و فرامنطقهای هر چه بیشتر نقشی اساسی در سپهر سیاسی خاورمیانه دارند و به جنگهای نیابتی دامن میزنند. قدرتهای منطقهای و جهانی علناً و رسماً با جنگافروزیهای خویش در مسائل مربوط به کشورهای خاورمیانه دخالت مستقیم میکنند. چنین وضعیتی، مسابقهی تسلیحاتی را در منطقه رقم زده است و خاورمیانه را به انبار تجهیزات و سلاحهای مدرن کشتار جمعی تبدیل کردهاند. نیروهای ارتجاعی در اتحادهای نوشته و نانوشته برای تخریب خاورمیانه، تجزیه و نابودی آن، رواج افراطگرایی در منطقه و تقابل با ارزشهای دموکراتیک و سکولار سیاستهای مخربی را پیش میبرند. در این وضعیت ما از نیروهای چپ، دموکرات، آزادیخواه، صلحطلب، حقوق بشری، محیط زیستی و انساندوست منطقه میخواهیم که در همراهی با نیروهای دمکرات و صلحدوست جهان وارد گفتگو برای مقابله با این ترفندهای جنایتکارانه و خانمانسوز در خاورمیانه شوند و از این طریق سدی محکم، پایدار و متحد در برابر این نیروهای ارتجاعی و جنگطلب ایجاد کنند. منطقهی خاورمیانه نیاز به تنشزدایی، صلح، دوستی، همکاری و همگامی برای توسعه پایدار و پیشرفت دارد و این جز در فضایی دمکراتیک، آزاد و صلحآمیز امکانپذیر نیست.
وهاب انصاری، دنیز ایشچی، جعفر حسین زاده، رئوف حسن زاده، مراد رضایی، علی صمد، محمود علیزاده لسانی، ماشاالله نوجوان، مرتضی نیکی
دیدگاهها
با دروددوست محترم آقای…
با درود
دوست محترم آقای اشکبوس
از کامنتی که زیر سند نه نفر از اعضای حزب گذاشتید از شما ممنون هستم. مواردی را مطرح کردید که تلاش می کنم کوتاه چند توضیح در باره شان بنویسم:
یک- طولانی یا کوتاه نوشتن سند نشانه عدم اعتماد و و وجود اضطراب در نویسندگان نیست. هر نیروی جدیی تلاش می کند نظراتش را بشکلی که مناسب می داند در یک مجموعه انتشار دهد. شاید کوتاه نوشتن موجب شود دوست دیگری همان ادعای شما بشکل دیگریی مطرح کند. بنابراین بهتر است اگر صحبتی برای نقد یا تکمیل یا اصلاح سند دارید روی آن متمرکز شویم.
دو- نوشته اید ما مطالبی آورده ایم که برای مردم ایران اظهر من الشمس است. اگر اینجور که شما نوشتید باشد اینکه خوب است و نشان از واقعی بودن مضامین سند مشترک امضاکنندگان است.
در ضمن در سند ما به رهبران فعلی چپ و رهبران هر جریان دیگر منطقه ای، ملی و لیبرال و ... در 40 سال گذشته نپرداخته است و حقیقتا هم در سند سیاسی به این موضوعات نمی پردازند. البته اگر در جاهایی موضوع کارنامه چهل ساله رهبران احزاب و چپ ها مورد بحث قرار گیرد می توان به این موضوع مهم و آسیب های حاصل از عملکرد این رهبران همیشگی پرداخت.
سه- دوست عزیز آقای طالبی شما از این متن طولانی چگونه فهمیدید که ما به تغییرات سیاسی از بالا اعتقاد داریم؟ همینجوری ادعا کردن و در ادامه اطلاعات نادقیق دادن جدی بودن ادامه بحث را زیر سوال می برد. البته سن من اجازه نمی دهد که بخواهم از دوران چریکی در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه برای شما مثالی بیاورم اما آنچه من از دوران جنبش چریکی می دانم یا شنیدم و یا خواندم من در جایی فاکتی ندیدیم که چریک ها طرفدار تغییرات از بالا بوده باشند. برای اطلاع شما عزیز تاکید می کنم که سند ما روشن و شفاف خواهان گذر از جمهوری اسلامی است و در باره اصلاح طلبان حکومتی مهم وضع روشن و شفاف دارد.
چهار- نوشته اید برای اقوام ایرانی مدام برنامه عملی و مشخص می دهیم و نه مفاهیم کلی. ممنون از اینکه این بخش از سند مشترک ما مورد توجه شما قرار گرفته است.
پنج- در باره نقش فرهنگی گروه های اجتماعی هم بصورت خیلی شفافی موارد مشخصی در سند ذکر کرده ایم. اگر سند را دقیق مورد توجه قرار دهید حتما خواهید دید که ما از مبارزات جنبش های اجتماعی، تشکل های مدنی، نهادهای کارشناسی، سازمانهای غیر دولتی و ... حمایت می کنیم و بر این اعتقادیم که این نیروها از عناصر اصلی یجاد تغییرات ساختاری در ایران هستند. در آخر شاید گفتن این نکته دارای اهمیت است که ما برای خوشبختی و شادی انسان مبارزه می کنیم و تکیهگاه اصلی مان هم؛ نیروی کار، اقلیتهای جامعه، جامعهی مدنی و جنبشهای اجتماعی است. سیمای سند ما، جهانی دمکراتیکتر، شادتر و انسانیتر برای جامعهی بشری و مردم کشورمان است.
باز هم از توجهات شما تشکر می کنم.
با دوستی
علی صمد
سلام . خسته نباشيد.خيلي زياد…
سلام . خسته نباشيد.
خيلي زياد حرف زده ايد و اين طولاني سخن گفتن ، نشانه اضطراب و عدم اعتماد شماست كه به برنامه اي كه ارائه مي دهيد !
١- شما مطالبي را به تفصيل آورده اي د كه براي اةكثريت مردم ايران اظهر من الشمس است وًدر ٤٠ سال گذشته هم همينً رهبران فعلي چپ در بطن اين بدبختي ها هم حضور داشته اند . امروز مسئله مشخص چه بايد كرد مطرح است.
٢- اين طور مي فهمك كه شما هنوز به تغييرات سياسي از بالا اعتقاد دا ريد اين تفكر شكست خورده دوره چريكي و دوره اصلاحات و دوره هاي قبلي است
٣- براي اقوام ايراني مدام برنامه عملي و مشخص ارائه مي دهيد و نهً مفاهيم كلي
٤- نقش فرهنگي گروه هاي اجتماعي غير حزبي را چطور برنامه ريزي مي كميد ٥؟ ممنون
در بخش استارت آپها اختصاص…
در بخش استارت آپها اختصاص پاراگرافی به بخش فن آوری و تکنولوژی و کار شناختی و دورکاری و بی ثباتکاران و شکل و شمایل این قبیل نورسته های سرمایه داری قرن بیست یکمی و برنامه عمل و راهبرد تحلیلی چپ برای این موضوع خالی است . در حال حاضر بخش وسیعی از نیروی کار بی ثبات کاری میکنند و بی ثبات کاری موضوع حساسی در ایران است . مقوله کارشناختی و شرکتهای صرفا خدماتی و اضمحلال نظام تولیدی سنتی کارگاهای کوچک و حتی صنایع پایین دستی اشاره نشده . پایه های فن آوری پایه ایی در ایران بشدت لطمه دیده . در بخش اکو سیستم و زیست بوم گرانیگاهها ها از جمه انتقال آب و سیاست ناظر بر آن ؛ و.......مهم است و خانه خرابی بخش کشاورزی و کوج مردم دقیق نیست. ضمنا همه جا درست است نوشته شود نظام ولایی جمهوری اسلامی و یا جاکمیت ولایی جمهوری اسلامی و از واژه سازی های متنوع و بعضا انتصابهای فردی به شخص در سند تصحیح شود و ساختاری برخورد گردد . سند کلا از مضامین چپ مدرن خالی و نهادهای واسطه را بیش از حد آگراندیسمان کرده و بیشتر سمت پارلمانی بورژوایی دارد توجه کنیم اگر هم هیچ نیست ولی جامعه و نیروی چپ داخل پتانسیل فراروی به دمکراسی رادیکال و مستقیم دارد . متن سند بیش از اندازه طویل و تکراری است و کمتر توانسته پاراگرافها را غنی و موجر و کوتاه بنویسد . بطورکلی متن یکدست نیست و بعنوان یک مانیفست ادبیات ضعیفی دارد و بیش از حد گسترده است . تکرار نقطه ؛ ایجاز و استحکام گفتاری و ایجاد پرتابه به سمت مخاطب ضعف آن است . متن باید میتوانست از آنچنان انسجامی برخوردار باشد که در صورت خواندن بشود آن را کوتاه در حد یک پاراگراف شعاریزه کرد . بهرحال متن نسبت به متن های پیشین مسیر درستتری را میرود اما از انسجام برخوردار نیست و به تازه های نظری چپ جدید کمتر ورود کرده است . توجه به متون نوشته شده در داخل کشور و واحدی که این موضوع را پیگیری مستمرکند و به حوزه نظری و نوشته جات داخل اشراف خوب داشته باشد بسیار ضروری است .
بادرود...راستاهای عمومی…
بادرود...راستاهای عمومی برنامه حزب چپ ایران ( فداییان خلق) نیز همانند کنگره اول منتشر شود.
جهت اطلاع دوستان و رفقای…
جهت اطلاع دوستان و رفقای عزیز:
با انتشار اولین نسخه از سند مشترک پنج نفره، پیشنهادات بسیاری برای ما ارسال شد. برخی از دوستان تذکرات و پیشنهادات مشخصی ارائه دادند و از این بابت از همهی رفقای عزیز تشکر میکنیم.
در هنگام اصلاح طرح برخی رفقای دیگر به جمع امضاکنندگان پیوستند و با دادن پیشنهادات مشخص سند پیشنهادی را تکمیل و تدقیق کردند.
در نسخهی جدید تغییرات قابل توجهی صورت گرفته است. کار تنظیمکنندگان سند امشب به پایان رسید و ما مجدداً آن را به دست انتشار میسپاریم.
با دوستی
علی صمد
ابوالفضل محققی عزیز،ممنون از…
ابوالفضل محققی عزیز،
ممنون از پاسخت، احزاب چپ دهه های گذشته، بررسی و ارزیابی از راهکارها و اسناد سیاسی خودشان را از رهبری انتظار داشتند و این رهبری بود که به "نقاط ضعف و قوت" آن میپرداخت و به اجلاس کمیته مرکزی گزارش میداد. کنگره ایی و مشارکت اعضا که محلی از اعراب نداشت. همان "دستگاه سیاسی واجرائی حزب میزان تاثبر گذاری عملی این مصوبات" بررسی میکرد و با تایید و نشان دادن تاثیرات "مثبت و مششع" آن با اصلاحاتی همان سند را کمیته مرکزی با اتفاق آرا تصویب میکرد. اکنون در حزب و سازمانی دمکراتیک و بدور از "سانترالیسم دمکراتیک" سنجش درستی و نادرستی آن را این اعضا هستند که باید تشخیص بدهند. اقلیت و بخشی از اعضا میتوانند بر اساس استنتاجات و ارزیابی خودشان سند آلترناتیو یا سند با نگاهی متفاوت را ارایه بدهند. فکر میکنم تفاوت نگاه ما به حزب و سازمان هم در همین نکته کلیدی است. نگاهی هنوز به احزاب چپ را بعنوان احزابی با رهبران ثابت و پایدار و دارای چنان قوه تشخیصی که اعضای حزب نمیتوانند در چنین موقعتی جز تایید یا حداکثر انتقاد سست بیناد که باید حتما در چارچوب تعیین شده تاریخی باشد.
در این سند و مقایسه آن با سند ارایه شده توسط کمیسیون حزب را یکی از "نقطه چالش اصلی" را درست تشخیص داده ایی! اما نتیجه گیر تو درست نیست. بیشتر پلمیک و اتهام است. از نظر ما وظیفه چپ سوسیالیستی دمکراتیک ایران تلاش برای سازماندهی جبهه چپ و جبهه جمهوری خواهی است. این دو مکمل هم و یار هم برای گذار کشور از استبداد جمهوری اسلامی به یک جمهوری دمکراتیک و سکولار هستند. چپ سوسیالیستی دمکراتیک ایران بیشترین بهره را از شرایط دمکراتیک در شکل جمهوری که تمامی ارکان حکومت انتخابی است خواهد برد. ما حق نداریم نیروی چپ را پای آلترناتیوهای دیگر سنتا غیردمکراتیک و استبدادی بوده اند، قربانی بکنیم. این به معنای مخالفت با حق حیات هیچ نیروی سیاسی و اجتماعی در سپهر سیاسی کشور نیست.
نیروی چپ دمکراتیک نمیتواند همزمان در سه جبهه سیاسی مختلف فعالیت بکند. چپی که تحت عنوان پوپلیستی "همه با هم" (جبهه فراگیر) که از نیروی سلطنت تا نیروی راست اجتماعی جامعه را در بر میگیرد و شکل آینده حکومت را بخاطر شکل دهی آلترناتیو "فراگیر" باز میگذارد. در عمل نیروی خود را در خدمت اشکال و کسانی میگذارد که از هم اکنون معلوم است، که چه نیرو و کسانی هستند. بخشی از چپ همانطور که با دنباله روی از خط امام تحت عنوان مبارزه ضدامپریالیستی نیروی اجتماعی خود لطمه زد. امروز هم نباید به آن روی سکه بیفتد همان خط مشی را در شکل دیگر و اینبار تحت عنوان سیاست "جبهه فراگیر" بدون ارایه آلترناتیو جمهوری دمکراتیک و سکولار پیش ببرد. از هم اکنون هم معلوم است که چپ و جمهوریخواهان تبدیل به نیروی سیاسی غیرجمهوریخواه خواهند شد.
باز هم تاکید میکنم. چپ دمکرات ایران باید از حق حیات و حق فعالیت همه نیروهای سیاسی در سپهر سیاسی کشور دفاع بکند. اما این به معنای ائتلاف و تشکیل جبهه سیاسی با آنها نیست. چرا که چپ هم در عرصه سیاسی و اجتماعی و هم در عرصه تلاش برای ایجاد آلترناتیو جمهوری دمکراتیک و سکولار اختلاف اساسی دارد و این دو را نمیتوان در یک جا جمع کرد. هر بخشی از چپ هم اینکار را بکند، اعتماد نیروی اجتماعی خودش را از دست خواهد داد.
چپ سوسیالیستی ایران نه از جایگاه نشسته بر قدرت یا چشمداشت به قدرت که از جایگاه اپوزیسیون بعنوان صدای رسای زحمتکشان و کارگران و تلاشگر سازماندهی مردم در تشکلهای صنفی و سیاسی و اجتماعی برای تثبیت بینانهای دمکراتیزم در جامعه باید برآمد بکند. تا زمانی هم که چپ بخواهد نیروی خود را در حرف در سه جبهه چپ و جمهورخواهی و جبهه وسیع متمرکز بکند. دو نیروی اجتماعی و سیاسی چپ و جمهوریخواهان اعتمادی برای همکاری نخواهند کرد. این چپ فقط تبدیل به نیروی حمایتگر نیروهای سیاسی غیرجمهوریخواه خواهند شد. تجربه دهه شصت را داریم.
متاسفانه بخشی از نیروی چپ ایرن همچنان بدون درس آموزی از گذشته چپ که با تئوری مبارزه ضدامپریالیستی خود را به نیروی عقب مانده کشور تبدیل کرد، اکنون هم تحت عنوان "جبهه وسیع" خود را تبدیل به نیروی غیرجمهورخواه و بازمانده از استبداد تاریخی کشور میکند. از همین رو چپ سوسیالیستی دمکراتیک ایران باید روی پای خود ایستادن و برای تداوم مستقل خود فعالیت کردن و صدای رسای کارگران و زحمتکشان بودن را باید یاد بگیرد! بدون آنکه ذره ایی در دفاع از حق حیات و فعالیت همه نیروهای سیاسی کشور شک بکند.
سلام مسعود گرامی،با عرض…
سلام مسعود گرامی،
با عرض معذرت در تاخیر پاسخ، موضوع درستی را اشاره کرده ایی. همانطور که برای رفیق شبنم هم توضیح دادم. موضوعاتی مانند مسایلی که مطرح کرده اید. جایش در سند سیاسی نیست. بلکه جایش در برنامه حزب است که حتما باید به این مسایل مهم پرداخته شود. ما سند را با توجه به پیشنهادها و مباحثی که صورت گرفت بازنویسی و تکمیل کرده ایم. تلاش کرده ایم به پیشنهادهای دوستان در حد گنجایش سند سیاسی بپردازیم. درود بر شما
رفیق محققی عزیز، بسیار…
رفیق محققی عزیز، بسیار ممنونم از اینکه دستکم برای مطالعهی سند و ابراز نظر زمان اختصاص دادید. از میان همین گفتگوهاست که اندیشه تکامل مییابد.
به طور مشخص در کامنت اخیر، نقد شما با عبور از گشتن به دنبال فردین و ملکمطیعی، رسیده است به سر خط ِ نقد یکی از «به قول شما» اختلاف نظرهای سند ما با سند کمیسیون و آن افسانهی چهل سالهی اتحاد اپوزیسیون است- میگویم به قول شما، چون اساساً سند کمیسیون هنوز در این زمینه مسکوت است. مگر اینکه قبلاً به شما خبری رسیده باشد که من تا این لحظه بیخبرم- ؛ اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور یک جا جمع خواهند شد، از سلطنتطلب تا چپ انقلابی و بعد روند افتادن جمهوری اسلامی تسریع میشود!
هر منتقد چنین افسانهای هم متهم شد به «ایدئولوژیک بودن» و ضد وحدت بودن؛ تو گویی که ما سیاستورزی خالص از ایدئولوژی هم داریم.
موضوع اما به نظر من بسیار روشن است. هر حزب و گروه و سیاستی، گروه «مخاطبان»ی دارد مختص طرز سیاستورزی و استراتژیاش. در این میان جایگاه و امکان تاثیرگذاری چپ در سپهر سیاسی امروز ایران کاملاً مشخص است و متمایز از میدان سیاستورزی رضا پهلوی و سایر احمد چلبیها. اگر نیروی چپ در دام همصدایی با نیروی سلطنت و مدافعان آن بیفتد، عملاً تاثیر و ارتباط خود با گروه مخاطبانش را از دست خواهد داد.
دانشجویان چپ در دانشگاههای کشور ایستادهاند و همزمان که به خاطر مبارزه با جمهوری اسلامی هزینه میدهند، در شعار و مقاله رویکرد ضد سلطنت خود را بازگو میکنند. حالا یک نیروی چپ به خاطر یک سوء تفاهم نسبت به مفهوم «اتحاد»، با تمام این نیرو سلب پیوند کند؟ همین گرایش را به هزاران مصداق میتوان در جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش رفع ستم ملی و جامعه مدنی هم ثابت کرد.
رفیقِ گرامی! بخشی از چپ ایران زمانی که اصلاحطلبان بدنه و توانی داشتند با آنها هم راستا شدند. ضربهی آن را هم مایی خوردیم که در این رویکرد نقشی نداشتیم. اما دَم مدفعان اصلاحات گرم که حداقل به یک بدنهی وسیع دلخوش کردهبودند. نیروی سلطنت که این بدنه را هم ندارد و متقابلا رای منفی و سلبی وسیعی هم در مقابل آن است.
نیرویی که پروپاگاندای ترامپیستی به مدد رسانه بادش کرده است، یا بادش میخوابد و یا نیروهای نزدیک شده به خود را در همین بادکنک میبلعد و بیاثر میکند.
علی ای حال نگاه ما به موضوع همکاریها و اتحادها روشن است. همکاریها در میان احزاب سیاسی زمان مثمر ثمر است که پیوندی ارگانیک و منطقی با آنچه که در فضای سیاسی میگذرد داشته باشد.
ارادتمند
مُراد
اقای محققی اینقدر حاشیه نرید…
اقای محققی اینقدر حاشیه نرید .نگرانی شما وحدت واتحاد عمل چپها نیست .اصل قضیه ونگرانیتان وحدت عمل با سلطنت طلبها هست .سازمان اکثریت نزدیک ترین جریان به حزب چپ هست در اینده بیشترین وحدت عمل با همین جریان خواهد بود .نگرانی شما سالهاست که دیگر مارکسیسم وچپ ایران نیست .شما در این چند سال چه قدمی برای وحدت ورداشتید بجز نفاق افکنی ومثالهای بچه گانه مثل امضای پای سند میخوای تعهد خود را به جنبش چپ نشان دهی نه روشهای دیگری هست که حسن نیت خود را نشان دهید .
حکایت من شدهمان حکایت…
حکایت من شدهمان حکایت میرزابنویسی که عریضه رامینوشت وخودش هم بایدمیخواندچون کسی دست خطش را نمیتوانست بخواند.سرمایه داری برای خودش علم وتکنولوژی راگسترش میدهدنه برای ما.وازهمین راه سیطره خودش رااعمال میکند.مثلا تلوزیون وموبایل رادرعالی ترین شکل میسازدوبه مامیفروشد.عرض من این بودکه برای گسترش علم وتکنولوژی چه سیاست هایی راارائه کردیم.ازجمله آموزش ابتدایی،متوسطه وعالی،وبه دنبال آن واردبازارکردن این تخصص ها.بی آبی ،کمبودمحصولات کشاورزی،نداشتن تخصص درزمینه حداقل های یک زندگی مکانیزه(مثلا خودرو وادوات کشاورزی وتکنولوژی آبخیزداری).نداشتن کارخانه های لوازم خانگی،نداشتن معلومات جهت استفاده های متنوع وتولیدکالاهای متنوع ازمحصولات داخلی .ودرنهایت وبه زبان ساده تریک خودکفایی حداقلی برای ساده ترین نوع زندگی بااستفاده ازامکانات موجود.
وهاب انصاری عزیز فکر کنم…
وهاب انصاری عزیز
فکر کنم بنوانم نظر خود در در چند پاراگراف توضیح دهم 1 هدف هر حزب و سازمان از پر پائی کنگره در درجه نخست پرداختن به نتایج عملی مصوبات کنگره قبلی که در شکل تاثیر گذاری نقش وشعار های حزب در مبارزه جاری وزندگی روزمره مردم وبررشی دقیق مبتی بر واقعیت وبازتاب آن در اذهان عمومی نمود پیدا می کند هست .2 در تداوم همین بررسی است که دستگاه سیاسی واجرائی حزب میزان تاثبر گذاری عملی این مصوبات را در جلب وجذب نیرو به حزب وبا سازمان بررسی می کند وبا بهره گرفتن از امکانات اعضای خود افزوده شدن بر نیروهای خود ویا کاسته شدن از آن را تدقیق ودلایل آن را معین می سازد .3 تمام شعار ها واشکال مبارزه ای را که بر اساس این مصوبات پیش برده بررسی وموفقبت ویا عذم موفقیت آن را از زوایای مختلف بررسی ونتیجه گیری می کند واگر خط مشی ساسی وتشکیلاتی بدرستی بوده وجواب داده باشد پایه ها آن را تحکیم و تدقیق بیشتر می کند وهمان را ادامه می دهد .در این بررسی باید لزوما دید که میزان موفقیت و گستر ده تر شدن تشکیلات چه میزان بوده و یا چه میزان از دامنه آن در عرصه مبارزه ئ کارسازمان دهی انقلابی کاسته شده است ودلایل این کاسته شدن و نهایت مهم ترین ووظیفه کنگره که هما نا ساست اتحاد هاست بکجا کسبده شده است ؟ پس از این بررسی و نقد شرح برنامه است که درستی سمت گیری و فعالیت وتداوم کار کنگره بعدی معین می گردد .که من هیچ اثری از این آنالیز که منجر بدادن این سند پیشنهادی گردیده ندیدم .من مصوبات کنگره اول را خواندم و این سند پیشنهادی شما را نیز هم . نقطه مزکزی دقیقا درست نوشته اید .نگاه منو من نوعی است به مسئله اتئلاف های موقت وتشکیل جبهه وسیع مبارزه بااستبداد حاکم که تمامی احزاب وجریان هائی را که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند در بر می گیرد از چپ تا راست از سوسیال دمکرات تا لیبرال ها ومشروطه خواهان معقول و احزابی که نمایندگی بخش های مختلف اقوام ساکن ایران را نمایندگی می کنند .چرا که اعتقاد دارم بدون تشکیل چنن ائتلاف بزرگی هیچ نیروئی قادر به تاثیر گذاری وبسیج مردم علی الخصوص جوانان نیست.بدون شکل گیری چنین ائتلاف وسیعی سخن یاری رساندن به مبارزان داخل تنها شعاری رادیکال بی محتواست .وهاب گرامی هیچ تفاوت عمیق بین تحلیل شما با آنچه که در اسناد کنگره اول نوشته شده نیست فقط می توانم بگویم دید شما نسبت به این ائتلاف زیر بار شعار های تنها دلخوش کنک افراد چپ به اصطلاح میراث دار چپ تندتر ،رادیکال تر و محدود کننده تر است .غیر این امر هیچ چیز اساسی وجود ندارد یک مشت جملات تکرازی چرا که جمهوری اسلامی همان بود که هست بدتر از قبل که اتفاقا تلاش بیشتر ی برای تشکیل ائتلاف بزرگ را طلب می کند.اگر که جدا هیچ امری را مهم تر از رفتن جمهوری اسلامی نمی دانید .در همان چهار چوب انتخاب بین بد و بسیار بد تر شما از ترس این که مبادا نیروی راست مشروطه خواه تقویت شود تداوم همین حکومت راکه که خود ابعاد جنایت کارانه وخطر آفرین برای سرنوشت این ملت را میدانید ترجیح میدهید و از نظر من در قالب لباس سرخ چپ و شعار های رویاد
شعار های بی ریشه که در حال حاضر هیچ دردی را دوا نمی کند تمام هم وغم خود را در شکستن همین دید افرادی چون من نهاده اید و مطمئن هستم که درشان نزول این سند و نوعی سد راه کردن بر نگاه کسانی در درون حزب چپ است که دید باز تر وملایم تری نسبت به حداقل گشودن باب گفتگو با تمامی جریان های مخاف جمهوری اسلامی ومعتقد به انتخابات آزاد ،دمکراتیک و جمهوری سکولار دمکراتیک دارند .اما قبل سرنگونی تشکیل یک ائتلاف بزرک از تمانی نیرو های مخالف جمهوری اسلامی را امری خطرناک چون شما تلقی نمی کنند ومعتقد نیستند که رفتن در درون جنین ائتلافی بمنزله پذیرفتن هژمونی جریان راست می باشد . من در انتها دو بخش از سند ونگاه شما به امر اتحاد ها را آن چه که در کنگره اول رای دادید و آن چه که امروز خواهان تصویب و پیش برد آن هستید را ذکر می کنم .چرا که جدا از این دو نگاه هیچ اختلاف نظری نمی تواند وجود داشته باشد جز مسئله سازمان اکثریت دو عضویتی که امری تشکیلا تی و نظری درون خود شماست و هیچ گونه نگاه از برج عاج نیز ندارم چون در تمامی سال ها فوبی ارتفاع داشتم و نشستن در برج بلند عاج لذا در هیچ دسته بندی نگنجیدم
. از سند سیاسی کنگره اول
ما شکل گيری همکاری و ائتلاف بین جريان های جمهوريخواه سکولار و دمکرات را ضروری میدانیم و معتقديم که جمهوریخواهان ایران برای شکل دهی ثقل جمهوریخواهی در صحنهی سیاسی کشور، باید وارد روند گفتگو و همکاری های گسترده تر شوند و ائتلافی فراگير و پوشش دهنده از احزاب و فعالين سياسی جمهوريخواه ایجاد کنند. حزب چپ ايران (فدائيان خلق) همکاری و اتحاد نيروهای جمهوريخواه سکولار و دمکرات را، گامی در جهت گذار به دمکراسی و استقرار جمهوری سکولار و دمکرات در ایران می داند. ما آمادگی خود را برای گفت و گو و همکاری با همهی نیروها، در راستای ایجاد ثقلی از نیروهای جمهوریخواه سکولار و دمکرات اعلام می کنیم. در عین حال، از گفتگو و دیالوگ با دیگر نيروهای اپوزيسيون استقبال می کنیم.
حزب چپ ایران (فدائیان خلق) مخالف هر نوع حکومت استبدادی، سلطنتی، موروثی و ایدئولوژیک در ایران است و برای استقرار جمهوری سکولار و دمکرات در ایران و با تکیه بر نيرو و توان خود مردم ايران مبارزه می کند. ما مخالف آلترناتيوسازی و دخالت دولت های خارجی و اتکاء اپوزيسيون به قدرتهای بزرگ و دولتهای خارجی برای تغییرات سياسی در ايران هستیم.
ازسند تنظیمی شما
چپ سوسیالیستی دمکراتیک ایران باید در جهت سازماندهی جبهه چپ و جبهه جمهوریخواهان معتقد به استقرار یک جمهوری دمکراتیک و سکولار در کشور بکوشد. جبهه چپ و جبهه جمهوریخواهان نه تنها در تضاد با یکدیگر نیستند، بلکه مکمل و کمک کننده هم برای استقرار جمهوری دمکراتیک و سکولار در کشور هستند. از همین رو چپ باید در سپهر سیاسی کشور چهره چپ سوسیالیستی خود را در مبارزه طبقاتی در جهت عدالت اجتماعی و مطالبات طبقه کارگر و زحمتکشان به نمایش بگذارد و در جهت سازماندهی نهادها و تشکلهای کارگری و دمکراتیک بکوشد. در عین حال با تمامی جمهوریخواهان دمکرات و معتقد به استقرار جمهوری دمکراتیک و سکولار در جهت تشکیل وسیعترین جبهه سیاسی علیه استبداد تلاش بکند. اما تلاش برای تشکیل "جبهه فرا گیر برای مبارزه با حکومت استبدادی" بدون آلترناتیو و طرح نظام ایجابی که همانا جمهوری ....
این از نظر من نقطه چالش اصلی شما ست که !هر که در این حلقه نیست بی وفاست وبگونه ای خائن به طبقه کارگر که شما با دیوار های ذهنی کشیده بدور آن آن را نمایندگی می کنید . با احترام
سلام ابوالفضل محققی عزیز…
سلام ابوالفضل محققی عزیز،
مطلبت که ظاهرا نقد یا پرداختن به سند ارایه شده به کنگره دوم حزب چپ یران (فدائیان خلق) است، متاسفانه تنها چیزی که مطرح نکردی همان پرداختن به متن سند و از این طریق کمک به تدقیق آن است. وارد پیشگویی و پیشداوریهایی و آن هم از موضع برج عاج نشین، شده ایی که نمیدانم حتی با نیت و مسایلی که مطرح کرده ایی چه کمکی به جنبش و در جهت سالم سازی فضای مابین فعالین چپ میشود. من متوجه دوران فعالیت و زندگی تشکیلاتی تو هستم که ماها نیز از نقد آن دوران به اکنون و پذیرش تنوع و قایل شدن به ارایه اسناد و دیدگاههای مختلف توسط اعضا به ارگانهای تصمیمگیری حزب و سازمان به اینجا رسیده ایم، که تنوع فکری، نظر و سیاسی درون حزبی را به داوری عموم بگذاریم، تا حزبی درست کرده باشیم که در عین تنوع، راهنمای آن آنی خواهد بود که با اکثریت اعضای کنگره حزب به تصویب میرسد. حالا تو بجای ارجگذاری به این تحول فکری، سیاسی و تشکیلاتی چپ، آن را با وارد شدن به پیشگویی و پیشداوری داوری تخطئه میکنی و درستتر بگویم با کوچک شماریت عملا نشان میدهی که علیرغم مدعی تحول یافتی، همان ارزشهای تشکیلاتهای مبتلا به سانترالیزم-دمکراتیک دوران چپ غیردمکراتیک را حمل میکنی!
واقعا نمیدانم بحث و طرح مسایل مانند "حل شدک اکثریت در حزب چپ" در اینجا چه ربطی به ارایه این سند دارد.؟ هر بحثی در جای خود میتواند مسایل را درستتر هم طرح بکند و هم کمک بکند که در یک فضای رفیقانه و با منطق درستتر در جهت حلش حرکت بکنیم.! از این بحثهای حاشیه ایی در اینجا و اما در جای خودش مهم در میگذرم.
تا آنجایی که به مضامین این سند و سمت و سوی آن بر میگردد. یکی از مسایل مهم مسئله اتحادها و جایگاه چپ ایران در جبهه آرایی سیاسی کشور است. جبهه مورد نظر تو که در اینجا هم آورده ایی تحت عنوان "جبهه فرا گیر برای مبارزه با حکومت استبدادی" سیاست همه با هم است. این سیاست ادامه همان سیاست همه با هم در قبل و آستانه انقلاب در مخالفت با استبداد، بدون داشتن و ارایه الترناتیوی دمکراتیک یا حتی تلاش در آن جهت است. همچنین ادامه همان سیاست شکوفایی حمایت از خط امام تحت عنوان مبارزه ضدامپریالیستی است. اینها تلاش برای "جبهه فرا گیر برای مبارزه با حکومت استبدادی" بدون چشم انداز روشنی است، که در عمل چپ و نیروههای دمکراتیک را جاده صاف کن و در خدمت نیروهایی میگذارد که از هم اکنون نیروی اجتماعی آن در رسانه ها و مطبوعات رسالت خود را مبارزه با چپ و همه نیروهایی دمکراتیک گذاشته اند، که رهبری آنان را نمیپذیرند. همه اینها را هم تحت عنوان درس آموزی از گذشته در بازار مکاره سیاست میفروشند و هم چپ را میکوبند و هم سیاست "همه با هم" خود را که در حقیقت پذیرش اتوریته مد نظر آنان است را به خورد جامعه میدهند.
چپ درس آموخته از گذشته اش باید با سیاست اتحادهای روشن بداند که در این مبارزه سیاسی و طبقاتی در کجای جهان ایستاده است.! چپ سوسیالیستی دمکراتیک ایران باید در جهت سازماندهی جبهه چپ و جبهه جمهوریخواهان معتقد به استقرار یک جمهوری دمکراتیک و سکولار در کشور بکوشد. جبهه چپ و جبهه جمهوریخواهان نه تنها در تضاد با یکدیگر نیستند، بلکه مکمل و کمک کننده هم برای استقرار جمهوری دمکراتیک و سکولار در کشور هستند. از همین رو چپ باید در سپهر سیاسی کشور چهره چپ سوسیالیستی خود را در مبارزه طبقاتی در جهت عدالت اجتماعی و مطالبات طبقه کارگر و زحمتکشان به نمایش بگذارد و در جهت سازماندهی نهادها و تشکلهای کارگری و دمکراتیک بکوشد. در عین حال با تمامی جمهوریخواهان دمکرات و معتقد به استقرار جمهوری دمکراتیک و سکولار در جهت تشکیل وسیعترین جبهه سیاسی علیه استبداد تلاش بکند. اما تلاش برای تشکیل "جبهه فرا گیر برای مبارزه با حکومت استبدادی" بدون آلترناتیو و طرح نظام ایجابی که همانا جمهوری دمکراتیک و سکولار است، در عمل تبدیل نیروی چپ و جمهوریخواهی درخدمت نیرویهای بازمانده از دروان استبدادی است، که از خود تاکنون کارنامه روشنی در تحول یافتیگی اشان یافت نمیشود. البته برای ما بعنوان نیروهای چپ دمکرات دفاع از حق حیات و فعالیت همه نیروهای سیاسی و از هر نحله سیاسی اهمیت دارد. معتقد هستیم که جامعه واقعا دمکراتیک زمانی است که حضور و وجود همه نیروهای سیاسی را تحمل بکند و از آنها دفاع بکند. اما این دفاع از حق فعالیت همه، نباید چپ را یک بار دیگر دچار همان اشتباهی بکند که تحت عنوان مبارزه با امپریالیسم .... و امروز تحت عنوان "مبارزه با استبداد" تبدیل به نیروی آلترناتیوهایی بکند که از هر نظر به زیان چپ و نیروهای دمکرات و برای ساختن کشور دمکراتیک است.
در باره ردیف نوشتن اسامی هم باور بکن در بین ما هیچ بحثی نبوده است. حتی ردیف اسامی و گذاشتن آن را رفیقی انجام داد که آخرین ویراستاری متن را انجام داد و بعدش هم سند به ارگانهای حزبی ارسال و منتشر شد. خودم ترتیب اسامی را بعد چاپ دیدم و با اطمینان میتوانم بگویم که همه رفقای امضا کننده تنها چیزی که برایشان مطرح نبود چگونگی آمدن اسامی زیر سند بوده و است. مهم مضمون سند است که برای همه ما اهمیت دارد. بعد خواندن نوشته تو عزیز متوجه این موضوع شدم که گویا ردیف اسامی هم میتواند آنقدر مهم باشد، که عزیزی مانند تو آن را قلمی کرده باشی! شاید هم این حساسیت تو نسبت به این مسایل بودن و فعالیت تو در دورانی بازگردد که فضای دیگری بر تشکیلاتهای سانترالیسم-دمکراتیک چپ حاکم بود، که شخصیتها و تاثیر آنها انقدر مهم بود که حتی اعضا برای اظهارنظر و مشارکت در گفتمانهای سازمانی غایب بودند. اعضا فقط در حوزه های حزبی خود میتوانستند، اظهار نظر بکنند. تمامی نشریات و مطبوعات حزبی بدون امضا بودند و اعضای حزب و سازمان نه در برآمد شخصیت مستقل خود که ذوب شده در جمع بزرگتر نامعلوم حزبی باید برآمد میکردند. یکی از تحولات مهم چپ دمکرات هم این است که همه اعضای حزب و سازمان برابر حقوق در همه عرصه ها برآمد داشته باشند و بعنوان شخصیتهای حزبی حرف خود را بزنند.
با سلام رفیق گرامی شبنم…
با سلام رفیق گرامی شبنم،
نکاتی که اشاره کرده اید. مهم و مورد قبول است. اما باید توجه داشت که این سند برنامه سیاسی برای مقطع کنونی کشور است. موضوع اهداف چپ مارکسیستی و جامعه سوسیالیستی مسایلی هستند که حتما باید در بحثهای برنامه ایی، آماجها و دیدگاههای هر جریان سیاسی چپ باید به آنها پرداخته شود. در شرایط کنونی استقرار جمهوری دموکراتیک و سکولار برای کشور و برای چپهای ایران است که میتوانند در یک شرایط دمکراتیک و با پذیرش الزامات و معیارهای دمکراتیک حاکم بر کشور برای خواسته ها ومطالبات کارگران و زحمتکشان مبارزه بکند. در برنامه سیاسی پیشنهادی ما هم امر مبارزه برای سوسیالیسم و ارزشهای سوسیالیستی را نه برای فرداهای دور و نامعلوم بلکه امری از هم اکنون دانسته و بر آن تاکید کرده است. سوسیالیستها بعنوان صدای وجدان طبقه کارگر و زحمتکشان کشور از موضع اپوزیسیون وضع موجود برای عدالت اجتماعی و مبارزه برای تعمیق و تثبیت حامعه مدنی و دمکراتیک از این طریق برای نهادینه کردن نهادهای طبقه کارگز و زحمتکشان مبارزه میکند. حضور و وجود نهادهای مدنی، تشکلها و اتحادیه ها و سندیکا تضمین کننده حامعه دمکراتیک و احقاق حقوق آنان است. همه اینها مباحث مشترک همه چپهای ایران برای تقویت جبهه چپ کشورمان هستند. امید که با مشارکت همه بتوانیم به راهکارهای موثرتری برسیم.
نگاه به عمل کرد وجنب جوشی که…
نگاه به عمل کرد وجنب جوشی که در فاصله این کنگره وکنگره اول صورت گرفته و مث گیرد اگر چه در درون این دو جریان فدائیان اکثریت وحزب چپ نیستم اما بدلیل رفاقت های گذشته ونزدیکی ها شاهد این بودم که چگونه بیشترین توان ووقت اهضای این دو جریان صرف امر ویا اموری می شود که اسما بنام منافع مردم اما در اصل پاسخ گوئی به مسائل ذهنی و تعلقات گروهی ونقش افرادی که هر کدام فکر می کنند ملید گشاینده تمامی مسائل اجتماعی را بدست دارتد .نتیجه کنگره اول تا حالا کشمکش دو طیف اکقریت وچپ بود صرف بیشترین نیرو برای اثبات حقانیت خود که همه چیز را تحت الشاع قرار داده وی دهد و عملا در برگذاری این کنگره آ« بخش معتقد به فعلیت مستقل اکثریت نقشی ندارند و مهم ترین انرژی این کنگره نیز تغین تکلیف با مسائل مطرح شده نظری و تشکیلاتی تتوسط جریانی است مه حاضر به پذیرش حل شدک اکثریت در حزب چپ نیست .بیماری مزمن سال های سال که خود به خود نشان می دهد در دنیای خود جولان می کند بی آن که واقعا به نتیجه عمل کرد خود در تاصیر گذاری تجتماع بپردازد ..این گنگره چیزی جز روش کردن این امر و روشن کردن مسئله اتحاد ها و چگونگی نگاه اگر بتواند به ترکیب نیرو وافکار عمومی باز اگر بتواند خواهد داشت چرا که بدون یک آنالیز واقعی ثادر نخواهد بود در جهت ایفلی نقش در رابطه با جبهه فرا گیر برای مبارزه با حکومت استبدادی یک دست شده موجود باشد از این رو نگاه واقهی به بر آیند نیرو های اپوزیسیوم وخواسته های نسل جوان بعنوان نیروی اصلی در میدان قادر نخواهد شد سندی که راه برون رفت از انزوی کنونی جچ را بدهد ارائی تماید .هر چند به صراحت بگویم ما پیر شدگان همه چیز دان هنوز هر کداممان ذر خلوت خود فکر می کنیم رهبر بلامنازعی هستیم که درست تر می بینیم وماست مال شیرین ومنمان من است .چون درون تشکیلات نیستم لذا می توانم بیدون رودربایستی اگر ببهای دلخوری هم که شده بنویسم از مجدلات اکثریت که بگذرید من بک کشمکش سخت درون همین حزب چپ می بینم که باز مسئله خود دارد از نوک تا انتها از رهبران قدیمی تا رهبران تازه کشمکشی که با شناختم از افراد می توانم تجسم کنم .بطور مشخص همین سند امضا شده برای کنگره حزب فراخوان مسدهد که در جریان تهیه وتنظیم سندی هست برای ارائه بکنگره .که قاعدتا اعضای رهبری باید حول آندقیق آ« متمرکز شوند اما متاسفانه هر فرد وجریان علم خود و نوعی دسته بندی خود دارد واز این رو این آن را قبول ندارد وآن دیگری اورا می توان با روشنی نشان داد این سند که امضای چند نفز بر خود دارد با این دید تنظیم شده که گویا راه حلی دقیق و بهتر ارائه می کند که از نظر من هیچ چیز جدید ذر خوری که بتوان به آن اتکا کرد وکره انزوا و پراکندگی درون حزبی را کم کرد ندارد وبیشتر نماینگر عدم قبول آن سندی است که در ارگان به پیش بر تهیه آن توسط کمسیون تاکید می شود.حال این عدم قبول می تواند عدم قبول برخی افراد کنهه کار ومسن لا یتغر درون حزب باشد ویا .. بهر حال این سند دلیل نزولش نوعی خط کشی با آن سند کمسیون گنگره است و اعلام فراکسیونی دردرون باز جای دلخوری از من نباشد وهر میزان که ناراحت می شوید بشوید فکر می کنم حتی سر نوشتن همین چند اسم هم کلی گفتگو شده اول نام چه کسی نوشته شود و سخت آن جاست که دو نفر خود را هم وزن بدانند ونشود یکی را اول نوشت و دیگری را دوم فرضا اول فردین وبعد ناصر ملک مطیعی ونهایت می شود فردین وبعذ هنرمندان دیگر وسر آخر "و" ناصر ملک مطیعی که کم از فردین نیست .متاسفانه سال ها بودن در جمع و بیشتر مراجعه به من خودم وخود خواهی های فردی خود من به دقیق شدن به این ریزه کاری ها که به گونه ای نقش شخصیتی افراد را نیز بیان می دارد می کشاند .لذا حداقل برای خودم سوال پیش می آید نحوه امضای نهاده شده بر پای این سند پیشنهادی که اول با وهاب انصاری شروع می شود و در آخر با "و"جدا کننده "و" علی صمد خاتمه می یابد که از نظر من نشانه یک رده بندی درونی و نهایت نشان یک طیف که کار برخی افراد وسند کمسیون را قبول ندارد و خود یک کمسیون است می باشد . نوشتم چون در تمامی سال ها ازاین جای من کجاست واین دسته بندی ها رنج برده ام وبهر میزان که کنار می کشم آن حساسیت مانع از این می شود که دلم نسوزد و بی تفاوت به جمعی که تمامی نگاهش از درو ن بخود است و قضاوت از یرون را نمی بیند رد شوم و برداشت صمیمانه خود آن طور که نه مصلحت یل نظر واقعی خود من است منعکس نکنم .همین وبس
اقای محققی بدون حاشیه رفتن…
اقای محققی بدون حاشیه رفتن میتونست اصل مطلب رو در چند خط مطرح کنید .البته دست اندرکاران باید جواب شما رو بدهند .من به عنوان یک چپ که نگران چپ به طور کلی در جهان وایران هست نظرم رو میگم .حزب چپ در این چند سال چند حسن داشت،ا با شعار وحدت وهمکاری وباز کردن اغوش خود برای همه فداییان امد ،،در ضمن مرز خود را با نگاههای چپ وراست به حکومت روشن ساخت ومرز خود را به فداییان سلطنت خواه ومدافعین تحریم وکشورهای بیگانه صریح وروشن بیان نمود .ضمن اینکه از ابتدا سنگ اندازیهای شد در حد توان در ترویج چپ مارکسیست واعلام مواضع درست داخلی ،منطقه ای وحدودی جهانی بود شاید به جرات بتوان گفت مواضعش در رابطه با مسایل داخلی منطقی تر از بقیه جریانات چپ بوده .ویک کار بزرگ حزب زدودن سیاست راست تا حدودی از جریان اکثریت بود که اثراتش بعدها خود را نشان خواهد داد.بله در یک مجموعه درون اپوزسیون خارج کشور موفق تر بوده ولی میتوانست با دسیپلین بیشتر موثر تر نیز واقع شود .کم لطفی دوستان نا دوست هم کم نبوده .من فکر میکنم اگر حزب چپ نبود چپ در اپوزسیون خارج وداخل احساس خلع بیشتری میکرد .امیدوارم روند رو به رشد خود را طی کرده ومیزان دسیپلین حزبی را بالا برده حتما با جنبش طبقه کارگر ایران وارد رابطه دو طرفه خواهد شد .اعتقاد به سوسیالیسم واعتماد به ان چراغ راه اینده هست .
نکات گفته شده توسط شبنم را…
نکات گفته شده توسط شبنم را تایید می کنم.شفافیت بیشتر میان جبهه سوسیالیستی و دیگران در میدان داخلی و عرصه جهانی به قدرتمندی بیشتر نوشته می افزاید. دست مریزاد، سند بسیار خوب و با سمت گیری درست میباشد.
۹. همکاریها و ائتلافهای ما…
۹. همکاریها و ائتلافهای ما:
حزب چپ ايران (فدائيان خلق) بر ضرورت و اهميت مبرم بودن همکاری و وحدت نیروهای چپ تاکيد دارد؛ در جهت تشکيل بلوک چپ و مبارزهی متحدانه برای آزادی، عدالت اجتماعی، دموکراسی و سوسياليسم تلاش می کند؛ نزديکیها، همسوئیها و همگرائیها در میان نيروهاي چپ، اعم از متشکل و منفرد را گامی در جهت تقویت دفاع از منافع و مطالبات کارگران، سایر مزد و حقوقبگيران، تهيدستان و فراروياندن آن به نيروئی تاثير گذار در تحولات سياسی کشور می داند و آمادگی خود را برای فعالیت مشترک در جهت ایجاد بلوکی از نیروهای چپ که بتواند پژواک رسای این نیروها در صحنهی سیاسی کشور باشد، اعلام می کند.
ما شکل گيری همکاری و ائتلاف بین جريان های جمهوريخواه سکولار و دمکرات را ضروری میدانیم و معتقديم که جمهوریخواهان ایران برای شکل دهی ثقل جمهوریخواهی در صحنهی سیاسی کشور، باید وارد روند گفتگو و همکاری های گسترده تر شوند و ائتلافی فراگير و پوشش دهنده از احزاب و فعالين سياسی جمهوريخواه ایجاد کنند. حزب چپ ايران (فدائيان خلق) همکاری و اتحاد نيروهای جمهوريخواه سکولار و دمکرات را، گامی در جهت گذار به دمکراسی و استقرار جمهوری سکولار و دمکرات در ایران می داند. ما آمادگی خود را برای گفت و گو و همکاری با همهی نیروها، در راستای ایجاد ثقلی از نیروهای جمهوریخواه سکولار و دمکرات اعلام می کنیم. در عین حال، از گفتگو و دیالوگ با دیگر نيروهای اپوزيسيون استقبال می کنیم.
حزب چپ ایران (فدائیان خلق) مخالف هر نوع حکومت استبدادی، سلطنتی، موروثی و ایدئولوژیک در ایران است و برای استقرار جمهوری سکولار و دمکرات در ایران و با تکیه بر نيرو و توان خود مردم ايران مبارزه می کند. ما مخالف آلترناتيوسازی و دخالت دولت های خارجی و اتکاء اپوزيسيون به قدرتهای بزرگ و دولتهای خارجی برای تغییرات سياسی در ايران هستیم.چ
عالیت صنفی و سیاسی از تحصیل محروم و اخراج شود. ما از ابراز ازادانهی عقاید در محیطهای دانشگاه بدون محدودیتهای امنیتی حمایت میکنیم.
۸. عليرغم سرکوب گستردهی نيروهای چپ در دهه ۶۰، ما شاهد برآمد گرايش چپ در دهه های بعد در دانشگاه های کشور و در بين کارگران صنعتی و نیز فعاليت در حوزه های مختلف از جمله در زمينهی مسائل نظری، ترجمهی آثار کلاسيک چپ و انديشه پردازان چپ نو هستيم. رژيم از برآمد چپ احساس خطر کرده و در خيزش سال ۱۳۹۶ ده ها تن از دانشجويان چپ را دستگير و به زندان انداخت. علی خامنه ای در يکی از سخنرانی هايش، نگرانی خود را از فعال شدن جريان مارکسيستی چپ در دانشگاه های کشور اعلام نمود. سال هاست که برخی نشريات رسما به ستيز با چپ برخاسته اند و به هر بهانه ای به تاريخ، انديشه و موجوديت چپ می تازند. ما اقدامات سرکوبگرانهی رژيم را محکوم می کنيم و تلاش های فکری و عملی کنشگران چپ در اشاعه ارزش ها و آرمان های چپ و مقابله با چپ ستيزی نشریات راستگرا را پاس داشته و از آن ها پشتیبانی می کنيم.فکر می کنم بزرکترین وظیفه هرکنگره نقد وبررسی عمل کرد حزب است بین دو کنگره جمع بندب نتایج بدست آمده از عمل کرد حزب بر اساس مصوبات در عرصه هائی که در سند نهائی آمده من تنها بک بخش کوچک از سند سیاسی مصوب کنگره اول را آورده وسئوال می کنم حاثل عمل کرد و جمعبندی واقعی شما از این پاراگراف چیست نتیجه وحاصل کار حزب چپ در فاصله این دو کنگره ونتیجه عملی آن چه بود ؟نوشتن سند و..که دیگر جز ملزمات عادتی منگره احزاب بخصوص چپ شده در اصل هیچ تفاوتی با یک سری جملات وپاراگراف های تکراری کنگره های قبلی ندارند من هیچ نشانی از یک نقد جانانه که منطبق بر واقعیت که حتی اگر نتیجه عملی آن نشان دهنده پس رفت وعدم تاثیر گذاری حزب چپ باشد و افراد را بفکر فرو ببرد که چرا چنین است هیچ چیز جدید و نقدی بر این عمل کرد و احیانا دستاورد مشخص ندیدم وتفاوتی بین آنچه که سال ها نوشته می شود احساس نکردم سند ها و فراخوان های کنگره اول را دیدم ودوم را می پرسم آیا بجای دادن سند بهتر نیست بذقت و واقع بینانه آن چه که در جامعه و تفکر اجتماعی مردم وصف بندی ها می گذرد را منعکس نقد وبررسی کنید که بمراتب بهتر از ده سند است صرفا آرزو های ما بیان می کند وهرگز فراتر از ان نمی رود همین بند سند کنگره سال قبل بنویسید چه میزان در عمل جواب داد ؟
ضمن خسته نباشید دونکته به…
ضمن خسته نباشید دونکته به نظرم رسیده خدمتتان عرض میکنم .یکی در مورد اهداف چپ مارکسیست که به نظرم کم ویا اصلا به ان پرداخته نشده در برنامه مرز مشخصی بین جمهوری دموکراتیک سکولار .....با ویژگیهایی که شمرده شده با جامعه سوسیالیستی که هدف اصلی چپ مارکسیست هست دیده نمیشه .اگر زمانی جمهوری با ویژگیهایی که برشمردید هم حاکم بشه سوسیالیستها در اپوزسیون قرار میگیرند.مسله دوم فکر میکنم باید به سرمایه داری جهانی واتحاد سوسیالیستهای جهان در تقابل با ان بیشتر پرداخته شود .حزب چپ تاکید بیشتری باید در اتخاد وهمکاری نیروهای چپ منطقه وبخش جهانی داشته باشد .
هیچ بندی دراین…
هیچ بندی دراین سندوجودنداردکه ایران رابه لحاظ علم وتکنوژی چگونه وکجای دنیا میخواهید.سرمایه ازطریق همین نفوذش راگسترش میدهد.
افزودن دیدگاه جدید